الخاتمية في الكتاب و السنة و العقل الصريح
نام کتاب | الخاتمية في الكتاب و السنة و العقل الصريح |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | سبحانی تبریزی، جعفر (نويسنده) |
زبان | عربي |
کد کنگره | BP 221/2 /س2خ2 |
موضوع | محمد (ص)، پيامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق. - خاتميت
نبوت خاصه |
ناشر | |
مکان نشر | |
سال نشر | |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE19021AUTOMATIONCODE |
معرفی اجمالی
الخاتمية في الكتاب و السنة و العقل الصريح، اثر آیتالله جعفر سبحانی ، رسالهای است مختصر و کوتاه پیرامون ادله خاتمیت پیامبر اسلام(ص) و پاسخ به سؤالات مطرحشده در این زمینه.
ساختار
کتاب با مقدمه کوتاهی از معاونت تعلیم و مباحث اسلامی آغاز و مطالب در سه فصل و یک خاتمه شکل گرفته است.
گزارش محتوا
در مقدمه، به علت چاپ و نشر کتاب اشاره شده است.[۱]
در ابتدای کتاب، بهمنظور بیان ویژگیها و امتیازات شریعت اسلام، به دو نکته اساسی اشاره گردیده و پیرامون آن، توضیح داده شده است که عبارتند از جهانگیر بودن و شمول دین اسلام و خاتمیت آن نسبت به همه شرایع.[۲]
در فصل نخست، مسئله خاتمیت در قرآن کریم مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در این زمینه، به آیات زیر اشاره گردیده و توضیحاتی پیرامون هریک، مطرح شده است:
- «مٰا كٰانَ مُحَمَّدٌ أَبٰا أَحَدٍ مِنْ رِجٰالِكمْ وَ لٰکنْ رَسُولَ اللّٰهِ وَ خٰاتَمَ النَّبِيينَ وَ كٰانَ اللّٰهُ بِكلِّ شَيءٍ عَلِيماً» (الأحزاب: ٤٠)؛ «محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست، ولى فرستاده خدا و خاتم پیامبران است و خدا همواره بر هر چیزى داناست».
- «تَبٰارَك الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقٰانَ عَلىٰ عَبْدِهِ لِيكونَ لِلْعٰالَمِينَ نَذِيراً» (الفرقان: 1)؛ «بزرگ [و خجسته] است کسى که بر بنده خود، فرقان [کتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمود، تا براى جهانیان هشداردهندهاى باشد».
- «إِنَّ الَّذِينَ كفَرُوا بِالذِّكرِ لَمّٰا جٰاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكتٰابٌ عَزِيزٌ * لاٰ يأْتِيهِ الْبٰاطِلُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَ لاٰ مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَمِيدٍ» (فصلت: 41-42)؛ «کسانى که به این قرآن چون بدیشان رسید کفر ورزیدند [به کیفر خود مىرسند] و بهراستى که آن کتابى ارجمند است؛ از پیش روى آن و از پشت سرش باطل به سویش نمىآید؛ وحى [نامه] اى است از حکیمى ستوده». مراد از ذکر قرآن کریم است، به قرینه آیه: «ذٰلِك نَتْلُوهُ عَلَيك مِنَ الْآيٰاتِ وَ الذِّكرِ الْحَكيمِ» (آل عمران: 58)؛ «اینهاست که ما آن را از آیات و قرآن حکمتآمیز بر تو مىخوانیم».
- «قُلْ أَي شَيءٍ أَكبَرُ شَهٰادَةً قُلِ اللّٰهُ شَهِيدٌ بَينِي وَ بَينَكمْ وَ أُوحِي إِلَي هٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ...» (الأنعام: 19)؛ «بگو گواهى چه کسى از همه برتر است؟ بگو خدا میان من و شما گواه است و این قرآن به من وحى شده تا بهوسیله آن شما و هر کس را [که این پیام به او] برسد هشدار دهم...».
- «وَ مٰا أَرْسَلْنٰاك إِلاّٰ كافَّةً لِلنّٰاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لٰكنَّ أَكثَرَ النّٰاسِ لاٰ يعْلَمُونَ» (سبأ: 28)؛ «و ما تو را جز [به سِمَتِ] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستادیم، لیکن بیشتر مردم نمىدانند» .[۳]
در فصل دوم، به بررسی مسئله خاتمیت در احادیث نبوی و روایات اهلبیت(ع) پرداخته شده است. در این زمینه، 12 روایت از احادیث نبوی بوده که از جمله آنها عبارتند از:
- قال رسول اللّٰه(ص): «لي خمسة أسماء: أنا محمد و أحمد أنا الماحي يمحو اللّٰه بي الكفر و أنا الحاشر يحشر الناس على قدمي و أنا العاقب الذي ليس بعده نبي»؛ «پیامبر(ص) فرمود: من پنج اسم دارم: من محمد و احمد هستم، من محوکنندهای هستم که خداوند بهوسیله من کفر را محو میکند، من محشورکننده هستم که مردم پس از من محشور میشوند و آخرین هستم و پس از من پیامبری نیست».
- خرج رسولاللّٰه(ص) من المدينة إلى غزوة تبوک وخرج الناس معه فقال علي(ع): أخرج معك؟ فقال: لا، فبكى علي فقال له رسولاللّٰه(ص): «أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى إلّا أنّه لا نبي بعدي أو ليس بعدي نبي و لا ينبغي أن أذهب إلّا و أنت خليفتي»؛ «زمانی که پیامبر(ص) به قصد غزوه تبوک خارج شد، مردم نیز با او از شهر خارج شدند، ولی زمانی که حضرت علی(ع) از ایشان پرسید که آیا من نیز خارج شوم، آن حضرت فرمود نه و حضرت علی(ع) اندوهگین گردید، اما پیامبر(ص) به ایشان فرمود: آیا خشنود نیستی از اینکه برای من، بهمنزله هارون(ع) برای موسی(ع) هستی؛ با این تفاوت که پس از من پیامبری نیست... شایسته نیست که من بروم، مگر درحالیکه تو جانشینم باشی».
- قال رسولاللّٰه(ص): «أنا قائد المرسلين و لا فخر و أنا خاتم النبيين و لا فخر و أنا أوّل شافع و مشفع و لا فخر»؛ «پیامبر(ص) فرمود: من پیشوای پیامبران هستم و این فخر نیست (از سر فخرفروشی نمیگویم) و من خاتم پیامبرانم و این فخر نیست و من اولین شفاعتکننده و اولین کسی هستم که شفاعتش مورد پذیرش قرار میگیرد و این فخر نیست».[۴]
در فصل سوم، به برخی از پرسشهایی که پیرامون مسئله خاتمیت مطرح گردیده، پاسخ داده شده است. از جمله این پرسشها، عبارتند از:
- از برخی آیات قرآن برمیآید که مشروعیت سایر شرایع آسمانی همچنان باقی است و پیروان آن شرایع همچون مسلمانان اهل نجاتند؛ پس چگونه میگویید: اسلام، خاتم همه شرایع است؟
- علت ختم نبوت تبلیغی چیست؟
- ادعای نقص در تشریع اسلامی و... .[۵]
در خاتمه، به سه موضوع زیر پرداخته شده است:
- موضوع خاتمیت و کتاب حضرت علی(ع).
- مصحف حضرت فاطمه(س).
- مصدر روایات اهلبیت(ع) .[۶]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای کتاب قرار گرفته است.
در پاورقیها به ذکر منابع پرداخته شده است.[۷]
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.