أفلوطين عند العرب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ارسطو' به 'ارسطو'
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب')
جز (جایگزینی متن - 'ارسطو' به 'ارسطو')
خط ۴۹: خط ۴۹:




'''اثولوجيا'''، در جهان اسلام همواره به عنوان اثرى از ارسطو با تفسير فرفوريوس صورى شناخته مى‌شد، امّا برخى تحقيقات اخير نشان مى‌دهد كه اين کتاب خلاصه‌اى از تساعات چهارم، پنجم و ششم از کتاب«التساعات» [[افلوطين]] است.
'''اثولوجيا'''، در جهان اسلام همواره به عنوان اثرى از [[ارسطو]] با تفسير فرفوريوس صورى شناخته مى‌شد، امّا برخى تحقيقات اخير نشان مى‌دهد كه اين کتاب خلاصه‌اى از تساعات چهارم، پنجم و ششم از کتاب«التساعات» [[افلوطين]] است.


واژه اثولوجيا در ابتداى اين رساله به معناى معرفة الربوبيّة به كار رفته است. در فلسفه يونان اين اصطلاح را افلاطون در توصيف ايزدان و پيدايش عالم توسّط آنها به كار برده است.
واژه اثولوجيا در ابتداى اين رساله به معناى معرفة الربوبيّة به كار رفته است. در فلسفه يونان اين اصطلاح را افلاطون در توصيف ايزدان و پيدايش عالم توسّط آنها به كار برده است.
خط ۶۱: خط ۶۱:




کتاب، از سه بخش مجزا تشكيل يافته است كه به بيان هر كدام از آنها مى‌پردازيم: بخش اوّل، مقدّمه رساله است و ظاهراً از آن كندى است و سبك نگارش آن با سبك ساير بخش‌هاى رساله متفاوت است. شرح و بررسى مقدّمه اثولوجيا از اهميّت خاصى برخوردار است، چون اوّلاً در مقدّمه با نام كندى به عنوان سفارش دهنده اين متن برمى‌خوريم. ثانياً انگيزه ترجمه اين رساله آشكار مى‌شود؛ اصولاً بسياى از متون ترجمه شده در عصر ترجمه با سفارش خلفا، درباريان، وزرا و دانشمندان نامى صورت مى‌گرفته است. اثولوجيا نيز به سفارش كندى و براى استفاده تعليمى پسر خليفه عباسى ترجمه شده است. ثالثاً شباهت‌هاى مفهومى و محتوايى زيادى ميان مقدّمه اثولوجيا و مقدّمه متن ترجمه شده ما بعد الطبيعه ارسطو به چشم مى‌خورد.
کتاب، از سه بخش مجزا تشكيل يافته است كه به بيان هر كدام از آنها مى‌پردازيم: بخش اوّل، مقدّمه رساله است و ظاهراً از آن كندى است و سبك نگارش آن با سبك ساير بخش‌هاى رساله متفاوت است. شرح و بررسى مقدّمه اثولوجيا از اهميّت خاصى برخوردار است، چون اوّلاً در مقدّمه با نام كندى به عنوان سفارش دهنده اين متن برمى‌خوريم. ثانياً انگيزه ترجمه اين رساله آشكار مى‌شود؛ اصولاً بسياى از متون ترجمه شده در عصر ترجمه با سفارش خلفا، درباريان، وزرا و دانشمندان نامى صورت مى‌گرفته است. اثولوجيا نيز به سفارش كندى و براى استفاده تعليمى پسر خليفه عباسى ترجمه شده است. ثالثاً شباهت‌هاى مفهومى و محتوايى زيادى ميان مقدّمه اثولوجيا و مقدّمه متن ترجمه شده ما بعد الطبيعه [[ارسطو]] به چشم مى‌خورد.


در قسمت بعدى مقدّمه، نظريه ديگرى مطرح شده است كه آشكارا نشان مى‌دهد خود كندى اين مقدّمه را نگاشته است نه اينكه بعدها به او نسبت داده باشند. در اين کتاب غايت هر تخصّصى، وصول به حقيقت و غايت هر علمى تحقق آن در عمل است كه اين مفهوم در متافيزيك ارسطو کتاب آلفاى صغير آمده است. قسمت بعدى مقدّمه اشاره‌اى به علل اربعه است كه هيولى، صورت، فاعل و تمام را نام مى‌برد و مى‌گويد كه پيش‌تر به آنها پرداخته است و افاضل فلاسفه آنها را مطرح كرده‌اند. اين قسمت نيز مى‌تواند تأثيرى از ما بعد الطبيعه ارسطو باشد. نكته جالب در اين قسمت اين است كه علّت غايى با عنوان تمام ياد مى‌شود. همين مفهوم در اثر خود كندى در باب فلسفه اولى با عنوان علت متمم ياد مى‌شود و همين مفهوم در ترجمه و گردآورى عربى در کتاب النفس ارسطو نيز با عنوان تماميّة ياد شده است. قسمت بعدى مقدّمه، اولين ارجاع مستقيم به ما بعد الطبيعه ارسطوست كه در واقع اشاره غيرمستقيمى به کتاب النفس ارسطو نيز مى‌باشد.
در قسمت بعدى مقدّمه، نظريه ديگرى مطرح شده است كه آشكارا نشان مى‌دهد خود كندى اين مقدّمه را نگاشته است نه اينكه بعدها به او نسبت داده باشند. در اين کتاب غايت هر تخصّصى، وصول به حقيقت و غايت هر علمى تحقق آن در عمل است كه اين مفهوم در متافيزيك [[ارسطو]] کتاب آلفاى صغير آمده است. قسمت بعدى مقدّمه اشاره‌اى به علل اربعه است كه هيولى، صورت، فاعل و تمام را نام مى‌برد و مى‌گويد كه پيش‌تر به آنها پرداخته است و افاضل فلاسفه آنها را مطرح كرده‌اند. اين قسمت نيز مى‌تواند تأثيرى از ما بعد الطبيعه [[ارسطو]] باشد. نكته جالب در اين قسمت اين است كه علّت غايى با عنوان تمام ياد مى‌شود. همين مفهوم در اثر خود كندى در باب فلسفه اولى با عنوان علت متمم ياد مى‌شود و همين مفهوم در ترجمه و گردآورى عربى در کتاب النفس [[ارسطو]] نيز با عنوان تماميّة ياد شده است. قسمت بعدى مقدّمه، اولين ارجاع مستقيم به ما بعد الطبيعه [[ارسطو]]ست كه در واقع اشاره غيرمستقيمى به کتاب النفس [[ارسطو]] نيز مى‌باشد.


نيمه اول مقدّمه، اشاراتى به آراى ارسطو و برگرفته از آثار ترجمه شده اوست، امّا نيمه دوّم، آشكارا ملهم از عبارات افلوطين است؛ به ويژه آن‌جا كه در مورد اقانيم(عقل، نفس، طبيعت و عالم محسوس و جسمانى) صحبت مى‌شود. اينكه در اين قسمت، طبيعت به عنوان اقنوم جداگانه ذكر شده است، تنها مى‌تواند مشتق از نه‌گانه‌هاى افلوطين باشد، البته عبارت پردازى عربى مصنف مقدّمه نشان مى‌دهد كه او با ترجمه عربى آثار افلوطين آشنا بوده است. به طور خلاصه مى‌توان گفت قسمت اوّل مقدّمه كاملاً رنگ و بوى ارسطويى و بخش دوّم آن حال و هواى افلوطينى دارد.
نيمه اول مقدّمه، اشاراتى به آراى [[ارسطو]] و برگرفته از آثار ترجمه شده اوست، امّا نيمه دوّم، آشكارا ملهم از عبارات افلوطين است؛ به ويژه آن‌جا كه در مورد اقانيم(عقل، نفس، طبيعت و عالم محسوس و جسمانى) صحبت مى‌شود. اينكه در اين قسمت، طبيعت به عنوان اقنوم جداگانه ذكر شده است، تنها مى‌تواند مشتق از نه‌گانه‌هاى افلوطين باشد، البته عبارت پردازى عربى مصنف مقدّمه نشان مى‌دهد كه او با ترجمه عربى آثار افلوطين آشنا بوده است. به طور خلاصه مى‌توان گفت قسمت اوّل مقدّمه كاملاً رنگ و بوى [[ارسطو]]يى و بخش دوّم آن حال و هواى افلوطينى دارد.


بخش دوّم، جدولى است كه در آن رئوس مطالب ذكر شده است. در رسالات فلسفى يونان ابتداى هر رساله بخشى تحت عنوان رئوس و مسائل مى‌آمده است. اين قسمت احتمالاً برگرفته از تفسير فرفوريوس بر آراء افلاطون است، چرا كه عنوان يونانى اثر فرفوريوس همان رئوس و مسائل است و در متن اثولوجيا نيز رئوس المسائل ترجمه شده است.
بخش دوّم، جدولى است كه در آن رئوس مطالب ذكر شده است. در رسالات فلسفى يونان ابتداى هر رساله بخشى تحت عنوان رئوس و مسائل مى‌آمده است. اين قسمت احتمالاً برگرفته از تفسير فرفوريوس بر آراء افلاطون است، چرا كه عنوان يونانى اثر فرفوريوس همان رئوس و مسائل است و در متن اثولوجيا نيز رئوس المسائل ترجمه شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش