ابن فراء، محمد بن حسین
نام | ابن فراء، محمد بن حسین |
---|---|
نام های دیگر | |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 458 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مولف | AUTHORCODE11737AUTHORCODE |
«محمد بن حسين بن محمد بن خلف بن احمد»، معروف به ابن فراء (380 - 485ق) فقيه و مفتى بزرگ حنبلى بغداد در دوره خلافت قادر (381 - 422ق) و خلافت قائم (422 - 467) بوده است.
پدرش ابوعبدالله از بزرگان و فقيهان حنفى بود و به نوشته طبقات الحنابله كه در اين باره نخستين و موثقترين سند بشمار مىآيد، در زمان خلافت الطائع لله (363 - 381ق) از شهود قانونى بود.
ابويعلى از 385ق به آموختن حديث آغاز كرد. ده ساله بود كه پدرش درگذشت و تربيت او را مردى به نام حربى كه وصى پدر بود، برعهده گرفت. پس از آن بود كه نزد ابن مفرحه مقرى عباراتى از مختصر خرقى را خواند و از اين راه علاقهاى به فقه پيدا كرد، سپس براى تكميل معلومات به مجلس درس ابن حامد رفت. بدين ترتيب در حلقه شاگردان ابوعبدالله ابن حامد (د 403ق) كه از بزرگان حنبلى بود، درآمد و مدتى بعد، از شاگران ممتاز او شد؛ چنانكه در 402ق كه ابن حامد عزم حج كرد، ابويعلى را بهعنوان جانشين خود به شاگرادانش معرفى كرد. وى پس از مرگ استادش ابن حامد به تأليف و تدريس روى آورد. در 414ق به زيارت حج رفت و پس از مراجعت، همچنان به تصنيف و تدريس پرداخت؛ چنانكه تا بازپسين سالهاى زندگى در جامع منصور در جايگاه عبدالله بن احمد بن حنبل املاى حديث مىكرد. عاملان نشر و املاى تعاليم وى در ميان جمع، سه تن بودند: ابومحمد ابن جابر، ابومنصور ابن انبارى و ابوعلى يزدانى.
در 421 يا 422ق، قاضى شريف ابوعلى ابن ابىموسى هاشمى پيشنهاد كرد تا منصب «شهادت» را نزد قاضىالقضات ابوعبدالله ابن ماكولا (د 447ق) بپذيرد، ولى ابويعلى از قبول آن سر باز زد، تا اينكه بعد از مرگ قاضى ابوعلى، به وساطت ابومنصور ابن يوسف و ابوعلى ابن جراده كه با او دوستى و اشتراك عقيده داشتند، برخلاف ميل خود اين سمت را پذيرفت. مدتى نيز همين مقام را نزد قاضىالقضات ابوعبدالله دامغانى داشت. در 432 يا به قولى در 433ق در زمان خلافت قائم، بههمراه جمعى از اهل علم، از جمله زاهد مشهور ابوالحسن قزوينى در قصر خليفه كه در آنجا کتاب قدريه با تشريفات خاصى خوانده مىشد، حضور داشت. در اين جلسه نظر مخالفان در باره کتاب إبطال التأويلات مورد بحث بوده است. جريان اين مجلس مباحثه را يكى از ياران ابويعلى كه در جلسه حاضر بوده، نقل كرده است.
بار ديگر در 445ق، در جلسهاى كه زير نظر ابوالقاسم على بن حسن، معروف به ابن مسلمه تشكيل يافته بود تا نظر دستگاه خلافت را در اصول اعتقادات دينى اعلام دارد، شركت داشت. چنانكه لائوست نيز يادآور شده، اين امر نشان مىدهد كه محتملا ابويعلى هم مانند ماوردى از اطرافيان ابن مسلمه و مورد حمايت وى بوده است.
در 477ق، بعد از مرگ قاضىالقضات ابن ماكولا كه خليفه در پى آن بود تا كسى را به قضاى حريم برگمارد، ابن مسلمه بهوسيله ابومنصور ابن يوسف، اين وظيفه را به ابويعلى پيشنهاد كرد. وى ابتدا از قبول آن امتناع مىكرد، ولى بر اثر اصرار فراوان با شرايطى از جمله شركت نكردن در استقبال اشخاص و عدم حضور در قصر خليفه، آن را پذيرفت. بعدها قضاى حران و حلوان نيز به عهده او گذارده شد. ابويعلى، چنانكه در جاىجاى «المعتمد» آشكار است، از افكار حنبلى در برابر ساير مذاهب و مكاتب زمان خود، مانند معتزله، اشاعره، كراميه، اماميه، باطنيه، و سالميه دفاع كرده و به رد مواضع آنان پرداخته است.
ابويعلى کتابى با عنوان کتاب الصفات نوشت كه مشتمل بر انواع مطالب شگفتانگيز بود و بابهاى آن نوعى ترتيب يافته بود كه دلالت بر تجسيم محض مىكرد و ازاينرو مورد حمله و اعتراض گروهى از اشاعره قرار گرفت. ابن تميمى حنبلى در اين باره گفته بود كه ابويعلى حنبلىها را چنان آلوده ساخت كه آب آن را پاك نمىسازد. بااينهمه ابويعلى مقام ويژهاى نزد قادر و قائم عباسى و پيروان احمد بن حنبل داشت و فقيهان مذاهب مختلف در مجلس او حاضر مىشدند و از سخنانش بهره مىجستند.
ابويعلى از بسيارى علماى زمان خود مانند ابوالحسين كسرى، ابوالقاسم بن حبابه، ابوالقاسم عيسى بن على وزير، على بن عمر حربى و عبدالله بن احمد بن مالك، حديث شنيد. او از علماى مكه، دمشق و حلب نيز حديث شنيده و استفاده علمى كرده است. جمعى از علما همچون خطيب بغدادى، ابوالغنايم ابن نرسى، اسحاق بن عبدالوهاب ابن منده، ابوالوفاء ابن عقيل، ابوعلى اهوازى و نيز فرزندش ابوالحسين محمد بن ابىيعلى از او حديث شنيدهاند.
در مراسم خاكسپارى او جمع كثيرى از طبقات مختلف از جمله بزرگان و علما همچون قاضى ابوعبدالله دامغانى، ابومنصور ابن يوسف و ابوعبدالله ابن جرده شركت داشتند.
جنازه وى در باب حرب بغداد در مقبره احمد بن حنبل به خاك سپرده شد.
آثار
حدود 40 اثر به ابويعلى منسوب است كه اكثر آنها از ميان رفته و فقط چند اثر چاپى و خطى از او بهجاى مانده است، به شرح زير.
1. الأحكام السلطانية؛
2. العدة في أصول الفقه؛
3. المعتمد في أصول الدين؛
4. الأمالي؛
5. الإيمان؛
6. الفوائد الصحاح العوالي و الأفراد و الحكايات؛
7. کتاب الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر؛
8. التعليقة الكبرى في مسائل الخلاف على مذهب أحمد بن حنبل؛
9. تفضيل الفقر على الغنى؛
10. التوكل؛
11. الروايتين و الوجهين در فقه حنبلى؛
12. شرح مختصر الخرقي؛
13. الكفاية در فقه؛
14. المفردات.
منابع مقاله
موسوى بجنوردى، كاظم، دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج6، ص432، چاپ اول، تهران، 1373، مقاله به قلم ابوالحسن ديانت.
وابستهها
الأحكام السلطانية / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده