۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
2. نويسنده با بيان اين نكته كه گروهى از نويسندگان، از جمله برخى نويسندگان اهل سنّت و مستشرقان و ناسيوناليستهاى ايرانى در عصر حاضر، در پيدايش تشيّع به ازدواج دختر يزدگرد با حسين بن على(ع) اشاره كردهاند و مدّعى شدهاند كه علّت گرايش ايرانيان به تشيّع پيوند زناشويى مذكور بوده، افزوده است كه اينان ارتباط بين دو خاندان ساسانى و پيامبر(ص) را در تشكّل و نفوذ و رشد تشيّع در ايران بسيار مؤثّر دانستهاند. او سپس نقدهاى استاد مطهرى به اين مطلب را آورده و بعد ادامه داده است كه [[شهیدی، جعفر|دكتر سيد جعفر شهيدى]] در كتاب «زندگانى على بن الحسين(ع)» داستان شهربانو و ازدواج وى با امام حسين(ع) را ساخته پندار و افسانه دانسته است و به ضربالمثل عربى اشارت دارد كه: «چه بسيار مشهورى كه ريشه ندارد». وى در فصلى كه سخن از امام سجّاد(ع) و تولّد او دارد، به تفصيل به نقد و بررسى سندهاى روايى و تاريخى چنين داستانى پرداخته است و به نقش شعوبيّه در انتشار خبر چنين ازدواجى بين امام حسين(ع) و دختر يزدگرد اشاره كرده است. از جمله دلايل محكم و متقن شهيدى اين است كه تمام راويان خبر، زمان وقوع آن را دوران خليفه دوّم (23- 13ق) گفتهاند، در حالىكه ولادت امام سجّاد(ع) را سال 38 ق دانستهاند. ايشان خود روايت ديگرى را كه براساس آن ميلاد حضرت سجّاد(ع) سال 48ق است، مقبول مىداند، در اين صورت بين اين ازدواج و تولّد امام سجّاد بيش از 30 سال فاصله وجود دارد و اين خود بر ترديدها مىافزايد. (متن كتاب، ص 18- 19). | 2. نويسنده با بيان اين نكته كه گروهى از نويسندگان، از جمله برخى نويسندگان اهل سنّت و مستشرقان و ناسيوناليستهاى ايرانى در عصر حاضر، در پيدايش تشيّع به ازدواج دختر يزدگرد با حسين بن على(ع) اشاره كردهاند و مدّعى شدهاند كه علّت گرايش ايرانيان به تشيّع پيوند زناشويى مذكور بوده، افزوده است كه اينان ارتباط بين دو خاندان ساسانى و پيامبر(ص) را در تشكّل و نفوذ و رشد تشيّع در ايران بسيار مؤثّر دانستهاند. او سپس نقدهاى استاد مطهرى به اين مطلب را آورده و بعد ادامه داده است كه [[شهیدی، جعفر|دكتر سيد جعفر شهيدى]] در كتاب «زندگانى على بن الحسين(ع)» داستان شهربانو و ازدواج وى با امام حسين(ع) را ساخته پندار و افسانه دانسته است و به ضربالمثل عربى اشارت دارد كه: «چه بسيار مشهورى كه ريشه ندارد». وى در فصلى كه سخن از امام سجّاد(ع) و تولّد او دارد، به تفصيل به نقد و بررسى سندهاى روايى و تاريخى چنين داستانى پرداخته است و به نقش شعوبيّه در انتشار خبر چنين ازدواجى بين امام حسين(ع) و دختر يزدگرد اشاره كرده است. از جمله دلايل محكم و متقن شهيدى اين است كه تمام راويان خبر، زمان وقوع آن را دوران خليفه دوّم (23- 13ق) گفتهاند، در حالىكه ولادت امام سجّاد(ع) را سال 38 ق دانستهاند. ايشان خود روايت ديگرى را كه براساس آن ميلاد حضرت سجّاد(ع) سال 48ق است، مقبول مىداند، در اين صورت بين اين ازدواج و تولّد امام سجّاد بيش از 30 سال فاصله وجود دارد و اين خود بر ترديدها مىافزايد. (متن كتاب، ص 18- 19). | ||
3. نويسنده با يادآورى اين نكته كه سلمان صحابى پارساى پيامبر(ص)، ايرانى الاصل و اهل جى اصفهان يا استخر فارس يا رامهرمز بوده، افزوده است: او پس از تحقيق، از آيين زرتشت به مسيحيت گرويد و پيش از جنگ خندق به حضور پيامبر(ص) در مدينه رسيد و اسلام آورد، از اين پس يكى از ياران بااخلاص و مشاوران صديق و فداكار و معروف پيامبر(ص) گرديد. پيامبر(ص) در حالىكه مهاجران و انصار، سلمان را از خود مىدانستند فرمود: «سلمان منّا اهل البيت». ... وى در زمان حيات پيامبر(ص) از هواداران على(ع) بود و پس از رحلت پيامبر(ص) و انتخاب ابوبكر سخن معروف خود را به فارسى چنين گفت: «كرديد و نكرديد»، و بدينوسيله از آنان به سبب پيروى نكردن از على بن ابى طالب انتقاد كرد (همان، ص 25). | 3. نويسنده با يادآورى اين نكته كه سلمان صحابى پارساى پيامبر(ص)، ايرانى الاصل و اهل جى اصفهان يا استخر فارس يا رامهرمز بوده، افزوده است: او پس از تحقيق، از آيين زرتشت به مسيحيت گرويد و پيش از جنگ خندق به حضور پيامبر(ص) در مدينه رسيد و اسلام آورد، از اين پس يكى از ياران بااخلاص و مشاوران صديق و فداكار و معروف پيامبر(ص) گرديد. پيامبر(ص) در حالىكه مهاجران و انصار، سلمان را از خود مىدانستند فرمود: «سلمان منّا اهل البيت».. .. وى در زمان حيات پيامبر(ص) از هواداران على(ع) بود و پس از رحلت پيامبر(ص) و انتخاب ابوبكر سخن معروف خود را به فارسى چنين گفت: «كرديد و نكرديد»، و بدينوسيله از آنان به سبب پيروى نكردن از على بن ابى طالب انتقاد كرد (همان، ص 25). | ||
4. نويسنده تأكيد كرده است كه: حسن بن على(ع) وارث اوضاعى بود كه از يك سو عافيتطلبان، اشراف و بزرگان قبيلههاى كوفه و از سوى ديگر كينهتوزان نسبت به اسلام و اشراف اموى مستقر در شام، ايجاد كرده بودند. [[امام على(ع)]] در جامعهاى كه بيشتر افراد آن دچار ترديد شده، سستى و انزوا را پيشه خود ساخته بودند، با سه مشكل بزرگ همچون نداشتن ياور، مواجهه با دشمنى حيلهگر و مسلّح و عدم همكارى افراد مؤثّر، روبرو بود. پيداست با چنين موقعيّتى نمىتوان با فرزند ابوسفيان به علّت گشادهدستى در بخشش بيتالمال به سران قبايل و ساير راحتطلبان، مبارزه كرد. از اينرو امام در ابتدا به نبرد با طغيانگر شام اقدام كرد، امّا به دليل سستى و بىنظمى سپاهيان و كمى دوستان بااخلاص و نيز اقدامات معاويه براى تطميع سران سپاه امام، جز واگذارى قدرت به معاويه چارهاى نديد. امام با اين اقدام، از ريخته شدن خون مسلمانان جلوگيرى و ياران اندك خويش را حفظ كرد. از اين پس امام به روشنگرى افكار مسلمانان پرداخت و تلاش كرد تا ضمن آگاه ساختن شيعيان از اوضاعى كه به برقرارى صلح منجر شد، آنان را براى ادامه مبارزه در موقعيّت جديد آماده كند (همان، ص 43). | 4. نويسنده تأكيد كرده است كه: حسن بن على(ع) وارث اوضاعى بود كه از يك سو عافيتطلبان، اشراف و بزرگان قبيلههاى كوفه و از سوى ديگر كينهتوزان نسبت به اسلام و اشراف اموى مستقر در شام، ايجاد كرده بودند. [[امام على(ع)]] در جامعهاى كه بيشتر افراد آن دچار ترديد شده، سستى و انزوا را پيشه خود ساخته بودند، با سه مشكل بزرگ همچون نداشتن ياور، مواجهه با دشمنى حيلهگر و مسلّح و عدم همكارى افراد مؤثّر، روبرو بود. پيداست با چنين موقعيّتى نمىتوان با فرزند ابوسفيان به علّت گشادهدستى در بخشش بيتالمال به سران قبايل و ساير راحتطلبان، مبارزه كرد. از اينرو امام در ابتدا به نبرد با طغيانگر شام اقدام كرد، امّا به دليل سستى و بىنظمى سپاهيان و كمى دوستان بااخلاص و نيز اقدامات معاويه براى تطميع سران سپاه امام، جز واگذارى قدرت به معاويه چارهاى نديد. امام با اين اقدام، از ريخته شدن خون مسلمانان جلوگيرى و ياران اندك خويش را حفظ كرد. از اين پس امام به روشنگرى افكار مسلمانان پرداخت و تلاش كرد تا ضمن آگاه ساختن شيعيان از اوضاعى كه به برقرارى صلح منجر شد، آنان را براى ادامه مبارزه در موقعيّت جديد آماده كند (همان، ص 43). |
ویرایش