۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
كتاب«معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية»، نوشته جناب استاد محمود | كتاب«معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية»، نوشته جناب استاد محمود عبدالرحمان است كه در سه جلد و به زبان عربى، در بيان اصطلاحات و الفاظى است كه به قول مصنف در ديگر كتب معجم الفاظ آنگونه كه بايد كار نشده و ايشان با تفصيل و تدقيق بيشترى به آن الفاظ پرداخته و معانى لغوى و اصطلاحى را در موارد لزوم، با توجه به آرا و نظريات مختلف فقهاى عامّه بيان نموده است. | ||
== ساختار كتاب == | == ساختار كتاب == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در دومين كلمه كه بعد از آبد بيان شده؛ يعنى آبق، نخست معناى لغوى بيان گرديده كه عبارت است از اسم فاعل از إباق و فعلش نيز أبق، يأبق و يأبق إبقا و أباقا است. | در دومين كلمه كه بعد از آبد بيان شده؛ يعنى آبق، نخست معناى لغوى بيان گرديده كه عبارت است از اسم فاعل از إباق و فعلش نيز أبق، يأبق و يأبق إبقا و أباقا است. | ||
بعد مىگويد: إباق مختص انسان است؛ چه | بعد مىگويد: إباق مختص انسان است؛ چه عبدباشد و چه حر. در كتاب«[[العين]]» به اين صورت مقيد شده كه هر كس از سيد خود فرار كند آبق مىگردد. أزهرى نيز گفته فرار عبداز مولايش را ابق گويند. | ||
وى سپس به اصطلاح آن در ميان فقها پرداخته كه ابتدا از حنفيه شروع كرده است كه مىگويند به مملوكى كه از مالكش فرار كند، اطلاق مىشود. مالكيه به هر كس كه مخفيانه برود و بدون سبب، آبق مىگويند؛ اعمّ از فراركننده، گمشده يا ترسيده. | وى سپس به اصطلاح آن در ميان فقها پرداخته كه ابتدا از حنفيه شروع كرده است كه مىگويند به مملوكى كه از مالكش فرار كند، اطلاق مىشود. مالكيه به هر كس كه مخفيانه برود و بدون سبب، آبق مىگويند؛ اعمّ از فراركننده، گمشده يا ترسيده. | ||
از ابن عرفه هم نقل كردهاند كه مىگويد: به هر حيوان ناطقى كه بدون حرز پيدا شود، آبق گفته مىشود. شافعيه به رفتن | از ابن عرفه هم نقل كردهاند كه مىگويد: به هر حيوان ناطقى كه بدون حرز پيدا شود، آبق گفته مىشود. شافعيه به رفتن عبدبدون ترس مىگويند و حنابله به هر نوع هاربى و ظاهريه به كسى كه از جماعتى فرار كرده و كسى كه از سرزمين دين خدا به سرزمين دشمنان خدا رفته باشد، آبق مىگويند. | ||
آبي اللحم، الآجر، الآجن، الآحاد، الآخران و الآداب الفاظ بعدى هستند. | آبي اللحم، الآجر، الآجن، الآحاد، الآخران و الآداب الفاظ بعدى هستند. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
از ديگر الفاظ مهمى كه در حرف الف آمده، اباحه است كه در لغت به معناى احلال است. | از ديگر الفاظ مهمى كه در حرف الف آمده، اباحه است كه در لغت به معناى احلال است. | ||
از | از عبداللّه شنقيطى، فتوحى، فهرى، زركشى و محمد امين شنقيطى در اصطلاح شرعيش كلماتى نقل شده است. | ||
آيه 187 سوره بقره را هم كه مىفرمايد: '''«أحل لكم ليلة الصيام الرّفث إلى نسائكم»'''، به عنوان شاهد آورده كه به معنى اباحه شرعى جماع در شبهاى ماه مبارك رمضان است. | آيه 187 سوره بقره را هم كه مىفرمايد: '''«أحل لكم ليلة الصيام الرّفث إلى نسائكم»'''، به عنوان شاهد آورده كه به معنى اباحه شرعى جماع در شبهاى ماه مبارك رمضان است. |
ویرایش