۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تاريخ دمشق' به 'تاريخ دمشق') |
جز (جایگزینی متن - 'وفيات الأعيان' به 'وفيات الأعيان ') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
روش صفدى در تاريخنگارى تراجم، روايى و تحليلى است. به اين معنا كه بعد از نقل ترجمه فرد، در غالب موارد، بهويژه درباره ادبا، شعرا و اشعار آنان نظر خود را با توجه به اينكه خود شاعر و اديبى توانمند بوده است، بيان مىكند. وى منزلت اجتماعى صاحب ترجمه را مورد توجه قرار داده، جايگاه او را بين معاصران، تبيين كرده است. او به آنجه صاحب ترجمه مىگويد، به ديد نقادى نگريسته و بدون تعقل و تحليل، آن گفتارها را نمىپذيرد. نقدهاى سودمند وى در مورد شاعران و اشعارشان از محسنات و ويژگىهاى كتاب اوست و چه بسيار بين او و مترجم صاحب شعر، مشاعره يا مخالفتهايى صورت گرفته باشد <ref>ر.ك: همان، ص40</ref>. | روش صفدى در تاريخنگارى تراجم، روايى و تحليلى است. به اين معنا كه بعد از نقل ترجمه فرد، در غالب موارد، بهويژه درباره ادبا، شعرا و اشعار آنان نظر خود را با توجه به اينكه خود شاعر و اديبى توانمند بوده است، بيان مىكند. وى منزلت اجتماعى صاحب ترجمه را مورد توجه قرار داده، جايگاه او را بين معاصران، تبيين كرده است. او به آنجه صاحب ترجمه مىگويد، به ديد نقادى نگريسته و بدون تعقل و تحليل، آن گفتارها را نمىپذيرد. نقدهاى سودمند وى در مورد شاعران و اشعارشان از محسنات و ويژگىهاى كتاب اوست و چه بسيار بين او و مترجم صاحب شعر، مشاعره يا مخالفتهايى صورت گرفته باشد <ref>ر.ك: همان، ص40</ref>. | ||
وى براى تأليف اين اثر، بيش از سيصد كتاب را مورد استفاده قرار داده است. بعضى از منابع مكتوب وى، عبارتند از: «[[الأغاني]]» ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى؛ «[[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]]» [[خطيب بغدادى]]؛ «[[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ دمشق]]» [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]]؛ [[وفيات الأعيان]] [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]؛ «[[تاريخ الإسلام و وفيات المشاهير و الأعلام|تاريخ الإسلام]]» [[ذهبى]]؛ «معجم الشيوخ» القوصى و دهها كتاب ديگر <ref>ر.ك: همان، ص43</ref>. | وى براى تأليف اين اثر، بيش از سيصد كتاب را مورد استفاده قرار داده است. بعضى از منابع مكتوب وى، عبارتند از: «[[الأغاني]]» ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى؛ «[[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]]» [[خطيب بغدادى]]؛ «[[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ دمشق]]» [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]]؛ [[[[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفيات الأعيان]] ]] [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]؛ «[[تاريخ الإسلام و وفيات المشاهير و الأعلام|تاريخ الإسلام]]» [[ذهبى]]؛ «معجم الشيوخ» القوصى و دهها كتاب ديگر <ref>ر.ك: همان، ص43</ref>. | ||
نثر صفدى، سليس، روان و بهدور از پيچيدگىهاى زبانى و آرايههاى لفظى است. گويا مىداند كه فرهنگنامه وى مورد استفاده صاحبان فرهنگها، علوم، تخصص و آداب مختلف قرار مىگيرد؛ به همين دليل نثر آن را ساده و روان اختيار كرده است. او حتى گاهى عبارات ساده تاريخى و از جمله عبارات عاميانه مردم را به كار مىبرد و چهبسا جملات عاميانه و ركيك هم در ميان تراجم او ديده شود <ref>ر.ك: همان، ص45</ref>. | نثر صفدى، سليس، روان و بهدور از پيچيدگىهاى زبانى و آرايههاى لفظى است. گويا مىداند كه فرهنگنامه وى مورد استفاده صاحبان فرهنگها، علوم، تخصص و آداب مختلف قرار مىگيرد؛ به همين دليل نثر آن را ساده و روان اختيار كرده است. او حتى گاهى عبارات ساده تاريخى و از جمله عبارات عاميانه مردم را به كار مىبرد و چهبسا جملات عاميانه و ركيك هم در ميان تراجم او ديده شود <ref>ر.ك: همان، ص45</ref>. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
نويسنده در اين كتاب، تراجم تمام اعيان و نجباى زمان، مانند: صحابه، تابعين، خلفا، ملوك، امرا، قضات، وزرا، محدثين، قرا، شعرا، اطبا، حكما، ادبا، عرفا و... را جمع كرده و هيچكس را آنگونه كه در مقدمه آورده و از عنوان كتابش (كامل در مورد وفيات) برمىآيد، از قلم نينداخته است <ref>ر.ك: قزوينى، محمد و ديگران، 1393، ص37</ref>. | نويسنده در اين كتاب، تراجم تمام اعيان و نجباى زمان، مانند: صحابه، تابعين، خلفا، ملوك، امرا، قضات، وزرا، محدثين، قرا، شعرا، اطبا، حكما، ادبا، عرفا و... را جمع كرده و هيچكس را آنگونه كه در مقدمه آورده و از عنوان كتابش (كامل در مورد وفيات) برمىآيد، از قلم نينداخته است <ref>ر.ك: قزوينى، محمد و ديگران، 1393، ص37</ref>. | ||
مؤلف به سبب اهتمام به اين اثر و نيز دانش تراجم، در مقدمه فرهنگنامه ديگرش «أعيان العصر»، آن را «تاريخ كبير» خوانده است. هرچند از نگاه برخى «[[الوافي بالوفيات]]» ذيل و تكمله كتاب [[وفيات الأعيان]] [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و از جهات بسيارى به آن شبيه است؛ اما اين سخن، درست به نظر نمىرسد و صفدى به چنين مسئلهاى اشاره نكرده و عنوان كتاب نيز بر اين موضوع دلالت ندارد. گويا مؤلف خواسته فرهنگنامه درازدامن خود را در مقابل فرهنگنامه مختصر [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] (با 850 ترجمه) قرار دهد و چون [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] فرهنگنامهاش را «تاريخ مختصر» خوانده، صفدى فرهنگنامه خود را «تاريخ كبير» نام نهاده است. البته شكى نيست كه صفدى در اين كار، كتاب [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] را سرمشق و الگو قرار داده است؛ بااينهمه قصد داشته، فرهنگنامهاى كامل و مستقل در وفيات اعيان بنگارد <ref>همان</ref>. | مؤلف به سبب اهتمام به اين اثر و نيز دانش تراجم، در مقدمه فرهنگنامه ديگرش «أعيان العصر»، آن را «تاريخ كبير» خوانده است. هرچند از نگاه برخى «[[الوافي بالوفيات]]» ذيل و تكمله كتاب [[[[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفيات الأعيان]] ]] [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] و از جهات بسيارى به آن شبيه است؛ اما اين سخن، درست به نظر نمىرسد و صفدى به چنين مسئلهاى اشاره نكرده و عنوان كتاب نيز بر اين موضوع دلالت ندارد. گويا مؤلف خواسته فرهنگنامه درازدامن خود را در مقابل فرهنگنامه مختصر [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] (با 850 ترجمه) قرار دهد و چون [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] فرهنگنامهاش را «تاريخ مختصر» خوانده، صفدى فرهنگنامه خود را «تاريخ كبير» نام نهاده است. البته شكى نيست كه صفدى در اين كار، كتاب [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] را سرمشق و الگو قرار داده است؛ بااينهمه قصد داشته، فرهنگنامهاى كامل و مستقل در وفيات اعيان بنگارد <ref>همان</ref>. | ||
مؤلف در مقدمه طولانى كتاب كه در باب تاريخ است، در فصل نهم، در فوايد تاريخ، با ذكر نمونههايى، اهميت دانستن تاريخ وفيات را بر ما روشن مىسازد. وى معتقد است با معرفت به تاريخ وفات بزرگان، دروغ شيادان براى نفع بردن از جعل موضوعات تاريخى، آشكار مىشود. به همين دليل صفدى به ضبط تاريخ وفات اعيان در الوافي دقت زيادى مبذول داشته؛ بهطورىكه خود تصريح كرده است كه تاريخ وفاتى را جا نگذاشته، مگر عده كمى و دليل نياوردن تاريخ وفات آن عده اين بوده كه با وجود تحقيق، تاريخ وفات آنها بر وى روشن نشده است <ref>همان، ص38</ref>. | مؤلف در مقدمه طولانى كتاب كه در باب تاريخ است، در فصل نهم، در فوايد تاريخ، با ذكر نمونههايى، اهميت دانستن تاريخ وفيات را بر ما روشن مىسازد. وى معتقد است با معرفت به تاريخ وفات بزرگان، دروغ شيادان براى نفع بردن از جعل موضوعات تاريخى، آشكار مىشود. به همين دليل صفدى به ضبط تاريخ وفات اعيان در الوافي دقت زيادى مبذول داشته؛ بهطورىكه خود تصريح كرده است كه تاريخ وفاتى را جا نگذاشته، مگر عده كمى و دليل نياوردن تاريخ وفات آن عده اين بوده كه با وجود تحقيق، تاريخ وفات آنها بر وى روشن نشده است <ref>همان، ص38</ref>. |
ویرایش