بهاءالدین نقشبند، محمد بن محمد
نام | بهاء الدین نقشبند، محمد بن محمد |
---|---|
نام های دیگر | خواجه نقشبند
نقشبند، محمد بن محمد نقشبند بخارایی پارسای بخارایی، خواجه محمد |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 791 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE3404AUTHORCODE |
محمد بن محمد بهاء الدين نقشبند بخارى، عارف قرن هشتم و بنيانگذار طريقت نقشبنديه مىباشد. برخى به غلط، وى را كه به خواجه نقشبند و شاه نقشبند نيز معروف است، علوى دانسته و نسب او را با سيزده واسطه به علىاكبر، فرزند امام حسن عسكرى(ع) رساندهاند؛ درحالىكه امام، فرزندى به اين نام نداشته است.
پدر وى، معروف به باباصاحب سرمست، پيشه نقشبندى و كَمخابافى داشت؛ ازاينرو، وى نيز كه شغل پدر را پىگرفت، به نقشبند ملقب گرديد. همچنين گفتهاند كه چون با اشتغال مداوم به ذكر قلبى به درجهاى رسيد كه اسم جلاله «الله» بر صفحه دلش نقش بست، لقب نقشبند يافت.
او در محرم 717ق، در قصر عارفان (قصر هندوان) از قراى بخارا، به دنيا آمد. جدش، نوه خود را نزد خواجه محمد باباسَماسى (متوفى 755ق) از پيروان خواجه ابويعقوب همدانى برد و خواجه سماسى، بهاء الدين را به فرزندى پذيرفت.
بهاء الدين در هجده سالگى به طريقت خواجه سماسى پيوست و پس از او، تحت تربيت و ارشاد سيد امير كُلال (متوفى 772)، خليفه خواجه سماسى، قرار گرفت و سپس سالها در متابعت و ملازمت عارف ديگگرانى، از خلفاى امير كُلال، بود.
چند ماه نيز نزد قُثَم شيخ، از مشايخ ترك منتسب به خواجه احمد يَسَوى، به رياضت و مجاهدت گذراند و دوازده سال در متابعت خليل آتا، يكى ديگر از مشايخ ترك، بود و به هنگام سلطنت وى در ماوراءالنهر، در دستگاه او محتسب يا قاضى شرع شد.
برخى از اين شغل حكومتى او با تعبير جلاد ياد كردهاند و آن را نمونهاى قديمى براى گرايش نقشبنديان به همكارى با حكّام به منظور اجراى شريعت مىدانند.
علاوه بر اينها، بهاء الدين، به گفته خود، از تربيت روحانى خواجه عبدالخالق غُجدوانى (متوفى 575) بهره گرفت و چندى نيز نزد برخى از علما به فراگيرى حديث پرداخت.
وى دو بار به سفر حج رفت كه در سفر اول در هرات، ملاقاتى با ملك معز الدين حسين از امراى آل كَرت، داشت و در سفر دوم در همان جا با زين الدين ابوبكر تايبادى (متوفى 791ق) ديدار كرد.
وى حنفىمذهب بود. با وجود اين، در آثار او و خلفايش، امامان شيعه(ع) جايگاهى بس رفيع دارند. حتى شجره نَسَب صوفيانه او را از دو راه، يكى از طريق امام رضا(ع) و امامان(ع) پيش از ايشان، ديگرى از طريق حسن بصرى به حضرت على(ع) رساندهاند.
طريقت او تقيّد به سنت و حفظ آداب شريعت است. وى برخى از آداب و شعائر صوفيه، همچون ذكر جهر، خلوت و سماع و رقص را نفى كرده است.
وى هرچه را كه از نظر متشرعان سنّى از دايره مسلمانى بيرون بود، باطل شمرده و ازاينرو برخى از آنان او را مجدّد سده هشتم شمردهاند.
طريقت او در سرزمينهاى ايران، ماوراءالنهر، هند، چين، ممالك عربى و تركيه بيش از هر طريقه ديگرى در ميان اهل سنت رواج يافت و غالباً مورد تأييد حكومتهاى سنّى بود؛ چنانكه ملك معز الدين حسين از حرمت نهادن به او كوتاهى نمىكرد، اما بهاء الدين از پذيرفتن هدايا و خوردن غذاهاى او امتناع مىكرد.
از جمله شاگردان او عبارتند از
- علاء الدين عطار؛
- محمد پارسا؛
- حسام الدين يوسف حافظى بخارى؛
- علاء الدين غجدوانى؛
- صلاح بن مبارك بخارى؛
- يعقوب چرخى.
«رساله قدسيه» كه در منابع به نامهاى انفاس قدسيه، رسالة القدسية النقشبندية، كلمات قدسية، الحاشية القدسية، مقالات خواجه بهاء الدين، كلمات بهاء الدين نقشبند و رسالة القدسية البهائية آمده است، مجموعهاى از سخنان نسبتاً كوتاه وى به فارسى، مشتمل بر يك مقدمه و دوازده فصل است كه خواجه محمد پارسا آن را تحرير كرده و پس از مرگ بهاء الدين با استفاده از ديگر كتب عرفانى همچون مصباح الهداية عز الدين كاشانى، شرح و توضيحاتى بر آن افزوده است.
از ديگر آثار او عبارتند از
- الاوراد البهائية؛
- رسالة الواردات؛
- دليل العاشقين در تصوف؛
- حياتنامه در نصايح و مواعظ؛
- وجه تسميه نقشبند.
علاوه بر اينها، رسالهاى به نام «انيس الطالبين» را نيز به او نسبت دادهاند.
از بهاء الدين اشعارى به فارسى و بيشتر در قالب رباعى باقى مانده و بهطور پراكنده در شرح احوال او ذكر شده است.
از كتابهايى كه در شرح احوال، اقوال و مقامات وى نوشته شده مىتوان از اينها نام برد: انيس الطالبينِ صلاح بن مبارك بخارى، كتاب ديگرى به همين نام، منسوب به حسام الدين يوسف بخارايى، محبوبيه خواجه محمد پارسا، رساله بهائيه، تأليف ابوالقاسم بن محمد بخارى و مقامات خواجه نقشبند تأليف ابوالحسن محمدباقر بن محمدعلى.
او سرانجام در ربيعالاول 791ق در موطن خود درگذشت و بنا بر وصيتش، پيشاپيش جنازهاش شعر فارسى مىخواندند.
آرامگاه وى اكنون در بخش بهاء الدين در دوازده كيلومترى شهر بخارا واقع بوده و داراى خانقاه، مدرسه، مسافرخانه و مسجد است.
منابع مقاله
دانشنامه جهان اسلام، ج 4، ص 677، نوشته: اكبر ثبوت.