۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر = مجمع جهانی اهل بيت (ع) | | ناشر = مجمع جهانی اهل بيت(ع) | ||
| مکان نشر = [بی جا] - [بی جا] | | مکان نشر = [بی جا] - [بی جا] | ||
| سال نشر = 1389ش - 1431ق | | سال نشر = 1389ش - 1431ق | ||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==محتوای کتاب== | ==محتوای کتاب== | ||
گفتنی است که «عراق» در میان کشورهای عربی جایگاهی برجسته با ویژگیهایی چشمگیر دارد، بهگونهای که میتوان از آن به «تاثیرگذارترین سرزمین عربی خاور میانه» یاد کرد؛ از یکسو آمیختگی تمدن ایرانی با فرهنگ و باورهای عربی و ترکی در خاک عراق و از سوی دیگر جوشش فرهنگ و شکوفایی مذهب تشیع در کنار مزارات امامان معصوم (ع) و حتی رشد برخی نحلهها همچون مکاتب صوفیان اقتضا میکند که کاوشی مستند دربارۀ رابطه عتبات با تحولات سدههای اخیر انجام گیرد.<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص26-25</ref>نویسنده میگوید: «چون کار مطالعۀ اسناد عتبات عالیات را آغاز کردم، با حقایقی به مراتب دردناکتر و سختیهایی جانگدازتر روبهرو شدم؛ اسناد و مدارکِ هر دو جانب ایرانی و عثمانی نشان میدهند که سیل زوار و شیفتگانْ فارغ از خطرات راه و بیماریهای در کمین، هزاران هزار و هر ساله با پای پیاده مسیر زیارت دُردانههای عترت نبوی(ص) را درمینوردند و بیم خطر را به جان میخریدند.»<ref>ر.ک: مقدمه، ص2</ref>او سپس شرحی در باب مدارک و اسناد آرشیوهای تاریخی ایران و عثمان میدهد و میگوید: «درک تاریخ تحولات امروزی برخی از مناطقی چون عراق بیتوجه به بازشناسی رخدادهای گذشته و بدون اتکا بر اسناد رسمی دشوار مینماید». نویسنده میپرسد که «عامل پیوستگی جامعه ایران با تحولات عراق در کجای تاریخ ما ریشه دارد؟» آنگاه به ضرورت بازنگری تاریخ شهرهای شیعی عراق به منظور مقابله با تهاجمی که طی سه قرن گذشته برای تغییر هویت بافت اجتماعی-فرهنگی این مناطق روی داده است، میرسد.<ref>ر.ک: همان، ص3-2</ref> | گفتنی است که «عراق» در میان کشورهای عربی جایگاهی برجسته با ویژگیهایی چشمگیر دارد، بهگونهای که میتوان از آن به «تاثیرگذارترین سرزمین عربی خاور میانه» یاد کرد؛ از یکسو آمیختگی تمدن ایرانی با فرهنگ و باورهای عربی و ترکی در خاک عراق و از سوی دیگر جوشش فرهنگ و شکوفایی مذهب تشیع در کنار مزارات امامان معصوم(ع) و حتی رشد برخی نحلهها همچون مکاتب صوفیان اقتضا میکند که کاوشی مستند دربارۀ رابطه عتبات با تحولات سدههای اخیر انجام گیرد.<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص26-25</ref>نویسنده میگوید: «چون کار مطالعۀ اسناد عتبات عالیات را آغاز کردم، با حقایقی به مراتب دردناکتر و سختیهایی جانگدازتر روبهرو شدم؛ اسناد و مدارکِ هر دو جانب ایرانی و عثمانی نشان میدهند که سیل زوار و شیفتگانْ فارغ از خطرات راه و بیماریهای در کمین، هزاران هزار و هر ساله با پای پیاده مسیر زیارت دُردانههای عترت نبوی(ص) را درمینوردند و بیم خطر را به جان میخریدند.»<ref>ر.ک: مقدمه، ص2</ref>او سپس شرحی در باب مدارک و اسناد آرشیوهای تاریخی ایران و عثمان میدهد و میگوید: «درک تاریخ تحولات امروزی برخی از مناطقی چون عراق بیتوجه به بازشناسی رخدادهای گذشته و بدون اتکا بر اسناد رسمی دشوار مینماید». نویسنده میپرسد که «عامل پیوستگی جامعه ایران با تحولات عراق در کجای تاریخ ما ریشه دارد؟» آنگاه به ضرورت بازنگری تاریخ شهرهای شیعی عراق به منظور مقابله با تهاجمی که طی سه قرن گذشته برای تغییر هویت بافت اجتماعی-فرهنگی این مناطق روی داده است، میرسد.<ref>ر.ک: همان، ص3-2</ref> | ||
بررسی اسناد آرشیوهای دولتی دو کشور ترکیه (یادگار خلافت عثمانی) و ایران از متقنترین روشهای پژوهش در حوزه مطالعاتی عتبات عالیات و تحولات اجتماعی-سیاسی دورۀ معاصر و پیش از آن است؛ اسناد موجود نشان میدهد که عثمانیان در مدیریت امور شهرهای کربلا، سامرا، کوفه، نجف و کاظمین به کنشهای شیعیان این مناطق و حوزههای پیرامونی آنها نگاه ویژهای داشتهاند. همچنین، مسائلی مانند تعرض و تعدی عربهای بدوی (سلفیان نجد) در دستاندازی و گاه تخریب اماکن مقدس و نیز رسیدگی به امور موقوفات این بلاد مجموعهای متنوع از گزارشها، فرمانها و احکام اداری را در منابع خلافت عثمانی و حکومتهای ایرانی فراهم آورده است. اسناد نشان میدهد که حکومت بعثی عراق به نوعی پاکسازی یا منحرفسازی در همۀ وجوه اجتماعی و اعتقادی شیعیان دست میزده است که در اجرای طرحهای آبادانی یا عمرانی، به تغییر بافت تاریخی شهرهای شیعی نمود مییافته است. در حوزه ایران با روی کار آمدن دودمان صفوی، حساسیت عثمانیان نسبت به عتبات فزونی گرفت. افول صفویه تنفسی به رقیب بخشید. پس از آن، نادرشاه و کریمخان خواستند تا پیوستگی سیاسی-فرهنگی میان دو خطۀ «عراق عرب» و «عراق عجم» را نگه دارند اما ستیزههای داخلی فرصتها را سوزاند. با این حال، گزارشهای سالهای حاکمیت عثمانی و آنچه در قلمرو پاشایان و والیان بغداد و بصره و قائممقامی کربلا، نجف و سامرا میگذشت، حضور هویت و فرهنگ ایرانی در عتبات عالیات را برجسته نشان میدهد که خود تهدیدی برای دولت سنی عثمانی بوده است برای همین، عثمانیان سیاست «ایرانیزدایی» را پیش گرفتند. مکاتبههایی که میان «باب عالی» با این نواحیِ آن روزگار انجام شده است، پرده از روی این سیاست کنار میزند؛ برخی از آنها عبارتند از: پرسشها و استعلامهای مکرر در بارۀ تحرکات ایرانیان و زمینها و مستملکات آنان؛ زیر نظر گرفتن وضعیت مدارس علوم دینی؛ رهگیری کنشهای شاهزادگان و اعیان ایرانی مجاور کربلا و ایجاد محدودیت برای ایشان در کارهایی مانند مجاورشدن، خرید اراضی، احداث بناها و مانند اینها؛ ایجاد ممانعت بر سر راه انتقال سرمایههای ایرانی که برای عمران و آبادانی اماکن مقدس و آسانی مسیر دسترسی زائران به عتبات انجام میشد (مانند جلوگیری از بازسازی پل کهنه و آسیبدیدۀ رودخانۀ دیاله)؛ سختگیری با ایرانیان مقیم و تبدیل تابعیت آنان، که زمینهساز کوچ و نفی بلدشان میگشت (حمایت ایران از اتباع خود مهمترین و پرچالشترین نشستهای رسمی ایران و عثمانی در مذاکرات «ارزروم» بود)؛ وضع عوارض و شهریههای گوناگون بر ایرانیان مقیم یا زوّار و حتی بر جنازههای انتقالی از ایران؛ پیگیریِ چگونگی توزیع و خرج وجوهات شرعیه مراجع تقلید؛ جلوگیری از انتقال قرآنهای مترجَم و آثار فارسی دیگر به دلیل هراس از تاثیر فرهنگی ایرانیان؛ عریضهها و گزارشهای زائرانی که از ستم حاکمان محلی «همچون خدیو بغداد و یا قائم مقام کربلا و سامرا» نزد باب عالی تظلمخواهی مینمودند. این زائران فقط مردم عادی نبودند حتی شخصیتهای سیاسی و خاندان سلطنتی (مانند مادر و برادر مظفرالدینشاه) را نیز دربرمیگرفت. | بررسی اسناد آرشیوهای دولتی دو کشور ترکیه (یادگار خلافت عثمانی) و ایران از متقنترین روشهای پژوهش در حوزه مطالعاتی عتبات عالیات و تحولات اجتماعی-سیاسی دورۀ معاصر و پیش از آن است؛ اسناد موجود نشان میدهد که عثمانیان در مدیریت امور شهرهای کربلا، سامرا، کوفه، نجف و کاظمین به کنشهای شیعیان این مناطق و حوزههای پیرامونی آنها نگاه ویژهای داشتهاند. همچنین، مسائلی مانند تعرض و تعدی عربهای بدوی (سلفیان نجد) در دستاندازی و گاه تخریب اماکن مقدس و نیز رسیدگی به امور موقوفات این بلاد مجموعهای متنوع از گزارشها، فرمانها و احکام اداری را در منابع خلافت عثمانی و حکومتهای ایرانی فراهم آورده است. اسناد نشان میدهد که حکومت بعثی عراق به نوعی پاکسازی یا منحرفسازی در همۀ وجوه اجتماعی و اعتقادی شیعیان دست میزده است که در اجرای طرحهای آبادانی یا عمرانی، به تغییر بافت تاریخی شهرهای شیعی نمود مییافته است. در حوزه ایران با روی کار آمدن دودمان صفوی، حساسیت عثمانیان نسبت به عتبات فزونی گرفت. افول صفویه تنفسی به رقیب بخشید. پس از آن، نادرشاه و کریمخان خواستند تا پیوستگی سیاسی-فرهنگی میان دو خطۀ «عراق عرب» و «عراق عجم» را نگه دارند اما ستیزههای داخلی فرصتها را سوزاند. با این حال، گزارشهای سالهای حاکمیت عثمانی و آنچه در قلمرو پاشایان و والیان بغداد و بصره و قائممقامی کربلا، نجف و سامرا میگذشت، حضور هویت و فرهنگ ایرانی در عتبات عالیات را برجسته نشان میدهد که خود تهدیدی برای دولت سنی عثمانی بوده است برای همین، عثمانیان سیاست «ایرانیزدایی» را پیش گرفتند. مکاتبههایی که میان «باب عالی» با این نواحیِ آن روزگار انجام شده است، پرده از روی این سیاست کنار میزند؛ برخی از آنها عبارتند از: پرسشها و استعلامهای مکرر در بارۀ تحرکات ایرانیان و زمینها و مستملکات آنان؛ زیر نظر گرفتن وضعیت مدارس علوم دینی؛ رهگیری کنشهای شاهزادگان و اعیان ایرانی مجاور کربلا و ایجاد محدودیت برای ایشان در کارهایی مانند مجاورشدن، خرید اراضی، احداث بناها و مانند اینها؛ ایجاد ممانعت بر سر راه انتقال سرمایههای ایرانی که برای عمران و آبادانی اماکن مقدس و آسانی مسیر دسترسی زائران به عتبات انجام میشد (مانند جلوگیری از بازسازی پل کهنه و آسیبدیدۀ رودخانۀ دیاله)؛ سختگیری با ایرانیان مقیم و تبدیل تابعیت آنان، که زمینهساز کوچ و نفی بلدشان میگشت (حمایت ایران از اتباع خود مهمترین و پرچالشترین نشستهای رسمی ایران و عثمانی در مذاکرات «ارزروم» بود)؛ وضع عوارض و شهریههای گوناگون بر ایرانیان مقیم یا زوّار و حتی بر جنازههای انتقالی از ایران؛ پیگیریِ چگونگی توزیع و خرج وجوهات شرعیه مراجع تقلید؛ جلوگیری از انتقال قرآنهای مترجَم و آثار فارسی دیگر به دلیل هراس از تاثیر فرهنگی ایرانیان؛ عریضهها و گزارشهای زائرانی که از ستم حاکمان محلی «همچون خدیو بغداد و یا قائم مقام کربلا و سامرا» نزد باب عالی تظلمخواهی مینمودند. این زائران فقط مردم عادی نبودند حتی شخصیتهای سیاسی و خاندان سلطنتی (مانند مادر و برادر مظفرالدینشاه) را نیز دربرمیگرفت. | ||