۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ']] ،' به ']]،') |
جز (جایگزینی متن - 'امام على(ع)' به 'امام على (ع)') |
||
خط ۳۵۹: | خط ۳۵۹: | ||
آن حكيم بلندمرتبه بر همراهى حكمت نظرى با تهذيب اخلاقى بسيار تأكيد داشت و حكمت بدون تهذيب را نه تنها مفيد نمىدانست بلكه باعث گمراهى و ضلالت مىديد و خود نيز در اين زمينه نمونه بود. وى به دستورات و فرايض دينى به عنوان آداب سير و سلوك بسيار اهميّت مىداد و به آن سخت پايبند بود. او به معناى تمام كلمه عالمى باتقوا و پرهيزگار بود. به قرآن علاقهاى عميق داشت. گويند بسيار قرآن مىخواند، به طورىكه در هر شب نيمى از قرآن را تلاوت مىكرد. | آن حكيم بلندمرتبه بر همراهى حكمت نظرى با تهذيب اخلاقى بسيار تأكيد داشت و حكمت بدون تهذيب را نه تنها مفيد نمىدانست بلكه باعث گمراهى و ضلالت مىديد و خود نيز در اين زمينه نمونه بود. وى به دستورات و فرايض دينى به عنوان آداب سير و سلوك بسيار اهميّت مىداد و به آن سخت پايبند بود. او به معناى تمام كلمه عالمى باتقوا و پرهيزگار بود. به قرآن علاقهاى عميق داشت. گويند بسيار قرآن مىخواند، به طورىكه در هر شب نيمى از قرآن را تلاوت مىكرد. | ||
ميرداماد زاهدى به تمام معنا بود. در كتاب غررالحكم از امام على(ع) روايت شده است كه فرمود: «همانا زهد، كوتاه كردن آرزوها و خواستههاى نفس، و خالص گرداندن تمامى اعمال - براى خدا - است». مىگويند بيست سال از ميرداماد كار مباح سرنزد. به اين معنا كه هيچ يك از امور جايز را بهجا نمىآورد مگر آنكه به حد ضرورت و وجوب مىرسيد. آن اندازه مىخوابيد كه براى پرداختن به كارهايش تجديد قوا كرده باشد و در پى استراحت برنمىآمد مگر آن كه ديگر قادر به فعاليتهاى ديگرش نباشد. غذا به گونه و اندازهاى مىخورد كه توان تحقيق و كارهاى ديگرش را داشته باشد و جز به اين خاطر به خوراك رونمىآورد. اين امر در تمام افعال و اعمال و حركات وى جارى و حاكم بود. | ميرداماد زاهدى به تمام معنا بود. در كتاب غررالحكم از [[امام على (ع)]] روايت شده است كه فرمود: «همانا زهد، كوتاه كردن آرزوها و خواستههاى نفس، و خالص گرداندن تمامى اعمال - براى خدا - است». مىگويند بيست سال از ميرداماد كار مباح سرنزد. به اين معنا كه هيچ يك از امور جايز را بهجا نمىآورد مگر آنكه به حد ضرورت و وجوب مىرسيد. آن اندازه مىخوابيد كه براى پرداختن به كارهايش تجديد قوا كرده باشد و در پى استراحت برنمىآمد مگر آن كه ديگر قادر به فعاليتهاى ديگرش نباشد. غذا به گونه و اندازهاى مىخورد كه توان تحقيق و كارهاى ديگرش را داشته باشد و جز به اين خاطر به خوراك رونمىآورد. اين امر در تمام افعال و اعمال و حركات وى جارى و حاكم بود. | ||
ب) نفى حسادت، امتحانى بزرگ: | ب) نفى حسادت، امتحانى بزرگ: |
ویرایش