الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة (ارشاد): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ملاصدرا' به 'ملاصدرا '
جز (جایگزینی متن - 'مرحوم كفعمى' به 'مرحوم كفعمى ')
جز (جایگزینی متن - 'ملاصدرا' به 'ملاصدرا ')
خط ۴۶: خط ۴۶:
درباره اين اثر چند نكته گفتنى است:
درباره اين اثر چند نكته گفتنى است:


#بى‌ترديد شارح از حكيمان و عارفان بزرگ معاصر است و از مهمترين مدرسان طراز اول فلسفه و عرفان اسلامى در حوزه علميه قم به‌شمار مى‌رود؛ بنابراين مطالب و تعليقات ايشان نيز همانند انديشه‌هاى حكيم ملاصدرا خواندنى است و شايسته است كه مورد دقت و ژرف‌نگرى كامل قرار گيرد.
#بى‌ترديد شارح از حكيمان و عارفان بزرگ معاصر است و از مهمترين مدرسان طراز اول فلسفه و عرفان اسلامى در حوزه علميه قم به‌شمار مى‌رود؛ بنابراين مطالب و تعليقات ايشان نيز همانند انديشه‌هاى حكيم [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]  خواندنى است و شايسته است كه مورد دقت و ژرف‌نگرى كامل قرار گيرد.
#شارح، سال‌هاى متمادى اشتغال به تدريس اسفار داشته و اثر حاضر نيز يكى از ره‌آوردهاى آن است. ايشان تدريس يك دوره كامل اسفار و نگارش تعليقات بر آن را در سال 1364ش پس از 14 سال تلاش به انجام رسانيده است <ref>متن كتاب، ج 6، ص 770، پاورقى</ref>. ايشان خودش اين كتاب را «مفاتيح الأسرار لسلّاك الأسفار» ناميده است <ref>همان، ج 1، ص 6</ref>.
#شارح، سال‌هاى متمادى اشتغال به تدريس اسفار داشته و اثر حاضر نيز يكى از ره‌آوردهاى آن است. ايشان تدريس يك دوره كامل اسفار و نگارش تعليقات بر آن را در سال 1364ش پس از 14 سال تلاش به انجام رسانيده است <ref>متن كتاب، ج 6، ص 770، پاورقى</ref>. ايشان خودش اين كتاب را «مفاتيح الأسرار لسلّاك الأسفار» ناميده است <ref>همان، ج 1، ص 6</ref>.
#زبان متن و نيز مقدمه و تعليقات استاد حسن‌زاده، عربى است؛ هرچند گاه مطالبى به زبان فارسى نيز نوشته <ref>همان، جلد 6، ص 770، پاورقى</ref> و يا ابياتى از شاعران فارسى زبان آورده و به‌طور مثال گاهى معناى لغات عربى را به زبان فارسى نوشته <ref>همان، ص 617، پاورقى 2</ref> و يا بخشى از پاورقى را به فارسى نگاشته است <ref>همان، ج 2، ص 414 و ج 6، ص 596، پاورقى 1</ref>.
#زبان متن و نيز مقدمه و تعليقات استاد حسن‌زاده، عربى است؛ هرچند گاه مطالبى به زبان فارسى نيز نوشته <ref>همان، جلد 6، ص 770، پاورقى</ref> و يا ابياتى از شاعران فارسى زبان آورده و به‌طور مثال گاهى معناى لغات عربى را به زبان فارسى نوشته <ref>همان، ص 617، پاورقى 2</ref> و يا بخشى از پاورقى را به فارسى نگاشته است <ref>همان، ج 2، ص 414 و ج 6، ص 596، پاورقى 1</ref>.
#شارح در موارد لازم توضيحاتى در پاورقى درباره اغلاط برخى از نسخه‌ها و صورت صحيح عبارات نيز ذكر كرده است. <ref>همان، ج 6، ص 662</ref>. به نظر مى‌رسد اثر حاضر، بهترين نسخه تصحيح شده كتاب اسفار ملاصدرا است زيرا شارح از سويى به مباحث كلام، فلسفه و عرفان اشراف كامل دارد و از سوى ديگر از ادباى ممتاز زبان و ادبيات فارسى و عربى محسوب مى‌شود و از ديگر سو، كتاب حاضر را با دقت كامل در مدت چهارده سال تدريس و با بهره گرفتن از نقد و نظر حاضران و پژوهشگران، به صورت تدريجى تصحيح كرده است.
#شارح در موارد لازم توضيحاتى در پاورقى درباره اغلاط برخى از نسخه‌ها و صورت صحيح عبارات نيز ذكر كرده است. <ref>همان، ج 6، ص 662</ref>. به نظر مى‌رسد اثر حاضر، بهترين نسخه تصحيح شده كتاب اسفار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]  است زيرا شارح از سويى به مباحث كلام، فلسفه و عرفان اشراف كامل دارد و از سوى ديگر از ادباى ممتاز زبان و ادبيات فارسى و عربى محسوب مى‌شود و از ديگر سو، كتاب حاضر را با دقت كامل در مدت چهارده سال تدريس و با بهره گرفتن از نقد و نظر حاضران و پژوهشگران، به صورت تدريجى تصحيح كرده است.
#هر چند تعليقات شارح، كوتاه و گويا و پرمعناست ولى به‌ندرت حاشيه‌هاى تفصيلى هم در آن ديده مى‌شود <ref>همان، ص 625- 626</ref>. مطالب تعليقات به‌طور معمول، توضيحى و بيان معانى لغوى و اصطلاحى و شرح مباحث فلسفى و استناد به منابع است ولى البته نكته‌هاى انتقادى هم در آن به‌ندرت ديده مى‌شود <ref>همان، ج 2، ص 414 و ج 6 ص 650- 651</ref>.
#هر چند تعليقات شارح، كوتاه و گويا و پرمعناست ولى به‌ندرت حاشيه‌هاى تفصيلى هم در آن ديده مى‌شود <ref>همان، ص 625- 626</ref>. مطالب تعليقات به‌طور معمول، توضيحى و بيان معانى لغوى و اصطلاحى و شرح مباحث فلسفى و استناد به منابع است ولى البته نكته‌هاى انتقادى هم در آن به‌ندرت ديده مى‌شود <ref>همان، ج 2، ص 414 و ج 6 ص 650- 651</ref>.
#يكى از نكته‌هاى جالب اين تعليقات مطالب دقيق و ژرفى است كه [[حسن‌‌زاده آملی، حسن|آيت‌الله حسن‌زاده]] از آثار ديگرش نقل كرده است مانند اين نكته از كتاب «هزار و يك كلمه» درباره اينكه آيا اطلاق وجود و موجود بر خداى تعالى جايز است يا نه؟: در دعاى مجير 178 اسم الهى آمده است و پنجاه‌وهفتمين آن، يا «موجود» است كه مقدّس‌هاى خشك، سخت از آن رم مى‌كنند چه اين‌كه مى‌گويند: «وجود موجود را عارفان و حكيمان به دهان مردم انداختند» با اين‌كه دعاى مجير را [[کفعمی، ابراهیم بن علی|مرحوم كفعمى]]  در بلد الأمين و مصباح از حضرت خاتم انبياء(ص) روايت كرده است كه وقتى در مقام ابراهيم(ع) به نماز بود، جبرئيل آن را براى آن جناب آورد» ... لذا ارباب حكمت و عرفان لفظ شريف وجود را براى تعبير از موضوع علم حكمت و عرفان برگزيدند <ref>همان، ص 421- 422</ref>.
#يكى از نكته‌هاى جالب اين تعليقات مطالب دقيق و ژرفى است كه [[حسن‌‌زاده آملی، حسن|آيت‌الله حسن‌زاده]] از آثار ديگرش نقل كرده است مانند اين نكته از كتاب «هزار و يك كلمه» درباره اينكه آيا اطلاق وجود و موجود بر خداى تعالى جايز است يا نه؟: در دعاى مجير 178 اسم الهى آمده است و پنجاه‌وهفتمين آن، يا «موجود» است كه مقدّس‌هاى خشك، سخت از آن رم مى‌كنند چه اين‌كه مى‌گويند: «وجود موجود را عارفان و حكيمان به دهان مردم انداختند» با اين‌كه دعاى مجير را [[کفعمی، ابراهیم بن علی|مرحوم كفعمى]]  در بلد الأمين و مصباح از حضرت خاتم انبياء(ص) روايت كرده است كه وقتى در مقام ابراهيم(ع) به نماز بود، جبرئيل آن را براى آن جناب آورد» ... لذا ارباب حكمت و عرفان لفظ شريف وجود را براى تعبير از موضوع علم حكمت و عرفان برگزيدند <ref>همان، ص 421- 422</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش