کورش بزرگ: زندگی، نظریات و اعتقادات
کورش بزرگ: زندگی، نظریات و اعتقادات تألیف محمدرحیم شایگان، ترجمه خشایار بهاری؛ این کتاب نگاهی دوباره به کارنامه و تاریخ کورش بزرگ بر مبنای تحقیقات اخیر پژوهشگران و نیز تلقی از او در عهد کهن و پس از آن است. چهرۀ رمزآلود کورش، وجه معماگونۀ خود را در طول تاریخ حفظ کرده است. در این کتاب طیفی گسترده از مباحث به همراه ترجمۀ انتقادی نوینی از استوانۀ کورش گردآوری شده تا زمینه را برای ارزیابی جامعتر و شفافتر تأثیر کورش بر زمانۀ او دوران پیامدش را فراهم آورد.
کورش بزرگ: زندگی، نظریات و اعتقادات | |
---|---|
پدیدآوران | شایگان، محمدرحیم (نویسنده) بهاری، خشایار (مترجم) |
ناشر | فرزان روز |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 7ـ521ـ321ـ964ـ978 |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب در چهارده فصل به نگارش درآمده است.
گزارش کتاب
با شناخت بهتر تمدن ایلام و تلفیق آن با قومیت پارسی تا پیش از ظهور امپراتوری، ایدۀ شاخۀ کورش یا «چیشپشی» هخامنشیان به عنوان شاخهای تلفیقی از خاندان شاهی مقبولیت یافته است. کاوشهای بیشتر در گلنبشتههای ایلامی تخت جمشید، درک بهتر سنن فرهنگ ایلام را در پی داشت، کاربرد زبان ایلامی در امور دیوانی و تداوم استفاده از شمایلنگاری نوایلامی در نقشمهرهای دورۀ صدر هخامنشی را روشن کرد و به تقویت دیدگاه فوق انجامید.
این کتاب نگاهی دوباره به کارنامه و تاریخ کورش بزرگ بر مبنای تحقیقات اخیر پژوهشگران و نیز تلقی از او در عهد کهن و پس از آن است. چهرۀ رمزآلود کورش، وجه معماگونۀ خود را در طول تاریخ حفظ کرده است. در این کتاب طیفی گسترده از مباحث به همراه ترجمۀ انتقادی نوینی از استوانۀ کورش گردآوری شده تا زمینه را برای ارزیابی جامعتر و شفافتر تأثیر کورش بر زمانۀ او دوران پیامدش را فراهم آورد. از جمله به مقولاتی چون فرآیند پیچیدۀ تلفیق فرهنگ ایلامی و پارسی، اسلاف میانرودانی لوح استوانهای کورش و سیاست مدارای مذهبی او، هنر سلطنتی تلفیق کورش در پاسارگاد، آزادی تبعیدیان از بابل، اشارات کتاب مقدس به کورش، رجعت تبعیدیان از بابل به موطن، تصویر رفیع کورش در جهان یونانی ـ رومی پس از او، اعتصام به نام وی در نسبسازیهای دورۀ هلنی و اشکانی، و سرانجام به محو گسترده و شگفتانگیز نام کورش در روایات پسین ساسانی و اسلامی پرداخته شده است.
لوح استوانهای گلین حاوی متنی به نام کورش، پادشاه انشان (و بابل) در بهار 1879 در محوطۀ بابل باستانی کشف شد. با انتقال آن به موزۀ بریتانیا به همراه انبوهی از دیگر متون شناسایی شد و در نوامبر 1879 در معرض دید عموم قرار گرفت. در اولین نوشتار کتاب متن این لوح استوانهای بازخوانی شده است.
مت واترز در دومین نوشتار این کتاب به آزمودن شماری از نامجاها و مصطلحات فنی مرتبط با تاریخ صدر هخامنشی و ایلام پرداخته است تا گسترۀ تغییرپذیری بازسازی تاریخ عصر کورش با شواهد ناچیز و مبهم آن را بنمایاند. از جمله نامجاهای بررسی شده، انشان و پارسو(م)اش و تغییر اطلاقات آنها در پهنۀ سیاسی ایلام و سرزمین پارسیان است.
هدف مقالۀ دیوید آستروناخ دربارۀ کورش، انشان و آشور که در نوشتار سوم کتاب آمده، اصلاح مفهوم تلفیق فرهنگ ایلامی و پارسی است؛ بدان معنا که ضمن پذیرش تأثیر عنصر ایلامی در تکوین قومیت نوین پارسی، اهمیت هنر و معماری و نیز ایدئولوژی سیاسی آشور، ماد، لودی و ایونی و دیگر اسلاف پارسیان را نیز باید در فرآیند ادغام در فرهنگ هخامنشی در نظر گرفت.
هانزپیتر شودیگ در نوشتار خود که در فصل چهارم کتاب آمده، دو هدف را مدنظر دارد: ارائۀ یک ترجمۀ نوین انتقادی از متن استوانۀ کورش، و ارائۀ تعبیر دقیق محتوایی. یکی از موارد شاخص انحراف ترجمۀ او از همتاهای قبلی، اثبات وامگیری متن استوانه از مضامین متداول در کتیبههای بابلی مانند حماسۀ خلقت و رویدادنگار اساگیل است.
نوشتار پنجم کتاب نیز به لوح استوانهای کورش پرداخته، اما بیشتر با وجه اجتماعی و دینی آن سروکار دارد. نویسنده در یک کلام به این مبحث میپردازد که آیا سخاوت کورش در مواجهه با مردم و ایزدان بابلی که در لوح از آن سخن رفته، منحصر به شاه ایرانی بوده یا در جهان چندخدایی، با فرهنگ سیاسی دولتشهری سومر و بابل در خاور نزدیک باستان نیز مسبوق به سابقه بوده است.
ویلیام اشنیدوایند در مقالۀ خود که در فصل ششم کتاب آمده، یهودیان جودیه را جامعهای فروپاشیده با ارزش اقتصادی، سیاسی و نظامی ناچیز برای هخامنشیان میداند. وی با تکیه بر کاوشهای اخیر باستانشناسی، بررسی قانعکنندهای از جامعۀ فروپاشیدۀ قرن ششمی یهود جودیه ارائه میدهد که مشخصههای باز آن، افت شدید جمعیت، فقدان یادمانهای معماری، محو شواهد تبادلات تجاری با خارج و کاهش اسناد دیوانی است.
ماروین سوینی در هفتمین نوشتار این کتاب، به دوگونه برداشت از کورش بزرگ و خاندان هخامنشی در روایات کتاب مقدس پرداخته است. از یکسو کتب اشعیا، عزرا ـ نحیما و رویدادنگارها ضمن نام بردن از کورش، از او به نیکی یاد کردهاند و از سوی دیگر پیشگوییهای کتاب دوازده نبی، برخوردی دشمنانه با خاندان هخامنشی داشته و آن را مانعی بر سر استقرار دوبارۀ سلسلۀ حضرت داوود در جویه دانسته است. دلایل این برخورد دوگانه، محور مقالۀ سوینی را شکل میدهد.
پاسارگاد و ریشههای سبک معماری و هنری آن موضوع نوشتار رمی بوشارلاست که در فصل هشتم کتاب آمده است. بوشارلا نهتنها از ارادۀ سیاسی و مهارت سازمانیافتۀ نهفته در ورای بناهای پاسارگاد خبر میدهد که با توجه به غیبت اکثر اوقات کورش در آن به دلیل حضور مستمر در لشکرکشیها، اهمیت بیشتر نیز مییابد، بلکه دشواریهای ساخت کاخها و بوستان بزرگ شاهی را نیز برمیشمرد.
دانیل بکمن در هشتمین نوشتار و فصل کتاب به بررسی روایات مختلف ولادت کورش در آثار هرودوت، کتسیاس و گرنفون پرداخته است که به باور او هر یک به اقتضای مخاطبانی متمایز و برای اهداف سیاسی خاص بافته شدهاند. نویسنده بحث خود را با این ملاحظه آغاز میکند که کورش ابتدا با اتخاذ معیارهای ایدئولوژیک و ادبی بابلی، خود را تداومبخش سنتهای سلطنتی میانرودان نمایانده است.
ماریا بروسیوس در مقالۀ خود به بررسی شواهد حیات، هویت و کارنامۀ کورش پرداخته و متذکر میشود که سرشت چندلایۀ دادههای مرتبط با کورش بر جنبۀ معمایی شخصیت تاریخی او دامن زده است. او به بازسازی تصویری احتمالی از هویت کورش بر منای شواهد خاور نزدیک باستان پرداخته که بنا بر آن، اجداد بلافصل او یک خاندان سلطنتی انشانی با ویژگی متمایز چیشپشی ـ پارسی، بازتاب یافته در اشکال تاریۀ هنر انشانی تأسیس کردهاند.
یازدهمین فصل و نوشتار این کتاب به بررسی تلقی از کورش و ایران باستان در آثار نویسندگان دورۀ متأخر جمهوری روم و متقدم عصر امپراتوری مزبور پرداخته و متذکر میشود با وجود ارجاعات اندک به کورش بزرگ در نوشتههای رومی، دیدگاه آنان به ایران باستان پررنگ و پیچیده است.
مقالۀ مارک یان اولبریخت (فصل دوازدهم) به مرور پیوندهای خاندانهای پساهلنی در جهان ایرانی با هخامنشیان و انگیزۀ پادشاهان سلوکی و اشکانی در رساندن نسب خاندانهای سلطنتی خود به هخامنشیان و کورش میپردازد.
تورج دریایی در سیزدهمین نوشتار و فصل این کتاب به بررسی شواهد گستردۀ مرتبط با تلقی ساسانیان از کورش و هخامنشیان پرداخته و میزان حفظ خاطرۀ کورش تاریخی در روایات یهودی و ارمنی، به عنوان نزدیکترین ناقلان روایات به نجبای پارسی دورۀ ساسانی را روشن کرده است.
آخرین نوشتار این کتاب به بررسی شباهتهای مضمونی حماسۀ کیخسرو کیانی در شاهنامه با کتیبههای هخامنشی و استوانۀ کورش میپردازد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات