مبرد، محمد بن یزید: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۳۶: خط ۳۶:
«محمد بن يزيد بن عبدالاكبر الازدى بصرى» مشهور به «مبرد» و مكنى به «ابوالعباس» در بصره، روز دهم ذى حجه سال 210ق زاده شد و بعدها در بغداد به تحصيل پرداخت. او مردى خوش‌سخن و خوش‌كلام بود و ابوسعيد سيرافى مى‌گويد از ابوبكر بن مجاهد شنيدم كه هيچ كس بيان معانى قرآن را نيكوتر از مبرد جواب نگفته است.
«محمد بن يزيد بن عبدالاكبر الازدى بصرى» مشهور به «مبرد» و مكنى به «ابوالعباس» در بصره، روز دهم ذى حجه سال 210ق زاده شد و بعدها در بغداد به تحصيل پرداخت. او مردى خوش‌سخن و خوش‌كلام بود و ابوسعيد سيرافى مى‌گويد از ابوبكر بن مجاهد شنيدم كه هيچ كس بيان معانى قرآن را نيكوتر از مبرد جواب نگفته است.


وى نحو را از جرمى و مازنى و غير آن دو و ادب را از مازنى و ابوحاتم سجستانى آموخت. وى با ابوالعباس احمد بن يحيى ملقب به ثعلب معاصر بود و تاريخ ادباء به آن دو ختم شد. با اين‌كه او به ثعلب علاقه داشت،ثعلب به او روى خوش نشان نمى‌داد. جعفر بن محمد بن حمدان، فقيه موصلى كه دوست مبرد و ثعلب بود، گفت: از ابوعبدالله دينورى پرسيدم چرا ثعلب نمى‌خواهد با مبرد هم مجلس شود. گفت: چون مبرد خوش‌سخن، نيكوبيان، گشاده‌زبان است، و مذهب ثعلب مذهب معلمان است. چون در مجلسى فراهم آيند به ظاهر حكم به نفع مبرد كنند. وى در بغداد سكونت داشت و در نحو و لغت بر همگان برترى يافت. در آثار مبرد انواع مباحث لغوى، نحوى، و بلاغى به شكل پراكنده و فراوان يافت مى‌شود. او را در ادب، تاليف‌هاى نافع است كه مشهورترين آنان كتاب «الكامل» در لغت مى‌باشد كه از اركان ادب و كلام به‌شمار مى‌رود. در علت ملقب شدن وى به «المبرد» نقل شده كه استاد وى "«المازنى» از او چيزى را پرسيد و او به نيكويى جواب داد و المازنى گفت: قم فأنت المبرد، يعنى برخيز كه تو اثبات كننده حق (يا فرو نشاننده آتش درون سينه و خنك كننده دل‌هاى طالبان علم) هستى. اگر چه او را در شمار ناقدان به حساب نياورده‌اند؛اما او استاد نسلى بود كه در اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم مى‌زيستند و نظرات وى نزد آن‌ها مورد توجه بوده است. در كتاب «الكامل» وى، نكات نقدى پراكنده و فراوانى يافت مى‌شود كه در روند نقد ادبى بسيار مؤثر بوده است و به‌طور غير مستقيم، زمينه‌هاى رشد و شكوفايى نقد در قرن چهارم را فراهم ساخته است. از جمله نقطه نظرات نقدى وى مى‌توان توجه به نوگرايان، پرداختن به موضوع سرقت‌هاى ادبى و عنايت به بحث لفظ و معنى را برشمرد. وى برخلاف برخى از منتقدان مانند ابن سلام كه نوگرايان را به كلى رد مى‌كردند، به جمع‌آورى اشعار آن‌ها در كتابى تحت عنوان«الروضة»پرداخت و به نقد و بررسى آن مبادرت ورزيد.اين موضع‌گيرى مثبت نسبت به نوگرايان، فتح بابى بود كه از مسدود شدن راه ابداع و خلاقيت در شعر جلوگيرى نمود. وى در 77 سالگى، به سال 285ق در بغداد درگذشت و در گورستان دارالكوفه دفن گرديد.
وى نحو را از جرمى و مازنى و غير آن دو و ادب را از مازنى و ابوحاتم سجستانى آموخت. وى با ابوالعباس احمد بن يحيى ملقب به ثعلب معاصر بود و تاريخ ادباء به آن دو ختم شد. با اين‌كه او به ثعلب علاقه داشت،ثعلب به او روى خوش نشان نمى‌داد. جعفر بن محمد بن حمدان، فقيه موصلى كه دوست مبرد و ثعلب بود، گفت: از ابوعبدالله دينورى پرسيدم چرا ثعلب نمى‌خواهد با مبرد هم مجلس شود. گفت: چون مبرد خوش‌سخن، نيكوبيان، گشاده‌زبان است، و مذهب ثعلب مذهب معلمان است. چون در مجلسى فراهم آيند به ظاهر حكم به نفع مبرد كنند. وى در بغداد سكونت داشت و در نحو و لغت بر همگان برترى يافت. در آثار مبرد انواع مباحث لغوى، نحوى، و بلاغى به شكل پراكنده و فراوان يافت مى‌شود. او را در ادب، تاليف‌هاى نافع است كه مشهورترين آنان كتاب «الكامل» در لغت مى‌باشد كه از اركان ادب و كلام به‌شمار مى‌رود. در علت ملقب شدن وى به «المبرد» نقل شده كه استاد وى "«المازنى» از او چيزى را پرسيد و او به نيكويى جواب داد و المازنى گفت: قم فأنت المبرد، يعنى برخيز كه تو اثبات كننده حق (يا فرو نشاننده آتش درون سينه و خنك كننده دل‌هاى طالبان علم) هستى. اگر چه او را در شمار ناقدان به حساب نياورده‌اند؛اما او استاد نسلى بود كه در اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم مى‌زيستند و نظرات وى نزد آن‌ها مورد توجه بوده است. در كتاب «الكامل» وى، نكات نقدى پراكنده و فراوانى يافت مى‌شود كه در روند نقد ادبى بسيار مؤثر بوده است و به‌طور غير مستقيم، زمينه‌هاى رشد و شكوفايى نقد در قرن چهارم را فراهم ساخته است. از جمله نقطه نظرات نقدى وى مى‌توان توجه به نوگرايان، پرداختن به موضوع سرقت‌هاى ادبى و عنايت به بحث لفظ و معنى را برشمرد. وى برخلاف برخى از منتقدان مانند ابن سلام كه نوگرايان را به كلى رد مى‌كردند، به جمع‌آورى اشعار آن‌ها در كتابى تحت عنوان«الروضة»پرداخت و به نقد و بررسى آن مبادرت ورزيد.اين موضع‌گيرى مثبت نسبت به نوگرايان، فتح بابى بود كه از مسدود شدن راه ابداع و خلاقيت در شعر جلوگيرى نمود. وى در 77 سالگى، به سال 285ق در بغداد درگذشت و در گورستان دارالكوفه دفن گرديد.


او از بسيارى از اساتيد زمانش بهره گرفت كه از آن جمله است:
او از بسيارى از اساتيد زمانش بهره گرفت كه از آن جمله است:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش