۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شهيد مطهرى' به 'شهيد مطهرى') |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
«آيتالله سيد جمال الدين دينپرور» در سال 1317ش در تهران به دنيا آمد. وى در سن پانزده سالگى به لباس روحانيت مزين گرديد. او در سال 1341ش به علت فعاليت در مسير نهضت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) دستگير و زندانى شد. ايشان در سال 1350ش به تهران بازگشت و به تأسيس بنياد نهجالبلاغه اقدام كرد . بنياد مذكور تا كنون پانزده كنگره داخلى و بين المللى برگزار و بيش از يكصد كتاب و رساله درباره نهجالبلاغه منتشر كرده است. | «آيتالله سيد جمال الدين دينپرور» در سال 1317ش در تهران به دنيا آمد. وى در سن پانزده سالگى به لباس روحانيت مزين گرديد. او در سال 1341ش به علت فعاليت در مسير نهضت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) دستگير و زندانى شد. ايشان در سال 1350ش به تهران بازگشت و به تأسيس بنياد نهجالبلاغه اقدام كرد. بنياد مذكور تا كنون پانزده كنگره داخلى و بين المللى برگزار و بيش از يكصد كتاب و رساله درباره نهجالبلاغه منتشر كرده است. | ||
وى در خصوص تأسيس بنياد نهجالبلاغه چنين مىگويد: | وى در خصوص تأسيس بنياد نهجالبلاغه چنين مىگويد: | ||
«اصل اين فكر پس از ملاقات با مرحوم [[علامه امينى]] به ذهنم خطور كرد . ايشان در جلسهاى كه حدوداً سال 1345ش در منزل ما برگزار شد، گفتند: سالها نجف بودم يك روز به حرم حضرت امير(ع) رفتم و عرض كردم آقا سالهاست خدمت شما هستيم، درس خوانديم، درس داديم، اكنوى يك كارى شما دست ما بدهيد. از حرم بيرون آمدم، فكر تأليف [[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]] به ذهنم آمد، رفتم دنبالش. ما هم گفتيم خوب است كه حضرت يك كارى دست ما بدهد نيتى كرديم و درخواست درونى، انسانى گاهى كار خوبى مىكند ولى خلأ جامعه را نمىتواند پر كند. در سال 1350ش كه از قم به تهران آمدم، در اتاق نشسته بودم و دفترى دستم بود روى آن نوشتم: بنياد نهجالبلاغه بدون هيچ فكر و جلسهاى. | «اصل اين فكر پس از ملاقات با مرحوم [[علامه امينى]] به ذهنم خطور كرد. ايشان در جلسهاى كه حدوداً سال 1345ش در منزل ما برگزار شد، گفتند: سالها نجف بودم يك روز به حرم حضرت امير(ع) رفتم و عرض كردم آقا سالهاست خدمت شما هستيم، درس خوانديم، درس داديم، اكنوى يك كارى شما دست ما بدهيد. از حرم بيرون آمدم، فكر تأليف [[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]] به ذهنم آمد، رفتم دنبالش. ما هم گفتيم خوب است كه حضرت يك كارى دست ما بدهد نيتى كرديم و درخواست درونى، انسانى گاهى كار خوبى مىكند ولى خلأ جامعه را نمىتواند پر كند. در سال 1350ش كه از قم به تهران آمدم، در اتاق نشسته بودم و دفترى دستم بود روى آن نوشتم: بنياد نهجالبلاغه بدون هيچ فكر و جلسهاى. | ||
در تأسيس و فعاليت اين بنياد شخصيتهايى همچون [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]]، شهيد بهشتى، مرحوم مصطفوى، مرحوم موحدى ساوجى و مرحوم محمدتقى جعفرى نقش فعالى داشتند.» | در تأسيس و فعاليت اين بنياد شخصيتهايى همچون [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]]، شهيد بهشتى، مرحوم مصطفوى، مرحوم موحدى ساوجى و مرحوم محمدتقى جعفرى نقش فعالى داشتند.» |
ویرایش