صرف و نحو کاربردی یا فرهنگ قواعد زبان عربی

    از ویکی‌نور
    صرف و نحو کاربردی یا فرهنگ قواعد زبان عربی
    نام کتاب صرف و نحو کاربردی یا فرهنگ قواعد زبان عربی
    نام های دیگر کتاب ترجمه کامل معجم قواعد اللغه العربیه تأليف انطوان دحداح

    معجم قواعد اللغه العربیه. فارسی

    فرهنگ قواعد زبان عربی در جدولها و نمودارها برای کلیه سطوح از دبیرستان تا مراحل آخر حوزه و دانشگاه

    معجم قواعد اللغه العربیه

    فرهنگ قواعد زبان عربی

    پدیدآورندگان دحداح، انطوان (نويسنده)

    بستانی، قاسم (محقق)

    زبان فارسی

    عربی

    کد کنگره ‏PJ‎‏ ‎‏6141‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏3‎‏ ‎‏م‎‏6041‎‏
    موضوع زبان عربی - صرف و نحو

    زبان عربی - نحو - جدول‏ها و نمودارها

    زبان عربی - نحو - خود آموز

    ناشر الاعتصام
    مکان نشر قم - ایران
    سال نشر 1376 هـ.ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE15286AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    صرف و نحو كاربردى يا «فرهنگ قواعد زبان عربى در جدول‌ها و نمودارها»، ترجمه «معجم قواعد اللغة العربية» اثر انطوان الدحداح است كه توسط آقاى قاسم بستانى از عربى به زبان فارسى ترجمه شده و صرف و نحو را به صورت جداول و نمودارهايى زيبا و قابل فهم درآورده تا براى كليه سطوح از دبيرستان تا مراحل آخر حوزه و دانشگاه مورد استفاده و رجوع باشد.

    ساختار

    كتاب شامل شانزده بخش تحت عنوان: مباحث كلى، حرف، اسم: حالت‌هاى آن، اسم: انواع آن، فعل، جمله فعليه، جمله اسميه، نواسخ، مفاعيل، افاعيل، مجرورات، توابع، نحو تحليلى، معربنات.

    در ابتداى كتاب، درباره اين فرهنگ مطالبى ذكر شده، سپس مقدمه‌اى از ويراستار علمى و سپس از مولف آمده است.

    گزارش محتوا

    گستردگى قواعد صرفى و نحوى زبان عربى از يك‌سو و اقوال متعددّ علماى زبان عربى در خصوص هر يك از قواعد، يادگيرى دستور زبان عربى را دشوار ساخته است.براى رفع اين مشكل وجود كتاب‌هايى كه قواعد را طبقه‌بندى كند و با مثال‌هاى فراوان و روش‌هايى نوين و علمى، يادگيرى را سهولت بخشد، ضرورى است.

    اثر حاضر نيز از جمله كتاب‌هايى است كه مؤلّف با طبقه‌بندى موضوعات، نكات مهم و اساسى هر يك را بر اساس دسته‌بندى علمى گرد آورده است و در برخى از موارد اقوال بعضى از صرفيان و نحويان را نيز ذكر كرده است. علاوه بر اين، مترجم كتاب نيز به هنگام ضرورت با استناد به كتاب‌هاى معتبر زبان عربى، پى‌نوشت‌هايى را به مطالب افزوده است. شيوه به كار رفته در دسته‌بندى مطالب اين كتاب، علاوه بر تسهيل آموزش، راهنماى مفيدى براى تدريس به شمار مى‌رود. در پايان كتاب نيز نمونه‌هاى فراوانى از تركيب عبارات، تحت عنوان نحوه تحليلى برگرفته از آيات، روايات، اشعار و حكم درج شده است.

    اين فرهنگ در برخى از بخش‌ها، از شيوه متعارف در تاليف فرهنگ لغت‌ها، بهره جسته است، اما در بيشتر بخش‌هاى خود، راه جديدى را پيش گرفته و از شيوه‌اى ابتكارى كمك جسته است. اگر فرهنگ لغت‌ها ملتزم ترتيبى الفبائى يا ابجدى، در ذكر كلمات و اصطلاحات خود، هستند، اين فرهنگ، حرف را به جدولى و كلمه را به تابلويى بدل كرده است. به نظر نويسنده، فرهنگ لغت‌ها شامل كلمات زبان هستند و تابلوهاى اين فرهنگ شامل قواعد آن كلمات مى‌باشند.

    اين كتاب فرهنگى است كه قواعد زبان عربى را در چهارده دسته مورد بررسى قرار داده و براى هر مجموعه‌اى، نمودارى از موضوعات و ساختارهاى كلى ذكر كرده است.هر جدول و تابلويى دو جنبه دارد: كمى آمارى و كيفى توصيفى. تابلو يك قطعه هنرى است: با چوب‌ها و دايره‌ها، مربع و مستطيل‌ها، خطوط و نمادها و مضمون آن، قواعد زبان، در زبانى كه زبان قواعد است، مى‌باشد چرا كه ترتيب و نظم و تصاوير ايضاحى، همان قواعدى هستند كه اين فرهنگ را مى‌سازند. هر تابلوئى خود تك درسى است، مگر هنگام تعذر و اضطرار به جهت طولانى بودن درس و كثرت اطلاعات و معلومات.

    اين فرهنگ بخشى را به نام «نحو تحليلى» ارائه داده كه داراى چهار قسم مى‌باشد و بر تقويت ملكه اعراب نزد دانشجو، كمك مى‌كند.

    از ابتكارات اين فرهنگ، بخش «معربنات» (مصدر منحوت معربات و مبنيات) است كه شامل انواع ادوات و برخى كلمات داراى وضعيت ويژه و اعراب و آمار آنها مى‌باشد.

    اين فرهنگ كوشيده است از جنبه مضمون و محتوا، نوگرائى سامان يافته و عصر گرائى زنده‌اى را داشته باشد، ولى از جنبه سبك و شيوه، به آشكارى، دست به كارى ابتكارى و نوين زده است چرا كه كلمه به شماره بدل گرديده و بدين ترتيب، نحو عربى چه بسا براى نخستين بار وارد دنياى كامپيوترى شده است.

    اين فرهنگ علمى است: چون هر تابلويى شامل ماده مستقلى است مگر در مواردى كه امكان ندارد و به وضوح به مآخذ آن اشاره مى‌شود، با تسلسلى دقيق و منطقى برجسته. هنرى است چون شيوه ارائه، متكى بر تصاوير، دائره‌ها و علائم است. اين ابزارها با شيوه‌اى رياضى مورد مطالعه قرار گرفته و خواننده را با شماره‌ها، خطوط و رسم‌ها روبرو مى‌سازد.

    اين فرهنگ انسانى است زيرا در اين فرهنگ، كوششى خستگى‌ناپذير در راه ايضاح و يكسان‌سازى صورت گرفته است، در كنار روح درخشانى كه خشكى قواعد را به مواردى گورار بدل مى‌سازد و با وجود احتياط در نوع اصطلاحات و در كيفيت گزينش بيشتر مثال‌ها و در نسبت اعتماد، شيوه ارائه و سبك پرداخت مطالب، ماده قديمى را به ماده‌اى جديد بدل ساخته است.

    به هر حال، هر اندازه كه در داورى خود سخت‌گير باشيم، عناصر مهمى وجود دارد كه اين اثر را متمايز كرده و آن را به نوگرايى و تجدد نزديك مى‌نمايد و بدان دليلى براى وجود و ظهور مى‌بخشد كه عبارتند از:

    1. مولف بخش‌ها را به صورتى غير عادى مرتب ساخته است.

    2. اطلاعات و مطالب دقيقى را در دسترس قرار مى‌دهد كه احيانا، حتى در كتاب‌هاى قواعد غير كلاسيك هم يافت نمى شود.

    3. تعديلات و تصحيحاتى را نسبت به اشتباه‌هاى شايع در كتب كلاسيك صورت داده است ولى فقط موارد درست را ذكر مى‌كند و به اين تعديلات و اصطلاحات صراحتا اشاره نمى‌نمايد.

    4. تابلوها و ساختارهاى ارائه شده در وهله نخست نوعى رفاه زدگى عقلى به نظر مى‌آيد كه مولف خواسته واحدهايى آشنا بر جاده‌هاى قواعد باشند، اما اين اشكال‌ها حداقل انگيزه‌اى براى رياضت عقلى خواهند ماند.

    5. هنگام اختلاف آراء، با كمال احتياط به ميانجيگرى آمده و آن اختلاف را پايان مى‌دهد، مثلا مولف معانى برخى ادواتى كه به معناى: مِن، الى، عن، فى و... مى‌آيند را در معناى ظرفيت منحصر داشته است، با وجود آن‌كه اين معنا، در كنار ديگر معانى كه براى حروف ذكر مى‌شود، وجود دارد.

    مولف در مقدمه كتاب خاطر نشان‌مى‌كند: ما اصول دانش تنظيم كلى را براى ورود به قواعد از زاويه روشمندى نوين به كار بستيم و شكاف‌هاى موجود در پرداخت به مباحث صرف و نحو را كشف كرديم كه مهمترين آن‌ها، عدم وجود ديدگاهى كلى نسبت به اقسام كلى بدين عنوان كه واحدهاى مستقلى از يكديگرند،مى‌باشد و اين امر منجر به فقدان ريسمان ارتباطى بين اجزاء كوچكى كه از آن‌ها كلمات تشكيل مى‌شوند مى‌گردد. شكاف‌هايى كه بدان‌ها مانوس شده‌ايم و وارد سنت‌هاى ما گشته است.[۱]

    براى توضيح بيشتر نمونه‌هايى ذكر مى‌شود: در نواسخ مانند كان، كاد و... تعدادى از آن‌ها ابتدا رفع و سپس نصب و تعدادى ابتدا نصب و سپس رفع مى‌دهند. به همين سبب، بدان‌ها نواسخ گفته‌اند ولى مولف اصطلاح و تعبير ويژه‌اى براى مرفوع‌هاى پنجگانه نواسخ (يعنى: اسم كان، اسم كاد، اسم ما، خبر انّ، خبر لا) و همچنين اصطلاح و تعبير مناسبى براى منصوب‌هاى اين نواسخ نمى‌يابد. در نتيجه ناچار شده با موافقت دكتر جورج مترى عبدالمسيح آن‌ها را «مرافيع» و «مناصيب» كلماتى كه قريحه عربى هم با آن‌ها مانوس است، بنامد.

    در آخرين بخش اين فرهنگ، فرهنگ كوچكى كه به نوعى مى‌توان آن را «ليست اعراب كلمات» دانست ارائه داده است و مجموعه‌اى از 283 كلمه از حروف، اسم و فعل در آن گردآورده كه كليد اعراب در زبان عربى است.

    هر بخشى از اين فرهنگ، مجموعه بزرگى را تشكيل مى‌دهد كه موضوعات آن از جنبه جستجوى اطلاعات صرفى و نحوى با هم متناسب و هماهنگ مى‌باشند و در ابتداى هر بخش، ساختار كلى از موضوعات و مباحث آن بخش ارائه شده تا خواننده متوجه جايگاه هر جزء از آن كل بشود.

    وضعيت كتاب

    فهرست محتويات كتاب در ابتداى آن ذكر شده است.

    پانويس

    1. متن كتاب، ص دوم

    منبع

    مقدمه و متن كتاب.


    پیوندها