۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله') |
جز (جایگزینی متن - ' ابو ' به ' ابو') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
«سمط العلى للحضرة العليا» اثر ناصر الدين منشى کرمانى، به زبان فارسى، در تاريخ ملوك قراختاى کرمان است كه از 619 تا 703 حكومت كردند؛ به همراه مختصرى در سابقه احوال کرمان تا تاريخ استيلاى قراختاييان بر آن ديار. | «سمط العلى للحضرة العليا» اثر ناصر الدين منشى کرمانى، به زبان فارسى، در تاريخ ملوك قراختاى کرمان است كه از 619 تا 703 حكومت كردند؛ به همراه مختصرى در سابقه احوال کرمان تا تاريخ استيلاى قراختاييان بر آن ديار. | ||
مؤلف، از 716 - 715ق، به تأليف كتاب پرداخته و تاريخ شاهى خواجه شهاب الدين را بناى كار خود قرار داده است و ذيل وقايع را بعد از انقراض عهد پادشاه خاتون تا تاريخ فوق كشانده و كتاب خود را، درحقيقت بهعنوان ذيل تاريخ شاهى به نام«امير ايسن قتلغ نويان»، از امراى بزرگ اولجايتو و | مؤلف، از 716 - 715ق، به تأليف كتاب پرداخته و تاريخ شاهى خواجه شهاب الدين را بناى كار خود قرار داده است و ذيل وقايع را بعد از انقراض عهد پادشاه خاتون تا تاريخ فوق كشانده و كتاب خود را، درحقيقت بهعنوان ذيل تاريخ شاهى به نام«امير ايسن قتلغ نويان»، از امراى بزرگ اولجايتو و ابوسعيد، تأليف نموده است و بعد از اينكه قطب الدين، پسر ناصر الدين محمد به ايالت کرمان آمد، خود را تحت حمايت او كشيده و تتمه كتاب را در سال 720، به نام او و وزيرش خواجه ابوسعيد، در ذكر وقايعى كه در طى چهار - پنج سال اخير در کرمان رخ داده بود، به رشته تحرير درآورده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
در زمان خليفه سوم، عبدالله بن عامر بن كريز، حاكم کرمان مىشود و گويا تا زمان عمر بن عبد العزيز حاكم مانده است. | در زمان خليفه سوم، عبدالله بن عامر بن كريز، حاكم کرمان مىشود و گويا تا زمان عمر بن عبد العزيز حاكم مانده است. | ||
سپس بناهايى كه در زمان حكام بنى اميه - عمر بن عبد العزيز و عبد الملك مروان - در کرمان ساخته شده، مانند مسجد جامع و... ذكر گرديده و حاكمان کرمان، از جمله | سپس بناهايى كه در زمان حكام بنى اميه - عمر بن عبد العزيز و عبد الملك مروان - در کرمان ساخته شده، مانند مسجد جامع و... ذكر گرديده و حاكمان کرمان، از جمله ابوعلى محمد بن الياس، يسع بن ابوعلى، عضد الدوله، بهاء الدوله ابونصر، ابى كالنجار بن بهاء الدوله، ابى على نوشتكين و... تا زمان قراختاييان به همراه اعمالى كه انجام دادهاند، به ترتيب زمان روى كار آمدن، بيان مىشوند. | ||
در اين اثر، مفهوم«ايرانزمين»، بهصورت برجستهاى نمود يافته است. ايرانى كه در اينجا از آن بحث مىشود، منحصر به دوره مغول(زمان تأليف كتاب) نبوده، بلكه در مورد سلسلههاى متأخرتر نيز مفهوم ايرانزمين، براى قلمرو تحت سلطه حكام آن به كار رفته است. | در اين اثر، مفهوم«ايرانزمين»، بهصورت برجستهاى نمود يافته است. ايرانى كه در اينجا از آن بحث مىشود، منحصر به دوره مغول(زمان تأليف كتاب) نبوده، بلكه در مورد سلسلههاى متأخرتر نيز مفهوم ايرانزمين، براى قلمرو تحت سلطه حكام آن به كار رفته است. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
باب دوم، در ذكر سلاطين قراختاى مىباشد. مؤلف، ايشان را چنين معرفى مىكند: «سلطانان قراختاى، خسروانى بودند مؤيد به توفيق، مظفر به تأييد، همه تختنشينان ديندار و كامكاران نيكوكار و حاميان حومه اريحيت و راعيان رمه رعيت و آساد غياض مردى و ازهار رياض مرزى و متتبعان احكام قويم و منتهجان صراط مستقيم.»(ص 22)، سپس آنان را يك به يك، به ترتيب زمان روى كار آمدن نام برده و مشخصات، ويژگىها و اعمالى را كه انجام دادهاند، بيان مىكند به اين شرح: | باب دوم، در ذكر سلاطين قراختاى مىباشد. مؤلف، ايشان را چنين معرفى مىكند: «سلطانان قراختاى، خسروانى بودند مؤيد به توفيق، مظفر به تأييد، همه تختنشينان ديندار و كامكاران نيكوكار و حاميان حومه اريحيت و راعيان رمه رعيت و آساد غياض مردى و ازهار رياض مرزى و متتبعان احكام قويم و منتهجان صراط مستقيم.»(ص 22)، سپس آنان را يك به يك، به ترتيب زمان روى كار آمدن نام برده و مشخصات، ويژگىها و اعمالى را كه انجام دادهاند، بيان مىكند به اين شرح: | ||
1. سلطان نصرة الدنيا و الدين، | 1. سلطان نصرة الدنيا و الدين، ابوالفارس، قتلغ سلطان براق حاجب كه فردى سائس(سياستمدار) و دانا و از اولاد گوركان بزرگ بود كه بعد از شكست دادن شجاع الدين، ملك کرمان، حاكم آنجا مىشود؛ | ||
2. | 2. ابوالفتح، محمد بن خميتبور تاينگو برهان، داماد قتلغ سلطان و ولىعهد او كه بعد از وى، بدون مانع و منازع والى کرمان گرديد و خواجه ضياء الملك، مكين الدين، وزير او شده و در زمان وى جماعتى از امراء خوارزمشاهى به کرمان حمله مىكنند كه به دست او شكست خورده و به شيراز مىگريزند؛ | ||
3. | 3. ابوالمظفر، قتلغ سلطان خواجه جوق كه از او به سلطانى نيكوكار، پرهيزگار، عفيف و كمآزار ياد مىشود كه در روز دوشنبه بيست و هشتم شعبان 333ق، بر سرير سلطنت کرمان تكيه مىزند و با آنكه در جزئيات امور جهاندارى سادهدل، بىغرور و آسانگذار بود، مدت پانزده سال در امن و آسايش، حكمرانى مىكند؛ | ||
4. قتلغ تركان: بعد وفات سلطان کرمان، به علت خردسال بودن فرزندان او، امراء مغول به حكمرانى تركان خاتون، همسر وى متفق القول شده و او حاكم کرمان مىشود؛ | 4. قتلغ تركان: بعد وفات سلطان کرمان، به علت خردسال بودن فرزندان او، امراء مغول به حكمرانى تركان خاتون، همسر وى متفق القول شده و او حاكم کرمان مىشود؛ | ||
5. | 5. ابوالحارث، شاه سلطان حجاج؛ | ||
6. | 6. ابوالمظفر، سيورغتمش سلطان بن قطب الدين سلطان؛ | ||
7. پادشاه خاتون؛ | 7. پادشاه خاتون؛ | ||
8. | 8. ابوالحارث، محمد شاه. | ||
اكثر صفات و ويژگىهايى كه براى حكام ذكر مىشود، تكرارى بوده و حاوى نكات جديدى نيست و مطالب تازهايى از زندگى خصوصى آنان ذكر نمىگردد. تمام حكام به نظر مؤلف، سائس، عاقل، خوشمنظر، مدبر، عادل و سزاوار منصب سلطنت و شاهى هستند. | اكثر صفات و ويژگىهايى كه براى حكام ذكر مىشود، تكرارى بوده و حاوى نكات جديدى نيست و مطالب تازهايى از زندگى خصوصى آنان ذكر نمىگردد. تمام حكام به نظر مؤلف، سائس، عاقل، خوشمنظر، مدبر، عادل و سزاوار منصب سلطنت و شاهى هستند. |
ویرایش