۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')') |
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله') |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
مؤلف، در مقدمه كتاب بيان مىكند كه ابو سعيد در انواع علوم صاحب كمالات بود؛ بهطورى كه حدود سى هزار از اشعار عرب را حفظ بود و در تفسير و فقه و احاديث و علم طريقت و حقيقت حظى وافر داشت و در عيوب نفس ديدن و مخالفت هوا كردن به اقصى الغايت بود و در فقر، فناء، ذل و تحمل شأنى عظيم داشت و در لطف و سازگارى آيتى بود. | مؤلف، در مقدمه كتاب بيان مىكند كه ابو سعيد در انواع علوم صاحب كمالات بود؛ بهطورى كه حدود سى هزار از اشعار عرب را حفظ بود و در تفسير و فقه و احاديث و علم طريقت و حقيقت حظى وافر داشت و در عيوب نفس ديدن و مخالفت هوا كردن به اقصى الغايت بود و در فقر، فناء، ذل و تحمل شأنى عظيم داشت و در لطف و سازگارى آيتى بود. | ||
شيخ بعد از تحصيلات مقدماتى، به مرو رفت و پنج سال تمام پيش ابو | شيخ بعد از تحصيلات مقدماتى، به مرو رفت و پنج سال تمام پيش ابو عبدالله خضرى به تحصيل فقه و علم كلام و تفسير قرآن همت گماشت و چون او وفات يافت، پنج سال ديگر پيش امام قفال تحصيل كرد. بعد از آن، به سرخس رفت و در نزد ابو على زاهر به تحصيل مشغول شد. | ||
روزى لقمان سرخسى كه از عقلاى مجانين بود، طى واقعهاى او را به پير ابو الفضل مىرساند. پير ابو الفضل به او مىگويد: «صد و بيست و چهار هزار پيامبر كه آمدند، مقصود همه آنها يكى بود؛ '''«قل الله ثم ذرهم»'''. كسانى را كه سمعى دادند، اين كلمه مىگفتند تا همه اين كلمه گشتند و در اين كلمه مستغرق شدند، كلمه بر دل ايشان پديد آمد و از گفتن آن مستغنى شدند». اين سخن پير ابو الفضل، شيخ را به قول خودش صيد كرد و آن شب در خواب نگذاشت. | روزى لقمان سرخسى كه از عقلاى مجانين بود، طى واقعهاى او را به پير ابو الفضل مىرساند. پير ابو الفضل به او مىگويد: «صد و بيست و چهار هزار پيامبر كه آمدند، مقصود همه آنها يكى بود؛ '''«قل الله ثم ذرهم»'''. كسانى را كه سمعى دادند، اين كلمه مىگفتند تا همه اين كلمه گشتند و در اين كلمه مستغرق شدند، كلمه بر دل ايشان پديد آمد و از گفتن آن مستغنى شدند». اين سخن پير ابو الفضل، شيخ را به قول خودش صيد كرد و آن شب در خواب نگذاشت. |
ویرایش