۱۴۴٬۷۴۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==جایگاه «العبارة» در چیدمان علم منطق== | ==جایگاه «العبارة» در چیدمان علم منطق== | ||
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] اجزای منطق را به اعتبار اسامی کتابهای ارسطو «هفت باب» میداند و به اعتبار اغراض گوناگونش «هشت باب» برمیشمرد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در جایی از کتاب «الألفاظ المستعملة فی المنطق» نخستین جزء منطق ارسطویی را، که در آن از معقولات مفرده بحث شده است، «مقولات» میداند و جزء دوم را، که درباره قضیهها و عبارتها است، «العبارة» میانگارد؛ جزءهای بعدی منطق نیز به ترتیب «قیاس»، «برهان»، «جدل»، «مواضع»، «مغالطات»، «خطابیات» و «شعریات» است. همین نویسنده در جایی دیگر در این باره که مرتبه کتاب «العباره»، پیش و یا پس از «مقولات» است، تشکیک میکند؛ یکبار میگوید: اگر بخواهیم در ترتیب این کُتب، حال متعلمانِ منطق را در نظر آوریم، باید گفت که برای متعلّم آموختن آنچه در کتاب العباره آمده، آسانتر از آن مطالبی است که در کتاب مقولات دیده میشود؛ او میتواند آنچه را در کتاب العباره است بیاموزد، اگر چه هیچ مطلبی را که در کتاب مقولات آمده است نشناسد. پس، از این جهت میتوان گفت مرتبه کتاب العباره قبل از کتاب مقولات است. فارابی بار دیگر چنین میگوید: اما اگر بخواهیم در ترتیب این کتب، رابطۀ آنها را با صناعت منطق در نظر بگیریم، باید گفت که «مقولات» مقدّم بر «العباره» است چون آنچه در کتاب مقولات دیده میشود، اولِ منطق است زیرا در حکم ماده و موضوع برای جمیع اجزای منطق است. پس از آنجا که در کتاب «مقولات» از مواد مطلقه، و در کتاب «العباره» از تألیف آن مواد، و در کتاب «قیاس» از تألیف قضایا بحث میشود، میباید کتاب «العباره» را پس از کتاب «مقولات» و پیش از کتاب «قیاس» جای داد.<ref>ر.ک: محمدعلیزاده، محمدرضا، ص56-46</ref> | [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] اجزای منطق را به اعتبار اسامی کتابهای ارسطو «هفت باب» میداند و به اعتبار اغراض گوناگونش «هشت باب» برمیشمرد. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در جایی از کتاب «الألفاظ المستعملة فی المنطق» نخستین جزء منطق ارسطویی را، که در آن از معقولات مفرده بحث شده است، «مقولات» میداند و جزء دوم را، که درباره قضیهها و عبارتها است، «العبارة» میانگارد؛ جزءهای بعدی منطق نیز به ترتیب «قیاس»، «برهان»، «جدل»، «مواضع»، «مغالطات»، «خطابیات» و «شعریات» است. همین نویسنده در جایی دیگر در این باره که مرتبه کتاب «العباره»، پیش و یا پس از «مقولات» است، تشکیک میکند؛ یکبار میگوید: اگر بخواهیم در ترتیب این کُتب، حال متعلمانِ منطق را در نظر آوریم، باید گفت که برای متعلّم آموختن آنچه در کتاب العباره آمده، آسانتر از آن مطالبی است که در کتاب مقولات دیده میشود؛ او میتواند آنچه را در کتاب العباره است بیاموزد، اگر چه هیچ مطلبی را که در کتاب مقولات آمده است نشناسد. پس، از این جهت میتوان گفت مرتبه کتاب العباره قبل از کتاب مقولات است. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] بار دیگر چنین میگوید: اما اگر بخواهیم در ترتیب این کتب، رابطۀ آنها را با صناعت منطق در نظر بگیریم، باید گفت که «مقولات» مقدّم بر «العباره» است چون آنچه در کتاب مقولات دیده میشود، اولِ منطق است زیرا در حکم ماده و موضوع برای جمیع اجزای منطق است. پس از آنجا که در کتاب «مقولات» از مواد مطلقه، و در کتاب «العباره» از تألیف آن مواد، و در کتاب «قیاس» از تألیف قضایا بحث میشود، میباید کتاب «العباره» را پس از کتاب «مقولات» و پیش از کتاب «قیاس» جای داد.<ref>ر.ک: محمدعلیزاده، محمدرضا، ص56-46</ref> | ||
==محتوای کتاب== | ==محتوای کتاب== | ||
| خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==سیر تاریخی کتاب العبارة== | ==سیر تاریخی کتاب العبارة== | ||
[[آل یاسین]] میگوید: در کتاب «[[الفهرست (ابن نديم)|الفهرست]]» [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] هنگام سخن از آثار [[ارسطو]] چنین آمده است که «حُنین بن اسحاق» کتاب «باری ارمینیاس» را به زبان سُریانی ترجمه کرد. سپس، فرزندش «اسحاق» آن را به عربی برگرداند و فارابی آن را تفسیر نمود. اما تاریخ به ما میگوید که کتاب «العبارة» پیشتر، در سالهای آغازین سدۀ پنجم میلادی به زبان سُریانی و به دست «برویا» ترجمه و شرح شده است. همچنانکه «سرجیوس راسعینی» آن را در اوایل سدۀ ششم میلادی ترجمه نموده بود! گمانی نزدیک به یقین میرود که پس از بستهشدن مدرسه أثینه، تدریس «العبارة» به ویژه در جندیشاپور شکوفا شد. سپس اسحاق بن حنین ترجمه نیکویی از آن را در جهان عرب ارائه نمود؛ او برای روشنی بیشتر مطالب کتاب از مثالهای غیر یونانی بهره جست و آنها را جایگزین مثالهای یونانی کرد تا با ذهنیت خوانندۀ عربزبان بخواند. همچنین فارابی عبارتهایی شرحگونه را به آن افزود. شایان ذکر است که فارابی، ابن سینا و ابن رشد به ترجمۀ اسحاق اعتماد تامّ کردهاند؛ فارابی در شرح بزرگی که بر «العبارة» ارسطو زده است، در بند به بندش از ترجمه اسحاق بهره جسته است. | [[آل یاسین]] میگوید: در کتاب «[[الفهرست (ابن نديم)|الفهرست]]» [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] هنگام سخن از آثار [[ارسطو]] چنین آمده است که «حُنین بن اسحاق» کتاب «باری ارمینیاس» را به زبان سُریانی ترجمه کرد. سپس، فرزندش «اسحاق» آن را به عربی برگرداند و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] آن را تفسیر نمود. اما تاریخ به ما میگوید که کتاب «العبارة» پیشتر، در سالهای آغازین سدۀ پنجم میلادی به زبان سُریانی و به دست «برویا» ترجمه و شرح شده است. همچنانکه «سرجیوس راسعینی» آن را در اوایل سدۀ ششم میلادی ترجمه نموده بود! گمانی نزدیک به یقین میرود که پس از بستهشدن مدرسه أثینه، تدریس «العبارة» به ویژه در جندیشاپور شکوفا شد. سپس اسحاق بن حنین ترجمه نیکویی از آن را در جهان عرب ارائه نمود؛ او برای روشنی بیشتر مطالب کتاب از مثالهای غیر یونانی بهره جست و آنها را جایگزین مثالهای یونانی کرد تا با ذهنیت خوانندۀ عربزبان بخواند. همچنین [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] عبارتهایی شرحگونه را به آن افزود. شایان ذکر است که فارابی، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] به ترجمۀ اسحاق اعتماد تامّ کردهاند؛ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در شرح بزرگی که بر «العبارة» [[ارسطو]] زده است، در بند به بندش از ترجمه اسحاق بهره جسته است. | ||
دو نسخه از موجز «العبارة» فارابی در کتابخانههای براتیسلاوا (پایتخت اسلواکی) و آستانه (پایتخت قزاقستان) نگهداری میشود. آل یاسین (محقق) میگوید: آنچه که بر ارزش ترجمه اسحاق میافزاید، کار دانشمند بزرگی مانند ابن باجه است که تعلیقههایش را به همین متن اسحاق بن حنین زده است.<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص6-3</ref> | دو نسخه از موجز «العبارة» [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در کتابخانههای براتیسلاوا (پایتخت اسلواکی) و آستانه (پایتخت قزاقستان) نگهداری میشود. آل یاسین (محقق) میگوید: آنچه که بر ارزش ترجمه اسحاق میافزاید، کار دانشمند بزرگی مانند ابن باجه است که تعلیقههایش را به همین متن اسحاق بن حنین زده است.<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص6-3</ref> | ||
این رساله، فهرست موضوعی ندارد. آل یاسین در پایان رساله، دو ضمیمه را به آن افزوده است؛ 1. دلیل الکتاب، که ثبت شماره صفحه واژگان مهم است و 2.درج نام اَعلام و صفحهای که نامشان در آن آمده است.<ref>ر.ک: همان، 62-57ص</ref> | این رساله، فهرست موضوعی ندارد. آل یاسین در پایان رساله، دو ضمیمه را به آن افزوده است؛ 1. دلیل الکتاب، که ثبت شماره صفحه واژگان مهم است و 2.درج نام اَعلام و صفحهای که نامشان در آن آمده است.<ref>ر.ک: همان، 62-57ص</ref> | ||