الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ملا عبدالله زنوزى' به 'ملا عبدالله زنوزى '
جز (جایگزینی متن - 'صدرالمتألهين' به 'صدرالمتألهين ')
جز (جایگزینی متن - 'ملا عبدالله زنوزى' به 'ملا عبدالله زنوزى ')
خط ۸۷: خط ۸۷:
#«ن»: آقا على بن جمشيد نورى اصفهانى (متوفى 1246ق). وى يكى از بزرگ‌ترين شارحان حكمت متعاليه. او حكمت و عرفان را از حكيم آقا محمد بيدآبادى (1192ق) فراگرفت و خود در طول پنجاه سال با همتى والا و تتبّعى ژرف به تدريس فلسفه و عرفان همت گماشت. او در احياى فلسفه و به‌خصوص حكمت صدرايى سهمى بسزا دارد و از ميان معاصران او كسى به اهميت وى در اين زمينه سراغ نمى‌توان گرفت <ref>ر.ك: ناجى اصفهانى، حامد، ص62</ref>.
#«ن»: آقا على بن جمشيد نورى اصفهانى (متوفى 1246ق). وى يكى از بزرگ‌ترين شارحان حكمت متعاليه. او حكمت و عرفان را از حكيم آقا محمد بيدآبادى (1192ق) فراگرفت و خود در طول پنجاه سال با همتى والا و تتبّعى ژرف به تدريس فلسفه و عرفان همت گماشت. او در احياى فلسفه و به‌خصوص حكمت صدرايى سهمى بسزا دارد و از ميان معاصران او كسى به اهميت وى در اين زمينه سراغ نمى‌توان گرفت <ref>ر.ك: ناجى اصفهانى، حامد، ص62</ref>.
#«س»: ملا هادى بن مهدى سبزوارى (متوفى 1289ق). تعليقات و حواشى سبزوارى كه به زبان عربى نوشته از آثار پرارزش اوست. سبزوارى به‌گونه‌اى منظم و مرتب تمام متن اسفار به‌استثناى بخش طبيعيات و مباحث جواهر و اعراض را طى تدريس متن، حلاجى كرده و بر آنها حاشيه نوشته است. اين حواشى پيش از اين به خط خود حكيم به‌تمام و عيناً با متن اسفار به طبع سنگى رسيده است <ref>ر.ك: امين، سيد حسن، ج9، ص74</ref>.
#«س»: ملا هادى بن مهدى سبزوارى (متوفى 1289ق). تعليقات و حواشى سبزوارى كه به زبان عربى نوشته از آثار پرارزش اوست. سبزوارى به‌گونه‌اى منظم و مرتب تمام متن اسفار به‌استثناى بخش طبيعيات و مباحث جواهر و اعراض را طى تدريس متن، حلاجى كرده و بر آنها حاشيه نوشته است. اين حواشى پيش از اين به خط خود حكيم به‌تمام و عيناً با متن اسفار به طبع سنگى رسيده است <ref>ر.ك: امين، سيد حسن، ج9، ص74</ref>.
#«م»: آقا على مدرس زنوزى (متوفى 1307/1310ق). وى فرزند فيلسوف بزرگ ملا عبدالله زنوزى است. آقا على مدرس را آقا على حكيم و حكيم مؤسس هم خوانده‌اند. وى در فسلفه صرفاً به تقرير و تدريس آنچه گذشتگان گفته بودند نمى‌پرداخت؛ قريحه‌اى نقاد و ابتكارى و روشى تحقيقى و تأسيسى داشت و در جستجوى راه‌حل‌هاى تازه براى مشكلات فلسفه بود؛ كارى كه در حكماى متأخر كمتر به آن برمى‌خوريم <ref>دائرةالمعارف تشيع، ج1، ص128-127</ref>.
#«م»: آقا على مدرس زنوزى (متوفى 1307/1310ق). وى فرزند فيلسوف بزرگ [[زنوزی، عبد الله بن بیرمقلی باباخان|ملا عبدالله زنوزى]]  است. آقا على مدرس را آقا على حكيم و حكيم مؤسس هم خوانده‌اند. وى در فسلفه صرفاً به تقرير و تدريس آنچه گذشتگان گفته بودند نمى‌پرداخت؛ قريحه‌اى نقاد و ابتكارى و روشى تحقيقى و تأسيسى داشت و در جستجوى راه‌حل‌هاى تازه براى مشكلات فلسفه بود؛ كارى كه در حكماى متأخر كمتر به آن برمى‌خوريم <ref>دائرةالمعارف تشيع، ج1، ص128-127</ref>.
#:اثبات معاد جسمانى با برهان عقلى و استدلال فلسفى در فرهنگ اسلامى از مسائل مهمى است كه تا زمان [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]كسى به آن دست نيافته است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]بر اساس مبانى و اصولى كه تأسيس كرده، از طريق برهان عقلى به اثبات آن پرداخته است. پس از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]تنها كسى كه در باب معاد جسمانى سخن تازه آورده و نظريه جديدى ابراز داشته، حكيم بزرگ آقا على مدرس زنوزى است. اين حكيم ضمن آگاهى كامل از نظريه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]و مبانى وى، بسيارى از مبانى او را پذيرفته، ولى نتيجه آن را نپذيرفته است، بلكه ديدگاه جديدى را از آن استخراج كرده است.
#:اثبات معاد جسمانى با برهان عقلى و استدلال فلسفى در فرهنگ اسلامى از مسائل مهمى است كه تا زمان [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]كسى به آن دست نيافته است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]بر اساس مبانى و اصولى كه تأسيس كرده، از طريق برهان عقلى به اثبات آن پرداخته است. پس از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]تنها كسى كه در باب معاد جسمانى سخن تازه آورده و نظريه جديدى ابراز داشته، حكيم بزرگ آقا على مدرس زنوزى است. اين حكيم ضمن آگاهى كامل از نظريه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]و مبانى وى، بسيارى از مبانى او را پذيرفته، ولى نتيجه آن را نپذيرفته است، بلكه ديدگاه جديدى را از آن استخراج كرده است.
#:مدرس زنوزى درعين‌حال كه بسيارى از مبانى و تحليل‌هاى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]را از قبيل حركت جوهرى، حدوث جسمانى نفس، تفاوت عالم دنيا و آخرت و مانند آنها مى‌پذيرد، ولى نظريه او را از يك‌سو و نظريه اشاعره را از سوى ديگر باطل اعلام مى‌كند. علت بطلان نظريه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]اين است كه وى بدن دنيوى را به‌طور كلى از درجه اعتبار عود معاد ساقط كرده است؛ چراكه نزد او بدن‌هاى اخروى مجرد از ماده هستند و تنها داراى صورت‌هاى امتدادى هستند. اين نظريه با ظاهر شرع نمى‌سازد. همچنين بطلان نظريه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]بر اين امر استوار است كه طبق نظر وى «اين همانى» بدن اخروى با بدن دنيوى از هم گسسته شود و بدن اخروى غير بدن دنيوى بشمار نيايد؛ در اين صورت ممكن است گفته شود اين نظريه با آيات و روايات سازگار نيست؛ اما اگر نظريه وى بيانگر اين مطلب باشد كه بدن اخروى همان بدن دنيوى است و «اين همانى» بين آن دو محفوظ و تغيير و تفاوت تنها در مواد آنها پديد آمده است، مانند تغيير و تحول در بدن مادى دنيوى از اوان كودكى به نوجوانى و از آن به بزرگ‌سالى و پيرى كه در اين ايام و مراحل، مواد بدن چندين بار كاملاً تحول يافته، ولى درعين‌حال «اين همانى» بدن در تمام اين ايام محفوظ مانده و هيچ مشكلى در آن پديد نيامده است، در اين فرض نظريه مزبور با آيات و روايات تنافى نداشته و اشكال يادشده بى‌اساس خواهد بود <ref>اكبريان، رضا و عارفى شيرازى، محمداسحاق، ص47-40</ref>.
#:مدرس زنوزى درعين‌حال كه بسيارى از مبانى و تحليل‌هاى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]را از قبيل حركت جوهرى، حدوث جسمانى نفس، تفاوت عالم دنيا و آخرت و مانند آنها مى‌پذيرد، ولى نظريه او را از يك‌سو و نظريه اشاعره را از سوى ديگر باطل اعلام مى‌كند. علت بطلان نظريه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]اين است كه وى بدن دنيوى را به‌طور كلى از درجه اعتبار عود معاد ساقط كرده است؛ چراكه نزد او بدن‌هاى اخروى مجرد از ماده هستند و تنها داراى صورت‌هاى امتدادى هستند. اين نظريه با ظاهر شرع نمى‌سازد. همچنين بطلان نظريه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]بر اين امر استوار است كه طبق نظر وى «اين همانى» بدن اخروى با بدن دنيوى از هم گسسته شود و بدن اخروى غير بدن دنيوى بشمار نيايد؛ در اين صورت ممكن است گفته شود اين نظريه با آيات و روايات سازگار نيست؛ اما اگر نظريه وى بيانگر اين مطلب باشد كه بدن اخروى همان بدن دنيوى است و «اين همانى» بين آن دو محفوظ و تغيير و تفاوت تنها در مواد آنها پديد آمده است، مانند تغيير و تحول در بدن مادى دنيوى از اوان كودكى به نوجوانى و از آن به بزرگ‌سالى و پيرى كه در اين ايام و مراحل، مواد بدن چندين بار كاملاً تحول يافته، ولى درعين‌حال «اين همانى» بدن در تمام اين ايام محفوظ مانده و هيچ مشكلى در آن پديد نيامده است، در اين فرض نظريه مزبور با آيات و روايات تنافى نداشته و اشكال يادشده بى‌اساس خواهد بود <ref>اكبريان، رضا و عارفى شيرازى، محمداسحاق، ص47-40</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش