الفوائد المنتقاة الحسان من الصحاح و الغرائب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ،' به '،'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
 
خط ۶: خط ۶:
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[شیرازی، احمد بن حسن]] (نويسنده)
[[شیرازی، احمد بن حسن]] (نويسنده)
[[خلعی ، علی بن حسن]] (نویسنده)
[[خلعی، علی بن حسن]] (نویسنده)
[[لحا‌م‌، صا‌لح]] (سایر)
[[لحا‌م‌، صا‌لح]] (سایر)
|زبان
|زبان
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''الفوائد المنتقاة الحسان من الصحاح والغرائب المعروفة بالخلعيات''' مجموعه‌ای از روایاتی است که توسط [[خلعی ، علی بن حسن|قاضی ابوالحسن علی بن حسن بن حسین خلعی]] (405- 492ق) روایت گردیده و توسط [[شیرازی، احمد بن حسن|ابونصر احمد بن حسین بن حسین بن احمد شیرازی]] (متوفی 463ق) تخریج شده است.
'''الفوائد المنتقاة الحسان من الصحاح والغرائب المعروفة بالخلعيات''' مجموعه‌ای از روایاتی است که توسط [[خلعی، علی بن حسن|قاضی ابوالحسن علی بن حسن بن حسین خلعی]] (405- 492ق) روایت گردیده و توسط [[شیرازی، احمد بن حسن|ابونصر احمد بن حسین بن حسین بن احمد شیرازی]] (متوفی 463ق) تخریج شده است.


در اهمیت کتاب و اعتبار مطالب و روایات مذکور در آن، همین مقدار کافی است که بزرگانی همچون [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]]، [[حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله|حاجی خلیفه]] در «[[کشف الظنون عن أسامي الکتب و الفنون (حاجی خلیفه)|کشف الظنون]]»، [[کتانی، محمد بن جعفر|محمد بن جعفر کتانی]] (1274-1345ق) در «[[الرسالة المستطرفة لبیان مشهور کتب السنة المشرفة (کتانی)|الرسالة المستطرفة]]» و [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|سخاوی]] (831-902ق) در «[[الضوء اللامع لأهل القرن التاسع|الضوء اللامع]]»، از این کتاب نام برده و بدان اشاره کرده‌اند<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص6- 7</ref>.
در اهمیت کتاب و اعتبار مطالب و روایات مذکور در آن، همین مقدار کافی است که بزرگانی همچون [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]]، [[حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله|حاجی خلیفه]] در «[[کشف الظنون عن أسامي الکتب و الفنون (حاجی خلیفه)|کشف الظنون]]»، [[کتانی، محمد بن جعفر|محمد بن جعفر کتانی]] (1274-1345ق) در «[[الرسالة المستطرفة لبیان مشهور کتب السنة المشرفة (کتانی)|الرسالة المستطرفة]]» و [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|سخاوی]] (831-902ق) در «[[الضوء اللامع لأهل القرن التاسع|الضوء اللامع]]»، از این کتاب نام برده و بدان اشاره کرده‌اند<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص6- 7</ref>.


کتاب با مقدمه‌ای از محقق آغاز گردیده که در آن، ضمن اشاره به توثیق کتاب و بیان اهمیت آن، به شرح‌حال [[خلعی ، علی بن حسن|خلعی]]، [[شیرازی، احمد بن حسن|شیرازی]] و راویان این جزء حدیثی پرداخته شده<ref>همان، ص6- 22</ref> و مطالب، دربردارنده مجموعا 1194 روایت است که در بیست جزء حدیثی، تنظیم گردیده است.  هر جزء روایات یکی از راویان است. در تمامی روایات، سلسله سند آنها به‌صورت کامل، ذکر شده است.
کتاب با مقدمه‌ای از محقق آغاز گردیده که در آن، ضمن اشاره به توثیق کتاب و بیان اهمیت آن، به شرح‌حال [[خلعی، علی بن حسن|خلعی]]، [[شیرازی، احمد بن حسن|شیرازی]] و راویان این جزء حدیثی پرداخته شده<ref>همان، ص6- 22</ref> و مطالب، دربردارنده مجموعا 1194 روایت است که در بیست جزء حدیثی، تنظیم گردیده است.  هر جزء روایات یکی از راویان است. در تمامی روایات، سلسله سند آنها به‌صورت کامل، ذکر شده است.


نخستین روایت کتاب، حدیثی است از محمد بن عماد بن محمد، از ابومحمد عبدالله بن رفاعه، از ابوالحسن علی بن حسن بن حسین بن محمد شافعی، از ابومحمد عبدالرحمن بن عمر، از ابوسعید احمد بن محمد بن زیاد، از ابوعثمان سعدان بن نصر، از ابومحمد سفیان بن عینیه هلالی، از زهری، از انس بن مالک که چنین گفته است: «قدم النبی(ص) المدینة وأنا ابن عشر سنين ومات وأنا ابن عشرین سنة، فکن أمهاتی یحثثني علی خدمته، فدخل علینا رسول الله(ص) دارنا فحلبنا له من شاة لنا داجن، فشیب له من ماء بئر في الدار وأبوبکر عن شماله وأعرابی عن يمينه، فشرب النبی(ص) وعمر ناحية، فقال عمر: أعط أبابکر! فنال الأعرابي، وقال(ص): «الأيمن فالأيمن»» (وقتی من ده ساله بودم، پیامبر(ص) به مدینه آمد و در بیست سالگی من از دنیا رفت. همواره مادرم مرا به خدمت ایشان تشویق می‌کرد. روزی پیامبر(ص) وارد خانه ما شد و ما از گوسفندان اهلی خود برای او شیر دوشیدیم و با آب چاهی که در خانه‌مان، مخلوطش کردیم. ابوبکر در سمت چپ پیامبر(ص) و یک بادیه‌نشین در سمت راست او بود. پیامبر(ص)آن را نوشید و عمر در یک طرف دیگر بود. عمر گفت: آن را به ابوبکر بدهید. پیامبر(ص) آن را به بادیه‌نشین داد و فرمود: «دست راست، مقدم‌تر است)<ref>متن کتاب، ص9</ref>.
نخستین روایت کتاب، حدیثی است از محمد بن عماد بن محمد، از ابومحمد عبدالله بن رفاعه، از ابوالحسن علی بن حسن بن حسین بن محمد شافعی، از ابومحمد عبدالرحمن بن عمر، از ابوسعید احمد بن محمد بن زیاد، از ابوعثمان سعدان بن نصر، از ابومحمد سفیان بن عینیه هلالی، از زهری، از انس بن مالک که چنین گفته است: «قدم النبی(ص) المدینة وأنا ابن عشر سنين ومات وأنا ابن عشرین سنة، فکن أمهاتی یحثثني علی خدمته، فدخل علینا رسول الله(ص) دارنا فحلبنا له من شاة لنا داجن، فشیب له من ماء بئر في الدار وأبوبکر عن شماله وأعرابی عن يمينه، فشرب النبی(ص) وعمر ناحية، فقال عمر: أعط أبابکر! فنال الأعرابي، وقال(ص): «الأيمن فالأيمن»» (وقتی من ده ساله بودم، پیامبر(ص) به مدینه آمد و در بیست سالگی من از دنیا رفت. همواره مادرم مرا به خدمت ایشان تشویق می‌کرد. روزی پیامبر(ص) وارد خانه ما شد و ما از گوسفندان اهلی خود برای او شیر دوشیدیم و با آب چاهی که در خانه‌مان، مخلوطش کردیم. ابوبکر در سمت چپ پیامبر(ص) و یک بادیه‌نشین در سمت راست او بود. پیامبر(ص)آن را نوشید و عمر در یک طرف دیگر بود. عمر گفت: آن را به ابوبکر بدهید. پیامبر(ص) آن را به بادیه‌نشین داد و فرمود: «دست راست، مقدم‌تر است)<ref>متن کتاب، ص9</ref>.