۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛') |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
علامه آیتالله حاج سيد محمد حسين حسينى طهرانى فرزند مرحوم آیتالله حاج سيد محمد صادق حسينى طهرانى در بيست و چهارم محرم الحرام سال 1345 ه ق در طهران در خانواده تقوا و ورع ديده به جهان گشود؛ دوران كودكى و نوجوانى را تحت رعايت پدر بزرگوارشان طى نموده و تحصيلات خود را در مقطع آموزش متوسطه در رشته مكانيك با موفقيتى چشمگير به اتمام رسانيد؛ در آن زمان از ميان هجده پيشنهادى كه جهت ادامه تحصيل درخارج و اخذ مسئوليت هاى مهم در زمينه هاى مختلف به ايشان داده شده بود طلبگى را اختيار نموده و در سفرى به مشهد الرضا ( عليه السلام) بدست دائى پدرشان مرحوم آقا ميرزا محمد طهرانى (صاحب كتاب مستدرك البحار) معمم شدند و در مراجعت با تهيه ما يحتاج اوليه جهت شروع دروس خود، در سنه 1364 ه ق به صوب قم حركت نمودند . | علامه آیتالله حاج سيد محمد حسين حسينى طهرانى فرزند مرحوم آیتالله حاج سيد محمد صادق حسينى طهرانى در بيست و چهارم محرم الحرام سال 1345 ه ق در طهران در خانواده تقوا و ورع ديده به جهان گشود؛ دوران كودكى و نوجوانى را تحت رعايت پدر بزرگوارشان طى نموده و تحصيلات خود را در مقطع آموزش متوسطه در رشته مكانيك با موفقيتى چشمگير به اتمام رسانيد؛ در آن زمان از ميان هجده پيشنهادى كه جهت ادامه تحصيل درخارج و اخذ مسئوليت هاى مهم در زمينه هاى مختلف به ايشان داده شده بود طلبگى را اختيار نموده و در سفرى به مشهد الرضا ( عليه السلام) بدست دائى پدرشان مرحوم آقا ميرزا محمد طهرانى (صاحب كتاب مستدرك البحار) معمم شدند و در مراجعت با تهيه ما يحتاج اوليه جهت شروع دروس خود، در سنه 1364 ه ق به صوب قم حركت نمودند. | ||
ايشان در سير علمى خود در حوزهى قم از محضر اساتيدى چون آیتالله حاج شيخ عبدالجواد سدهى، آیتالله حاج سيد رضا بهاء الدينى، آیتالله سيد محمد داماد، آیتالله سيد محمد حجت و آیتالله حاج آقا حسين بروجردى استفادههاى شايانى بردند و از همان دوران ابتدائى تحصيل در زمره اولين تلامذه سند الايمان و الايقان، فخر العلماء و عماد الفقهاء حضرت علامه طباطبائى ( قدس الله نفسه الزكيه) در آمدند و تحت تربيت علمى و سلوكى ايشان قرار گرفتند . | ايشان در سير علمى خود در حوزهى قم از محضر اساتيدى چون آیتالله حاج شيخ عبدالجواد سدهى، آیتالله حاج سيد رضا بهاء الدينى، آیتالله سيد محمد داماد، آیتالله سيد محمد حجت و آیتالله حاج آقا حسين بروجردى استفادههاى شايانى بردند و از همان دوران ابتدائى تحصيل در زمره اولين تلامذه سند الايمان و الايقان، فخر العلماء و عماد الفقهاء حضرت علامه طباطبائى ( قدس الله نفسه الزكيه) در آمدند و تحت تربيت علمى و سلوكى ايشان قرار گرفتند. | ||
== هجرت به نجف == | == هجرت به نجف == | ||
پس از هفت سال تلاش علمى و مجاهدات عملى در حوزه علميه قم و نيل به درجه اجتهاد، جهت تكميل دروس خويش عزم هجرت به آستان مولى الموحدين اميرالمومنين على ( عليه السلام)را مىنمايند و در اين راستا از محضر استادشان مرحوم علامه طباطبائى كسب تكليف كرده؛ مرحوم علامه در ضمن نامهاى با بيانى بديع خطاب به ايشان مىفرمايند: «... ولى با اين همه چنانچه قلبتان هم قاعدتا بايد شهادت بدهد، هيچگاه صورت پر مهر جنابعالى فراموش بنده نمىشود؛ و لولا اينكه موضوع آستان عرش بنيان حضرت امير(ع) بود، بنده هيچگونه راى به مسافرت جنابعالى نه در مقام شور ونه به حسب تصور نمىدادم، بهر حال و اجمالا دل بنده پيوسته پيش شماست ...» (حريم قدس ص 108) | پس از هفت سال تلاش علمى و مجاهدات عملى در حوزه علميه قم و نيل به درجه اجتهاد، جهت تكميل دروس خويش عزم هجرت به آستان مولى الموحدين اميرالمومنين على ( عليه السلام)را مىنمايند و در اين راستا از محضر استادشان مرحوم علامه طباطبائى كسب تكليف كرده؛ مرحوم علامه در ضمن نامهاى با بيانى بديع خطاب به ايشان مىفرمايند: «... ولى با اين همه چنانچه قلبتان هم قاعدتا بايد شهادت بدهد، هيچگاه صورت پر مهر جنابعالى فراموش بنده نمىشود؛ و لولا اينكه موضوع آستان عرش بنيان حضرت امير(ع) بود، بنده هيچگونه راى به مسافرت جنابعالى نه در مقام شور ونه به حسب تصور نمىدادم، بهر حال و اجمالا دل بنده پيوسته پيش شماست. ..» (حريم قدس ص 108) | ||
بارى، ايشان با عزيمت به نجف اشرف قريب مدت هفت سال از محضر علماء اعلام آیتالله حاج شيخ حسين حلى (رحمه الله)، آیتالله خويى (رحمه الله) و آیتالله شاهرودى بهره برده و دروس فقه و اصول و تفسير خود را به اتمام مىرسانند . | بارى، ايشان با عزيمت به نجف اشرف قريب مدت هفت سال از محضر علماء اعلام آیتالله حاج شيخ حسين حلى (رحمه الله)، آیتالله خويى (رحمه الله) و آیتالله شاهرودى بهره برده و دروس فقه و اصول و تفسير خود را به اتمام مىرسانند. | ||
جديت و عزم ستودنى ايشان در مسير تحصيل در نجف اشرف از ايشان شخصيتى مشار بالبنان ساخته بود تا جايى كه اقران ايشان در محضر آیتالله حاج سيد عبدالهادى شيرازى شهادت داده بودند كه «اگر سيد محمد حسين به ايران مراجعت نكند و در نجف بماند، مرجعيت شيعه مطلقا در اختيار او قرار خواهد گرفت .» (مهر فروزان ص 35) | جديت و عزم ستودنى ايشان در مسير تحصيل در نجف اشرف از ايشان شخصيتى مشار بالبنان ساخته بود تا جايى كه اقران ايشان در محضر آیتالله حاج سيد عبدالهادى شيرازى شهادت داده بودند كه «اگر سيد محمد حسين به ايران مراجعت نكند و در نجف بماند، مرجعيت شيعه مطلقا در اختيار او قرار خواهد گرفت. » (مهر فروزان ص 35) | ||
در ايام تحصيل در نجف اشرف بنا به فرموده استاد خود علامه طباطبائى (رحمة الله عليه) با بازماندگان از تلامذه موحد كبير و عارف عظيم حضرت حاج سيد على قاضى، ارتباط برقرار و با آقايان حاج شيخ عباس هاتف قوچانى و مرحوم حاج سيد جمال الدين گلپايگانى باب مراودات سلوكى را باز نمود . | در ايام تحصيل در نجف اشرف بنا به فرموده استاد خود علامه طباطبائى (رحمة الله عليه) با بازماندگان از تلامذه موحد كبير و عارف عظيم حضرت حاج سيد على قاضى، ارتباط برقرار و با آقايان حاج شيخ عباس هاتف قوچانى و مرحوم حاج سيد جمال الدين گلپايگانى باب مراودات سلوكى را باز نمود. | ||
== ملاقات با سيد هاشم حداد == | == ملاقات با سيد هاشم حداد == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
اوقات بر اين منوال سپرى مىشد تا آن كه دست تقدير در نيمه شعبان سنه 1376 ه ق افق جديدى از بحار معرفت به رويش گشود و برگ زرين ديگرى بر اوراق حيات جاودانه اش بيفزود؛ او به ملاقات فريد عصر و حسنه دهر، مولى الاولياء و قدوة العرفاء، الذى لم يات بمثله الزمان، حضرت حاج سيد هاشم حداد ( قدس الله نفسه الزكية) مشرف مىشود؛ در بدو ورود بر ايشان در آن دكان محقر آهنگرى و نعل سازى با بيانى سراسر تواضع، عشق و شور و شوق و بهاء و بهجت عرضه مىدارد:«آمدهام تا نعلى هم به پاى من بكوبيد» (روح مجرد ص 27) كلامىكه جز با استقرار نور معرفت و بصيرت در قلب و ضمير انسان، بر لسان جارى نمىشود ! | اوقات بر اين منوال سپرى مىشد تا آن كه دست تقدير در نيمه شعبان سنه 1376 ه ق افق جديدى از بحار معرفت به رويش گشود و برگ زرين ديگرى بر اوراق حيات جاودانه اش بيفزود؛ او به ملاقات فريد عصر و حسنه دهر، مولى الاولياء و قدوة العرفاء، الذى لم يات بمثله الزمان، حضرت حاج سيد هاشم حداد ( قدس الله نفسه الزكية) مشرف مىشود؛ در بدو ورود بر ايشان در آن دكان محقر آهنگرى و نعل سازى با بيانى سراسر تواضع، عشق و شور و شوق و بهاء و بهجت عرضه مىدارد:«آمدهام تا نعلى هم به پاى من بكوبيد» (روح مجرد ص 27) كلامىكه جز با استقرار نور معرفت و بصيرت در قلب و ضمير انسان، بر لسان جارى نمىشود ! | ||
بارى، از ان لحظه به مدت بيست و هشت سال تمام با اين ابرمرد ميدان توحيد ومعرفت و يگانه ى راه سلوك و تجريد مراوده داشته و در سفر و حضر ملازم و مصاحب با ايشان بود تا جايى كه در اثر تعالى علمى و عملى از طرف استاد خود ملقب به سيد الطائفتين ( سيد دو طائفه ى اهل علم و اهل معرفت)گرديد؛ كه شرح پارهاى از مصاحبات و مراودات خويش را با ايشان در كتاب قويم خود «روح مجرد» به رشته تحرير در آورده است . | بارى، از ان لحظه به مدت بيست و هشت سال تمام با اين ابرمرد ميدان توحيد ومعرفت و يگانه ى راه سلوك و تجريد مراوده داشته و در سفر و حضر ملازم و مصاحب با ايشان بود تا جايى كه در اثر تعالى علمى و عملى از طرف استاد خود ملقب به سيد الطائفتين ( سيد دو طائفه ى اهل علم و اهل معرفت)گرديد؛ كه شرح پارهاى از مصاحبات و مراودات خويش را با ايشان در كتاب قويم خود «روح مجرد» به رشته تحرير در آورده است. | ||
== مراجعت به ايران == | == مراجعت به ايران == | ||
در سال 1377 ق در راستاى اجراى دستور مرحوم حاج شيخ محمد جواد انصارى همدانى ( رضوان الله عليه) كه در آن اوقات بنا به سفارش مرحوم حداد ( رحمة الله عليه) تحت تربيت ايشان قرار داشت، به صوب ايران مراجعت نموده و عهده دار تمشيت امور مسجد قائم طهران مىشوند و على رغم ميل باطنى و شخصى و تنها جهت انقياد در برابر ارشادات اساتيد خود به دستگيرى و ارشاد نفوس مستعده و قابل، از تمامى طبقات اجتماعى مبادرت مىورزند . | در سال 1377 ق در راستاى اجراى دستور مرحوم حاج شيخ محمد جواد انصارى همدانى ( رضوان الله عليه) كه در آن اوقات بنا به سفارش مرحوم حداد ( رحمة الله عليه) تحت تربيت ايشان قرار داشت، به صوب ايران مراجعت نموده و عهده دار تمشيت امور مسجد قائم طهران مىشوند و على رغم ميل باطنى و شخصى و تنها جهت انقياد در برابر ارشادات اساتيد خود به دستگيرى و ارشاد نفوس مستعده و قابل، از تمامى طبقات اجتماعى مبادرت مىورزند. | ||
بارها در زمستان سرد و برف و يخبندان به جهت ضيق مالى و نبود امكانات مسافت يك فرسخى بين منزل و مسجد قائم طهران را پياده طى نمودند و برمىگشتند و باز براى نماز مغرب و عشا همين مسير را مىپيمودند و اين در حالى بود كه به كسالت رماتيسم مفصلى مبتلا بودند، مىفرمودند: «شبها در اثر اين رفت و آمد از شدت درد تا صبح نمىخوابيدم و پايم را روى منقل كرسى مىگذاردم تا گرم شود و از درد و الم آن كاسته گردد» (مهر فروزان ص 41)؛ | بارها در زمستان سرد و برف و يخبندان به جهت ضيق مالى و نبود امكانات مسافت يك فرسخى بين منزل و مسجد قائم طهران را پياده طى نمودند و برمىگشتند و باز براى نماز مغرب و عشا همين مسير را مىپيمودند و اين در حالى بود كه به كسالت رماتيسم مفصلى مبتلا بودند، مىفرمودند: «شبها در اثر اين رفت و آمد از شدت درد تا صبح نمىخوابيدم و پايم را روى منقل كرسى مىگذاردم تا گرم شود و از درد و الم آن كاسته گردد» (مهر فروزان ص 41)؛ | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
ايشان در سنه 1400 ق و پس از پيروزى انقلاب اسلامى به مشهد مقدس رضوى هجرت مىنمايند و تا اخر عمر شريف به تاليف دوره علوم و معارف اسلام و دستگيرى از نفوس مستعده و تربيت شاگردان اقدام مىنمايند . | ايشان در سنه 1400 ق و پس از پيروزى انقلاب اسلامى به مشهد مقدس رضوى هجرت مىنمايند و تا اخر عمر شريف به تاليف دوره علوم و معارف اسلام و دستگيرى از نفوس مستعده و تربيت شاگردان اقدام مىنمايند. | ||
== رحلت == | == رحلت == | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۲۳: | ||
[[رساله بدیعه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | [[رساله بدیعه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[روح مجرد، یادنامه موحد عظیم و عارف کبیر حاج سید هاشم موسوی حداد ...]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | [[روح مجرد، یادنامه موحد عظیم و عارف کبیر حاج سید هاشم موسوی حداد. ..]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[الله شناسی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | [[الله شناسی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده |
ویرایش