الخطاب القرآني
نام کتاب | الخطاب القرآنی |
---|---|
نام های دیگر کتاب | دراسه فی العلاقه بین النص و السیاق |
پدیدآورندگان | عموش، خلود (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 91/2 /ع8خ6 |
موضوع | تاویل
تفاسیر (سوره بقره) |
ناشر | عالم الکتب الحديث |
مکان نشر | اردن - |
سال نشر | 1426 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE3030AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
الخطاب القرآنى دراسة فى العلاقة بين النص و السياق اثر خلود العموش مباحث علوم
قرآنى را از منظرى تازه مورد بررسى و كنكاش قرار داده است.
نهاد الموسى كه استاد خلود العموش و بر اثر حاضر پيشگفتارى آوردهاند در آن از ويژگيها و هدفى كه
مؤلف در تدوين اين اثر دارد مىنويسند«كتاب دكتر دربردارنده و استقراء كامل و فراگيرى نسبت به قرائت و فهم
پيشينيان و نوگرايان در خصوص مقوله تحليل پيامهاى قرآن مىباشد.او با بهرهبردارى روشنى از گفتارهاى
دو گروه،پنجرهاى تازه در تحليل ارتباط بين خطاب و سياق گشوده است.اين اثر با اينكه به قرائت
پيشينيان به صورت يك ميراث ارزشمند و اصيل توجه داشته است ولى در عينحال از يك تحليل خطاب
نو تغذيه مىكند كه حاكى از جسارت احتياطآميز و دقت محقق آن دارد.
دكتر در حالىكه به معيارهاى ثابت كه در ميراث گذشتگان چنگ مىزند ولى در عينحال به خودى
روشن آراسته است كه فرزانگى را گمشده مؤمن مىداند.گويى دكتر خلود گفته كسانى را كه مىگويند
پيشينيان چيزى براى آيندگان واننهادند تا ارائه كنند، رد مىكند و عقيدۀ ديگرى را مطرح
و مىپذيرد كه پيشينيان مطالب بسيارى براى آيندگان به ارث گذاشتهاند.»
ساختار و عناوين
اين پژوهش از يك مقدّمه، سه فصل و يك خاتمه تشكيل شده است.
در مقدّمه، مؤلف به معرفى اثر خود مىپردازد.
فصل اوّل:چارچوب نظرى پژوهش
فصل دوم:پيام قرآنى در سوره بقره
فصل سوم:پيام قرآنى در سوره بقره در چارچوب متن و كرانههاى سياق
خاتمه مشتمل بر نتايج مباحث كتاب است.
گزارش محتوا
فصل اوّل
فصل اوّل كه چارچوب نظرى پژوهش است داراى چهار بحث است.بحث اوّل به تعريف اصطلاحات
سهگانه نص، سياق و خطاب از ديدگاه علماى گذشته و جديد مىپردازد و سپس تأثيرگذارى آنها را بر
يكديگر مطرح مىكند.فقهاء و علماى گذشته حكم نص را به كلام ثابت و واضح كه احتياج به تاويل نداشته
باشد معنا كردهاند.و خطاب در دو چارچوب لغوى و غير لغوى(عادات معرف و...)مورد بررسى قرار مىگيرد
و الفاظ ديگرى كه به جاى سياق مىتوان استعمال نمود الفاظ مقام، مقتضى الحال و تاليف وعد؟؟؟ است.
مبحث دوم به نظريه ارتباط بين نص و سياق در بررسيهاى غربيان و نقش غربيان در شكل گرفتن و ايجاد
نظريه ارتباط بين نص و سياق در عرصههاى گوناگون زبان پژوهى به ويژه متنشناسى
چنانكه نقش زبانشناسى اجتماعى و زيرمجموعههاى آن در ايجاد و تغذيه آن توضيح داده شده است
همچنين مراحل گوناگون تحوّل اين نظريه در عرصههاى علم دلالت، استعمال،فقه لغت و ميدان نقد
و بلاغت جديد و بررسىهاى روشمندانه آشكار ساخته است.سپس از چشماندازهاى اين نظريه از
نگاه زبانشناسى توصيفى و خطابشناسى پرده برداشته و تلاشهاى دانشمند فانديك بنيانگذار
متنشناسى را مورد نظر قرار داده است در اثر فانديك بنام النص و السياق، اقتراحات؟؟؟ لازم براى تطور لغت
مورد بحث قرار گرفته است.
مبحث سوم به نظريه ارتباط بين نص و سياق در پژوهشهاى عربى مىپردازد در اين بحث چشماندازهاى
اين نظريه و ابعاد آن در عرصههاى لغت و نحو،نقد و بلاغت و عرصه علوم قرآن، اصول فقه و علوم تفسير
مورد بررسى قرار مىگيرد.
مبحث چهارم به تجارب روششناسى پرداخته مىشود و از پروژه فكرى ادوارد سعيد و نصر حامد ابوزيد
صحبت مىشود.ادوارد سعيد در كتاب متن، منتقد و جهان، متنگرايى را تا حدودى خميرمايه
رازآلود و ضدعفونى شده نظريه ادبى مىشمرد.او نقد صرفا مبتنى بر متن را رويكردى در خدمت قدرت
مىداند.چرا كه اينگونه از نقد، با قراردادن متن در چارچوبهايى ادبى و كارشناسانه و مجزا كردن آن از
واقعيت اجتماعى و سياسى به اصطلاح آن را پالايش متن مىداند.
تجربه ديگر مربوط به ابوزيد متفكر مسلمان مصرى است پروژه فكرى ابوزيد در دو كتاب او به نامهاى معناى متن
(مفهوم النص)و متن،قدرت و حقيقت(النص و السلطة و الحقيقة)مطرح شده است.ايشان يك نوآورى
دارد و آن اين است كه گفته،قرآن يك متن و محصول فرهنگى است.همانطور كه مىتوانيم بقيّه متون را تحليل...
زبانشناسانه كنيم، بايد بتوانيم قرآن را هم تجليل زبانشناسانه نمائيم.خداوند سبحان هنگام فرستادن وحى
بر پيامبر(ص)نظام زبانى مخصوص همان نخستين گيرندهى وحى را برگزيده است.گزينش زبان، انتخاب يك
ظرف خالى نيست.زبان مهمترين ابزار هر قوم،در فهم و نظامبخشى جهان است.بر اين اساس،نمىتوان
دربارهى هيچ زبانى جدا از فرهنگ و واقعيّت آن سخن گفت و به همين لحاظ نمىتوان از متنى منفصل از فرهنگ
و واقعيت سخن گفت چرا كه هر متنى در چارچوب نظام زبانى فرهنگ خود قرار دارد يعنى قرآن،نخست درفرهنگ شكل گرفته و سپس به فرهنگ شكل داده است به گمان او اساس كتابهاى او همين مسئله تاريخمندى
و زمانمندى متن قرآن و ارتباط وثيق آن با فرهنگ منتسب به آن است.او معترف است كه در تمام
اين مراحل، از تحليلهاى زبانى،زبانشناختى و فرهنگى-مردمشناختى بهره برده است و از سوى ديگر،
كتاب خود را،كتابى سنّتى مىداند يعنى هم به موضوعى كهن در ميراث اسلامى مىپردازد و هم مواد و مصالح اصلى آن
عمدتا متون و نظريات تدوين يافته در سنّت گذشته ريشه دارد براى همين است كه اثر او را اثرى نوانديشانه
و جديد مىتوان به شمار آورد.
فصل دوم
فصل دوم با عنوان پيام قرآنى در سوره بقره،داراى چهار بحث است.در بحث اوّل از ابزارهاى روششناختى
و نظرى در ايجاد تصوير از پيامهاى قرآنى در سوره بقره از نظر گذشتگان و پيشينيان كه در خلال چارچوب
نظرى پژوهش كه ارتباط بين متن سوره و سياق آن مطرح شد، استفاده مىكنيم كه در بحث اوّل،قرائتى از كتابهاى علوم قرآنى آورده شده است
كه مشخصات اين سوره از جمله مدنى بودن،268 آيه، سوره دوم قرآن به ترتيب مصحف كنونى و سوره اول از
اقسام طويل سور،جايگاه اين سوره از نظر ارزش ذكر مىشود.اين سوره از يك مقدمه و سه قسم و يك خاتمه تشكيل شده
است.مقدمه، از آيه 1 تا 20 مىباشد كه بعد از حروف الم مردم به سه گروه متقين،كافرين و منافقين تقسيم مىشوند.
وصف متقين در 4 آيه، وصف كافرين در 2 آيه و 13 آيه ديگر در وصف منافقين مىباشد.پس قسم اول
از آيه 21 تا آيه 167 ادامه مىيابد كه به موضوع تقوى و طريق سلوك آن و بحث عبادت و توحيد تاكيد مىكند.و بعد از آن قسم
دوم كه از آيه 168 تا 202 ادامه و موضوعات آنها مىپردازد و قسم سوم از آيه 202 تا 284 مىآيد كه اين آيات به بحث
دعوت به اسلام مىپردازد.پس بحث سياق مقامى(خارجى)در سوره بقره مطرح كه عبارت از زمان و مكان نزول اين سوره، و مراحل آن، اسباب نزول، مخاطبين اين سوره و موضوع خطاب مىپردازد.بعد از اين مقام،
بحث سياق داخلى سوره بقره در كتب علوم قرآن پرداخته مىشود و در اين بحث مناسبت بين آيات و سوره
مورد كنكاش از نظر روابط عقلى،ذهنى و لغوى بررسى مىشود.
در بحث دوم اين فصل،نظريه ارتباط بين متن سوره بقره با سياق آن در كتب تفسير آورده مىشود.
فهم متن قرآن بردانستن دانش لغت،آگاهى از وضع لغوى و معانى الفاظ، علم اشتقاق و تصريف كه همگى
مربوط به واژههاى منفردند در مرتبه بعد، اطلاع از قواعد نحو و دستور زبان قرار دارد.بعد از اينها آخرين دانش زبانى
مورد نياز، علم بلاغت شامل معانى، بيان و بديع است كه با دانستن اين علوم و تبحر در آنها،خواننده قدرت
كشف معانى متن قرآنى را مىيابد ولى اينها در عليات فهم كافى نيست بلكه معرفت به علم احوال بشر، سنن خداوند
در مورد انسان و قصص قرآنى ناظر به احوال جوامع و پيامبران نيز لازم است و مادامى كه مخاطب نتواند از پيام
آنچه كه مربوط به اين قضايا را بفهمد قادر به فهميدن متن نيست و اين ضرورت شناخت سياق مختلف اجتماعى
براى فهم متن قرآنى لازم است.كه اين بحث در دو قسمت نص و سياق لغوى(اساق؟؟؟ داخلى
نص)و خطاب و سياق با زيرمجموعههاى آن براى فهم متن سوره بقره و ارتباط نص با سياق بيان مىشود.
بحث سوم نظريه ارتباط بين متن سوره بقره و سياق آن در قرائت و فهم كتب اصول فقه است.علماء اصول
خطاب را به اعتبار سامع به نص،ظاهر و مفسر تقسيم نمودهاند.مثال براى ظاهر آيه«احل الله البيع و حرم الربوا»
و مثال بر مفسّر«اقيموا الصلوة و آتوا الزكوة و كتب عليكم الصيام»كه الفاظ صلوة،زكوة و صيام با اقوال و افعال
متواتر،پيامبر(ص)تفسير و بر دلالت لفظ بر معنا قطعى شدهاند.اما قسم خفى الدلالة از اقسام مشكل است كهدرك فهم معنا احتياج به نظر و اجتهاد دارد كه مثال آن آيه«فاتو احرثكم انى شئتم»است كه اين بحث در مباحث
مخاطب،نص و سياق، سياق مقامى و فهم متن و دلالت خطاب بر حكم با اشاره آمده است.
مبحث چهارم با عنوان نظريه ارتباط بين متن سوره بقره و سياق آن در كتب اعراب قرآن آمده است.و در
اين مبحث ملاحظاتى كه در رابطه با سوره بقره در كتب اعراب قرآن و بعضى از كتب نحو و لغت در خصوص ارتباط بين
نص و سياق اين سوره بطور عموم ذكر شده است را بيان مىكند.
فصل سوم
فصل سوم كه با عنوان پيام قرآنى در سوره بقره در چارچوب متن و كرانههاى سياق آمده درصدد بيان تلاشى
است براى قرائتى نو نسبت به برخى از مفردات نظريه ارتباط بين متن و سياق در خصوص سوره بقره از
جمله موضوع متن، عنوان متن در پرتو نظريه سياق، متن و اوّلين برداشت از آن و متن و مخاطبان
اينها تنها نمونههايى از پيام سوره بقره است نه تمام پيام آن.
خاتمه، مرورى از بحثهاى كتاب است كه بهطور اختصار بيان شده است و آن اينكه هر سخن داراى كاركردى
اجتماعى است كه اين كاركرد از نظام خاصى پيروى مىكند و نمىتوان آنرا جداى از سياق كه سخن در آن واقع شده
است بررسى كرد لذا بر فهم يك متن علاوه بر دانشهاى متن شناختى بايد عناصر جديدى ديگر به آن بيافزايم
كه بحث از تعريف نص،خطاب و سياق شروع و سپس سياق به دو نوع سياق لغوى و حاقى؟؟؟ تقسيم و بحثهاى آن بطور مفصل ذكر شد.
آنچه در پايان بايد به آن توجه كرد مصادر و منابعى فراوانى است كه مؤلف در نگارش اين اثر از آنها استفاده نموده كه شامل مصادر قديمى
و جديد هم به زبان عربى و غير عربى است.از كتب تفسير،كتاب تفسير كشاف از زمخشرى،جامع البيان طبرى، تفسير الكبير فخر رازى مىباشد و از كتب جديد از مؤلفان صلاح فضل، سلام مسدّى،نهاد الموسى،
محمد مفتاح،نصر حامد ابوزيد، عبدالله غدّامى، احمد متوكّل،ثمام؟؟؟ حسّان، سعيد يقطين و عبدالقادر
فهرى ؟؟؟و...مىتوان نام برد علاوه بر اينها از كتب نحو به ويژه كتب اعراب قرآن، معاجم و كتب نقد
استفاده نموده است.
وضعيت كتاب
در پايان كتاب فهرست كامل مصادر و مراجع زبان عربى و انگليسى،پاياننامه/دانشگاهى،دائرة المعارفها
مقالات و مجلات كه از آن در تدوين اين كتاب مورد استفاده قرار گرفته آمده است و در آخر فهرست مطالب درج شده
است.
منابع مقاله
1-معناى متن، ترجمه كتاب مفهوم النص، ابو زيد، ترجمه مرتضى كريمىنيا
2-كتاب النص، النقد و العالم، ادوارد سعيد
3-گزارش سفر به هلند،دكتر سيد صادق حقيقت
4-مقدمه و متن كتاب