شرح الهداية الاثيرية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ملاصدرا' به 'ملاصدرا '
جز (جایگزینی متن - 'صدرالمتألهين شيرازى' به 'صدرالمتألهين شيرازى ')
جز (جایگزینی متن - 'ملاصدرا' به 'ملاصدرا ')
خط ۴۴: خط ۴۴:
'''شرح الهداية الأثيرية''' از آثار سودمند حكيم بزرگ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتالهين شيرازى]] (979- 1050ق) است كه در آن كتاب «هداية الحكمة» نوشته حكيم مشائى [[اثیرالدین ابهری، مفضل بن عمر|أثيرالدين مفضّل بن عمر ابهرى]] (درگذشته حدود 663ق) را با دقت شرح كرده و به روشنى توضيح داده است. موضوع بحث عبارت از تعريف حكمت نظرى و عملى و يك دوره طبيعيات و يك دوره حكمت مشائى -از مباحث عامه وجود تا بحث‌هاى مبدأ و معاد- است. درباره اين اثر چند نكته گفتنى است:
'''شرح الهداية الأثيرية''' از آثار سودمند حكيم بزرگ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتالهين شيرازى]] (979- 1050ق) است كه در آن كتاب «هداية الحكمة» نوشته حكيم مشائى [[اثیرالدین ابهری، مفضل بن عمر|أثيرالدين مفضّل بن عمر ابهرى]] (درگذشته حدود 663ق) را با دقت شرح كرده و به روشنى توضيح داده است. موضوع بحث عبارت از تعريف حكمت نظرى و عملى و يك دوره طبيعيات و يك دوره حكمت مشائى -از مباحث عامه وجود تا بحث‌هاى مبدأ و معاد- است. درباره اين اثر چند نكته گفتنى است:


#ملاصدرا در مقدمه‌اش بيان كرده است كه چون بسيارى از كسانى كه در حال تحصيل هستند و درس هداية الحكمة نوشته حكيم كامل و نحرير فاضل اثيرالدين مفضّل ابهرى را مى‌خوانند از من به صورت مكرر درخواست كردند كه شرحى جامع بر آن بنويسم و حدس‌هاى عقلى خودم و الهام‌هاى الهى و تأييدات ملكوتى را نيز بر آن بيافزايم، پس شروع كردم و كوشيدم كه مقصود حكيمان را روشن سازم و از روش مجادله بپرهيزم و در بند ظاهر الفاظ نمانم و به باطن معانى دست يابم. و كسى كه چشم عقلش را از خواب غفلت و چرت تقليد بگشايد با تعمّق در اين كتاب به راه رشد و منزل صواب راه مى‌يابد <ref>مقدمه، ص 5- 6</ref>.
#[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]  در مقدمه‌اش بيان كرده است كه چون بسيارى از كسانى كه در حال تحصيل هستند و درس هداية الحكمة نوشته حكيم كامل و نحرير فاضل اثيرالدين مفضّل ابهرى را مى‌خوانند از من به صورت مكرر درخواست كردند كه شرحى جامع بر آن بنويسم و حدس‌هاى عقلى خودم و الهام‌هاى الهى و تأييدات ملكوتى را نيز بر آن بيافزايم، پس شروع كردم و كوشيدم كه مقصود حكيمان را روشن سازم و از روش مجادله بپرهيزم و در بند ظاهر الفاظ نمانم و به باطن معانى دست يابم. و كسى كه چشم عقلش را از خواب غفلت و چرت تقليد بگشايد با تعمّق در اين كتاب به راه رشد و منزل صواب راه مى‌يابد <ref>مقدمه، ص 5- 6</ref>.
#هر چند برخى گفته‌اند اين اثر از آثار ابتدايى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين شيرازى]]  است كه بر طبق مبانى رايج در بين فيلسوفان اسلامى نوشته شده است و ملاصدرا نمى‌خواسته است كه نوآورى‌ها و نظرات خاص خودش را بيان كند؛ زيرا به‌طور مثال حركت جوهرى را انكار كرده و بر آن استدلال آورده در حالى‌كه در اسفار به صورت روشن حركت جوهرى را اثبات كرده است. ولى چنين كلامى دقيق نيست بلكه شايسته است كه چنين بگوييم كه شرح الهداية الأثيرية متنى آموزشى است و بنا بر آن است كه فلسفه مشاء در آن به‌صورت روشن مطرح شود و در چنين كتاب‌هايى قرار نيست كه علم جديدى توليد شود بلكه فقط علوم توليد شده قبلى ترويج و تبيين مى‌شود پس انتظارى براى نوآورى و بيان نظرات خاصّ ملاصدرا نبايد داشت. اين كتاب شرح يك متن در فلسفه مشائى است و انتظار مى‌رود كه متن اصلى را به‌خوبى شرح دهد و نظر مؤلف را به‌درستى ترسيم كند نه اينكه نظر اختصاصى شارح را نشان دهد و همان‌طور كه صدرالمتألهين در مقدمه‌اش نوشته، مخاطبان اين كتاب عبارت از طلاب و شاغلان به تحصيل هستند و نه پژوهشگران.
#هر چند برخى گفته‌اند اين اثر از آثار ابتدايى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين شيرازى]]  است كه بر طبق مبانى رايج در بين فيلسوفان اسلامى نوشته شده است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]  نمى‌خواسته است كه نوآورى‌ها و نظرات خاص خودش را بيان كند؛ زيرا به‌طور مثال حركت جوهرى را انكار كرده و بر آن استدلال آورده در حالى‌كه در اسفار به صورت روشن حركت جوهرى را اثبات كرده است. ولى چنين كلامى دقيق نيست بلكه شايسته است كه چنين بگوييم كه شرح الهداية الأثيرية متنى آموزشى است و بنا بر آن است كه فلسفه مشاء در آن به‌صورت روشن مطرح شود و در چنين كتاب‌هايى قرار نيست كه علم جديدى توليد شود بلكه فقط علوم توليد شده قبلى ترويج و تبيين مى‌شود پس انتظارى براى نوآورى و بيان نظرات خاصّ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]  نبايد داشت. اين كتاب شرح يك متن در فلسفه مشائى است و انتظار مى‌رود كه متن اصلى را به‌خوبى شرح دهد و نظر مؤلف را به‌درستى ترسيم كند نه اينكه نظر اختصاصى شارح را نشان دهد و همان‌طور كه صدرالمتألهين در مقدمه‌اش نوشته، مخاطبان اين كتاب عبارت از طلاب و شاغلان به تحصيل هستند و نه پژوهشگران.
#در اين كتاب مباحث طبيعيات به‌صورت مشروح و بر طبق نظر مشائيان آمده است. حجم اين بخش، اندكى بيش از نصف كتاب است و نصف ديگر اختصاص به الهيات بالمعنى الاخص يافته است <ref>همان، ص 13- 257</ref>.
#در اين كتاب مباحث طبيعيات به‌صورت مشروح و بر طبق نظر مشائيان آمده است. حجم اين بخش، اندكى بيش از نصف كتاب است و نصف ديگر اختصاص به الهيات بالمعنى الاخص يافته است <ref>همان، ص 13- 257</ref>.
#نويسنده در پايان شرحش از اوضاع زمانه خودش شكوه مى‌كند و از اين مطلب ابراز نگرانى مى‌كند كه در اين شهر و ديار كسى نيست كه قدر و ارزش اسرار معارف و علوم ابرار را بشناسد و گويى كه نور حكمت خاموش گشته و راز معرفت محو شده است. او شكايت مى‌كند كه ما گرفتار جماعتى شده‌ايم كه ژرف‌انديشى در آموزه‌هاى الهى را بدعت مى‌شمارند و مخالفت با مقبولات توده مردم را گمراهى مى‌نامند. او آنگاه از اهل انصاف و عدالت مى‌خواهد كه در شرح هدايه با نظر انصاف بنگرند و به دنبال اصلاح فسادها باشند و اگر خطايى يافتند بگذرند و عفو كنند چرا كه خود نويسنده به اشتباه و قصورش اعتراف دارد چون اندوخته‌اش اندك و تواناييش در اين رشته ناچيز است. و با اين همه، با لطف الهى اين شرح به صورت سخنى درست و بى‌انحراف و بدون شك و اضطراب از كار درآمد و مضامين اثر حاضر عالى و قابل فهم است كه نفس را براى استخراج مسائل مشكل آماده مى‌سازد و اطلاعاتى سودمند درباره مباحث پيچيده به ذهن مخاطب عرضه مى‌كند. البته نمى‌پندارم كه به هرچه خواسته‌ام رسيده‌ام؛ هرگز، چون راه‌هاى فهميدن منحصر نيست در آنچه من فهميده‌ام و معارف حقّ محدود نيست به آنچه من دانسته‌ام چون حقّ وسيع‌تر از آن است كه هيچ عقلى و حدّ و تعريفى به آن احاطه يابد و بزرگتر از آن است كه گروهى و نه گروهى ديگر آن را محدود سازد و خداوند داناتر است <ref>همان، ص 462- 463</ref>.
#نويسنده در پايان شرحش از اوضاع زمانه خودش شكوه مى‌كند و از اين مطلب ابراز نگرانى مى‌كند كه در اين شهر و ديار كسى نيست كه قدر و ارزش اسرار معارف و علوم ابرار را بشناسد و گويى كه نور حكمت خاموش گشته و راز معرفت محو شده است. او شكايت مى‌كند كه ما گرفتار جماعتى شده‌ايم كه ژرف‌انديشى در آموزه‌هاى الهى را بدعت مى‌شمارند و مخالفت با مقبولات توده مردم را گمراهى مى‌نامند. او آنگاه از اهل انصاف و عدالت مى‌خواهد كه در شرح هدايه با نظر انصاف بنگرند و به دنبال اصلاح فسادها باشند و اگر خطايى يافتند بگذرند و عفو كنند چرا كه خود نويسنده به اشتباه و قصورش اعتراف دارد چون اندوخته‌اش اندك و تواناييش در اين رشته ناچيز است. و با اين همه، با لطف الهى اين شرح به صورت سخنى درست و بى‌انحراف و بدون شك و اضطراب از كار درآمد و مضامين اثر حاضر عالى و قابل فهم است كه نفس را براى استخراج مسائل مشكل آماده مى‌سازد و اطلاعاتى سودمند درباره مباحث پيچيده به ذهن مخاطب عرضه مى‌كند. البته نمى‌پندارم كه به هرچه خواسته‌ام رسيده‌ام؛ هرگز، چون راه‌هاى فهميدن منحصر نيست در آنچه من فهميده‌ام و معارف حقّ محدود نيست به آنچه من دانسته‌ام چون حقّ وسيع‌تر از آن است كه هيچ عقلى و حدّ و تعريفى به آن احاطه يابد و بزرگتر از آن است كه گروهى و نه گروهى ديگر آن را محدود سازد و خداوند داناتر است <ref>همان، ص 462- 463</ref>.
#كتاب حاضر تاكنون به چند صورت منتشر شده است: 1- به صورت خطى و همراه با حاشيه‌هاى ملاصدرا؛ 2- با تصحيح آقاى محمد مصطفى فولادكار كه نسخه استفاده شده در برنامه حاضر است؛ 3- همچنين به نام «ضوابط المعرفة المسماة شرح الهداية الأثيرية» و به همت احمد عبدالرحيم السايح و توفيق على وهبة، اخيراً در مصر تحقيق و تصحيح و در دو جلد چاپ و منتشر شده است.
#كتاب حاضر تاكنون به چند صورت منتشر شده است: 1- به صورت خطى و همراه با حاشيه‌هاى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] ؛ 2- با تصحيح آقاى محمد مصطفى فولادكار كه نسخه استفاده شده در برنامه حاضر است؛ 3- همچنين به نام «ضوابط المعرفة المسماة شرح الهداية الأثيرية» و به همت احمد عبدالرحيم السايح و توفيق على وهبة، اخيراً در مصر تحقيق و تصحيح و در دو جلد چاپ و منتشر شده است.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش