شرحی بر وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی(ره)
نام کتاب | شرحی بر وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی (ره) |
---|---|
نام های دیگر کتاب | وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی (رض ). شرح |
پدیدآورندگان | آذری قمی، احمد (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DSR 1574 /و6022 |
موضوع | خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368 - وصیت نامه - نقد و تفسیر |
ناشر | دار العلم |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1377 هـ.ش یا 1419 هـ.ق یا 1999 م |
کد اتوماسیون | 29167 |
«شرحى بر وصيتنامه سياسى - الهى حضرت امام خمينى(ره)»، اثر احمد آذرى قمى، شرحى است بر وصيتنامه امام راحل(ره) كه به زبان فارسى، نوشته شده است.
كتاب با مقدمه و پيشگفتارى از نويسنده آغاز و مطالب در عناوين و فصول متعددى، تنظيم شده است.
در مقدمه، به ضرورت نوشتن شرحى مفصل بر وصيتنامه سياسى - الهى امام(ره) و عدم توانايى شارح براى اداى حق مطلب در همه ابعاد فقهى، عرفانى، فلسفى، سياسى، اجتماعى و فرهنگى آن، اشاره شده است (مقدمه، ص7).
شارح قبل از ورود به متن، مقدمتا چند نكته درباره وصيتنامه سياسى - الهى امام(ره)، بيان و به موضوعات زير پيرامون وصيتنامه، اشاره كرده است:
اول: ثقل اكبر و ثقل اصغر: شارح، معقتد است كه امام(ره) دو چيز گرانقدر از خود بهجاى گذاشته كه در اين وصيتنامه، بدان تصريح مىكند:
1. قانون اساسى انقلاب؛ يعنى وصيتنامه سياسى - الهى ايشان كه در آن، محورهاى كلى انقلاب، صدور آن و سازندگى در جميع ابعاد مادى و معنوى حكومت اسلامى را ترسيم نموده و با الهام از قرآن كريم و اهلبيت(ع) رسالت آنچه كه در اين رابطه تا زمان ظهور مهدى موعود(عج) مورد نياز مىباشد، بيان فرموده است كه مهمترين محور آن، ولايت مطلقه فقيه است (ر.ك: پيشگفتار، ص9).
2. قيادت مقام معظم رهبرى فعلى، گوهر نفيس و گرانبها و وديعه و امانت دوم ايشان است كه با اشارت و اشارات او، خبرگان رهبرى با ايشان بيعت و ملت انقلابى را امر به بيعت نمودند. شارح در اين بخش از كتاب، امام(ره) را با عنوان «پيامبر انقلاب» ياد كرده كه اطاعت از رهبرى ولايت فقيه را براى هميشه اين كشور، مورد تأكيد قرار داد (ر.ك: همان، ص10).
دوم: برنامه انقلاب جهانى: شارح بر اين باور است كه همان گونه كه امام(ره) بعد از حكم تاريخى اعدام سلمان رشدى، رهبرى كل جهان اسلام را از آن خود ساخت، وصيتنامه ايشان، بيش از پيش جهان اسلام را به انقلاب اسلامى جلب كرد؛ بهطورىكه بهراحتى، همه مسلمانان به ولايت امرى جانشين ايشان اعتراف كردند و با او بيعت نمودند؛ زيرا وى معتقد است كه وصيتنامه، تنظيم برنامه انقلاب جهانى و دائمى اسلام بوده و بهطور طبيعى، مجرى آن به همه جهان اسلام، بلكه مستضعفين عالم، كه اكثريت قاطع جهان را تشكيل مىدهند، تعلق داشت (همان، ص11-12).
سوم: خط امام، خط رسولالله(ص): بعضى از ياران و دوستداران امام(ره)، سعى مىكنند كه امام را در مسئله ولايت فقيه، تنها نشان دهند و ايشان را كاشف ولايت مطلقه فقيه قلمداد كنند؛ اما شارح بر اين عقيده است كه اينان توجه ندارند كه با اين كار، حيثيت فقاهت ايشان را لكهدار مىكنند و بهجاى تمجيد، انتقاد مىكنند و مثل نهضت آزادى، ولايت مطلقه فقيه را بدعت امام(ره) به حساب مىآورند. درحالىكه به نظر شارح، ولايت فقيه چيزى است كه همه انبيا(ع) و پيشوايان مذهب(ع)، بدان قائل بودهاند (ر.ك: همان، ص16).
چهارم: فرهنگ حكومت جهانى اسلام: شارح بر اين باور است كه وصيتنامه سياسى - الهى امام(ره)، فرهنگ حكومت واحد جهانى اسلام و مستضعفين است كه با عمل به آن توسط مسلمين و مستضعفين، حكومت اسلامى برقرار و ستمگران، مخذول و منكوب مىگردند؛ بهعبارتديگر، به نظر وى، وصيتنامه شامل امورى است كه با اعتقاد به آنها و عمل به رهنمودهاى آن، مسلمانان موفق به تشكيل حكومت اسلامى در همه بلاد مىگردند و تمام آنها زير سايه «ثقلين»، به سازندگى در جميع ابعاد زندگى مادى و معنوى موفق خواهند بود (ر.ك: همان، ص19).
شارح بر اين عقيده است كه هدفى كه در اين وصيتنامه مورد توجه امام(ره) قرار گرفته، همان چيزى است كه در طول انقلاب در هر فرصت و موقعيتى، آن را گوشزد مىفرمود؛ مىگفت دشمنان خدا و بشريت براى غارت منافع كشورهاى اسلامى، آنها را از متن دين خارج و اسلام را، اسلام آمريكايى و به سود خود تحريف كردند؛ پس ام القراى اسلام، يعنى ايران، بايد وجهه همت خود را الگو ساختن ايران براى جهان اسلام قرار دهد و اين فرهنگ را با وسائل مختلف و وسيع خود، به گوش مسلمانان و مستضعفان برساند (ر.ك: همان، ص19-20).
برخى از عناوين و سرفصلهاى كتاب، عبارتند از: دو يادگار نفيس امام(ره)؛ وصيتنامه، برنامه انقلاب جهانى اسلام؛ مراد از خط امام، همان خط رسولالله(ص) است؛ فرهنگ حكومت جهانى اسلام؛ تشكيل جمهورىهاى مستقل و آزاد اسلامى؛ مقامات معنوى ثقلين و...
فهرست مطالب، در انتهاى كتاب آمده و در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع (ر.ك: پاورقى، ص31)، به توضيح برخى مطالب متن، پرداخته شده است (ر.ك: همان، ص37).
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.
پیوندها