ولايت نامه
نام کتاب | ولايت نامه |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | همتی، همایون (مترجم)
طباطبایی، محمدحسین (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | |
موضوع | |
ناشر | روايت فتح |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1387 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE15514AUTOMATIONCODE |
«ولايتنامه»، اثر همايون همتى (متولد 1337ش، ايلام) است كه در آن، كتاب «الولاية» نوشته علامه سيّد محمّدحسين طباطبايى (تبريز 1282-1360ش، قم) را از زبان عربى به فارسى ترجمه كرده است.
درباره اين ترجمه چند نكته گفتنى است:
1. با بررسى اجمالى ترجمه كه انجام شد، به نظر مىرسد زبان و ادبيات استفادهشده در اين ترجمه، روان و شيوا و متناسب با فرهنگ فارسى امروزى در سطح علمى و رسمى است و ترجمه مطالب، با دقت و رعايت امانت انجام شده است و البته مخاطبان، آشنايان با زبان و ادبيات عرفانى اسلام هستند.
2. مترجم محترم در يادداشتى كه بر ويراست جديد در تهران، آذر 1386 نوشته، بر چند نكته تأكيد كرده است:
الف)- در اين رساله كوتاه كه چند سال قبل با توصيه برخى بزرگان اهل نظر آن را ترجمه نمودم، اصول و مبانى سلوك شرعى بر نهج شيعى و مبتنى بر آموزههاى قرآنى و معارف خاندان وحى(ع) عرضه گرديده است؛
ب)- اين رساله به حقيقت نوعى «سفرنامه» است كه نويسنده دلآگاه آن شرح سير و سفر معنوى خود را باز مىگويد. سخنان به شيوهاى موجز و مجمل گفته شده؛ زيرا كه مخاطب آن صاحبدلانند، نه بىخبران و نوآموزان ابجدخوان؛
ج)- براى فهم نظرات علامه در اين رساله كوتاه و كوچك، آشنايى با مبانى فلسفى ايشان و بعضى اصول «حكمت متعاليه» ضرورى است. مىتوان رساله را با كمك يك معلم يا مدرس خواند و مىتوان از ديگر آثار علامه همچون «اصول فلسفه و روش رئاليسم» مدد جست. بههرحال، قدرى آشنايى با فلسفه اسلامى براى فهم مضامين رساله لازم است (مقدمه كتاب، ص1-2).
3. همچنين نويسنده در مقدمهاش كه در بهمن 1364 بر چاپ اول نوشته، چند نكته را يادآور شده است:
الف)- مسئله ولايت از مباحث مهم عرفان نظرى است كه پايههاى استوار فلسفى نيز دارد؛
ب)- يكى از آيات و علامات مقام شامخ عرفانى علامه طباطبايى، «رساله ولايت» او است. اين رساله با اينكه لفظش كم است، اما بسيار محتوايش بلند و فراوان است. همان طور كه خود جناب علامه طباطبايى كمحرف و پرمعنى بود؛
ج)- در ترجمه نخواستهام كه در مراعات نكات فنى و دستورى وسواس به خرج دهم، بلكه سعيم بر اين بوده است تا كلمات گهربار آن بزرگ را به زبان فارسى قابل فهم برگردانم، ولى تعمّد داشتهام تا در ترجمه و بازگردان اين رساله شريف همچون برخى نوگرايان و تجددزدگان اين روزگار از پارسى سره استفاده نكنم و در بهرهگيرى از كلمات رساى عربى كه زبان وحى و قرآن است تعصب نابجا و ستيز و لجاجى نداشتهام، بلكه برعكس قصدم اين بوده است كه كلمات اصيل و جاافتاده عربى و مصطلحات عرفانى را به پارسى سره ترجمه نكنم، لذا از معادلسازى و نوآورىهاى نامناسب پرهيز كردهام و كوشيدهام كه زبان ترجمه، زبان عرفان و به شيوه سخن گفتن خود عارفان ربانى و عالمان الهى باشد؛
د)- قابل تذكر است كه در تمام موارد، در ترجمه آيات قرآن كريم - جز در مواردى اندك - از ترجمه مرحوم استاد الهى قمشهاى(ره) استفاده شده است (همان، ص3-18).
4. همچنين مترجم محترم گاه توضيحاتى در پاورقى افزوده و آن را با علامت «م» مشخص كرده است؛ مثلاً چنين نوشته است:
- «ارزش و والايى كار بزرگ علامه نيز در همين است كه در شرايط سختى كه روىآورى به فلسفه و عرفان، جرم و كفر بود و پرداختن به قرآن و تفسير آن نوعى «خودكشى اجتماعى» و مانع وصول به مقام رياست دينى و مرجعيت مذهبى بود، پرصلابت و استوار قد برافراشت و مشعل حكمت و عرفان را فروزان ساخت. براى اطلاع بيشتر در اين زمينه به سخنان غمبار و دردآلود شهيد عقيده، استاد مرتضى مطهرى(ره) در كتاب ده گفتار، صفحه 190-189، نيز به اوايل كتاب مهر تابان، نوشته سيد محمدحسين تهرانى مراجعه كنيد-م» (مقدمه كتاب، ص14، پاورقى 1).
- «البته عبارت متن با اصل متن مناجات شعبانيه اندك تفاوتى دارد، ولى ترجمه اصل عبارت مناجات شعبانيه چنين است: خدايا شيدايى و شيفتگى ذكر خود را پياپى در دلم انداز و همتم را در نشاط فيروز شدن اسمائت و محل قدست قرار ده-م» (متن كتاب، ص125، پاورقى 2).
5. شايان ذكر است كه در اين اثر، پاورقىهاى بسيارى با امضاى «و» مشخص شده كه معلوم نشد نوشته كيست (مقدمه كتاب، ص15، پاورقى 1 و متن كتاب، ص25، پاورقى 2 و ص27، پاورقى 1 و ص28، پاورقى 1-4 و...)؛ به نظر مىرسد اين پاورقىها نوشته جناب آقاى حسن وكيليان از استادان ادبيات عرب و از دوستان مترجم محترم باشد (ر.ك: مقدمه كتاب، ص17). در پاورقىهاى اين كتاب، نام و نشان آيات مشخص شده (ر.ك: متن كتاب، ص25، پاورقى 1 و...)، گاه منابع مورد نظر با ذكر نام كتاب و شماره جلد و صفحه معين شده (ر.ك: همان، ص60، پاورقى 1-2 و...) و گاه مطالبى توضيحى آمده است (ر.ك: همان، ص40، پاورقى 1 و...).
6. شايان يادآورى است كه نويسنده، مقدمه كوتاهى بر كتاب نوشته و در آن چنين آورده: «... رسالة في الولاية و أنها هي الكمال الأخير الحقيقي للإنسان و أنها الغرض الأخير من تشريع الشريعة الحقة الإلهية على ما يستفاد من صريح البرهان و يدلّ عليه ظواهر البيانات الدينية و الكلام موضوع في فصول و الله سبحانه المستعان» (ر.ك: رسالة الولاية، ص4)، ولى مترجم محترم آن را ترجمه نكرده و بهجاى آن شعرى از علامه طباطبايى تحت عنوان «پيام نسيم» آورده كه آغاز و انجامش چنين است:
«گذر ز دانه و دام جهان و خويش مباز | كه مرغ با پر آزاد مىكند پرواز» |
---|
؛
«به هرزه راه مپيما و خويش خسته مساز | كه پيش پاى تو باشد بسى نشيب و فراز» |
---|
.
مترجم افزوده است: «مرحوم علامه طباطبايى اين قطعه شعر را بهصورت «پارسى سره» در سنه 1330ش، در دهكده «زان» زير درختان «ورس» سرودهاند؛ رحمة اللّه عليه رحمة واسعة (ر.ك: متن كتاب، ص19).
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. رسالة الولاية، العلامة السيد محمدحسين الطباطبائي، مؤسسة أهلالبيت(ع)، قم الطبعة الأولى، 1360ش.
پیوندها
مطالعه کتاب ولايت نامه در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور