ابن خفیف شیرازی، محمد بن‌ خفیف: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ''
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ' ' به '')
 
خط ۲۸: خط ۲۸:
| پیش از =  
| پیش از =  
| اساتید = ابوالعباس‌ احمد بن‌ یحیى‌، مؤمل‌ جصّاص‌، ابوبكر محمد عتایدی‌، ابوبكر شعرانى‌
| اساتید = ابوالعباس‌ احمد بن‌ یحیى‌، مؤمل‌ جصّاص‌، ابوبكر محمد عتایدی‌، ابوبكر شعرانى‌
| مشایخ =  
| مشایخ=  
| معاصرین =  
| معاصرین =  
| شاگردان = ابوالحسن‌ دیلمى‌، ابن‌ بساكویه‌، ابونصر سراج‌
| شاگردان = ابوالحسن‌ دیلمى‌، ابن‌ بساكویه‌، ابونصر سراج‌
خط ۵۷: خط ۵۷:
ابن‌ خفیف‌ از اواسط عمر در شیراز اقامت‌ گزید و تا پایان‌ عمر به‌ تعلیم‌ و ارشاد طالبان‌ و مریدان‌ اشتغال‌ داشت‌. از زندگانى‌ خصوصى‌ او اطلاع‌ چندانى‌ در دست‌ نیست‌. برخى‌ از منابع‌ از ازدواج‌های‌ متعدد او سخن‌ گفته‌اند‌. او ظاهراً فرزندی‌ داشته‌ به‌ نام‌ عبدالسلام‌ كه‌ در آغاز جوانى‌ درگذشته‌ است‌ و دو تن‌ به‌ نام‌های‌ ابواحمد كبیر و ابواحمد صغیر تا پایان‌ عمر خدمت‌ او مى‌كردند و هر دو در طریقت‌ به‌ مقاماتى‌ رسیده‌ بودند. اولى‌ در 377ق‌/987م‌ و دومى‌ در 385ق‌/995م‌ درگذشتند.
ابن‌ خفیف‌ از اواسط عمر در شیراز اقامت‌ گزید و تا پایان‌ عمر به‌ تعلیم‌ و ارشاد طالبان‌ و مریدان‌ اشتغال‌ داشت‌. از زندگانى‌ خصوصى‌ او اطلاع‌ چندانى‌ در دست‌ نیست‌. برخى‌ از منابع‌ از ازدواج‌های‌ متعدد او سخن‌ گفته‌اند‌. او ظاهراً فرزندی‌ داشته‌ به‌ نام‌ عبدالسلام‌ كه‌ در آغاز جوانى‌ درگذشته‌ است‌ و دو تن‌ به‌ نام‌های‌ ابواحمد كبیر و ابواحمد صغیر تا پایان‌ عمر خدمت‌ او مى‌كردند و هر دو در طریقت‌ به‌ مقاماتى‌ رسیده‌ بودند. اولى‌ در 377ق‌/987م‌ و دومى‌ در 385ق‌/995م‌ درگذشتند.
==آراء و طریقت==
==آراء و طریقت==
عرفان‌ ابن‌ خفیف‌ از لحاظ عملى‌ با زهد و ریاضت‌ و در عین‌ حال‌ التزام‌ تمام‌ به‌ احكام‌ و فرایض‌ دینى‌ همراه‌ بود و از لحاظ نظری‌ و فكری‌ اساس‌ آن‌ بر تطبیق‌ طریقت‌ با شریعت‌ قرار داشت‌.
عرفان‌ ابن‌ خفیف‌ از لحاظ عملى‌ با زهد و ریاضت‌ و در عین‌ حال‌ التزام‌ تمام‌ به‌ احكام‌ و فرایض‌ دینى‌ همراه‌ بود و از لحاظ نظری‌ و فكری‌ اساس‌ آن‌ بر تطبیق‌ طریقت‌ با شریعت‌ قرار داشت‌.


اغلب‌ مؤلفانى‌ كه‌ به‌ ذكر احوال‌ او پرداخته‌اند، از دانش‌ او در علوم‌ دینى‌ و پای‌ بندیش‌ به‌ احكام‌ شریعت‌ سخن‌ گفته‌اند. سلمى‌ او را «اوحد المشایخ‌ فى‌ وقته‌» و «عالماً بعلوم‌ الظاهر و علوم‌ الحقائق‌» و متمسك‌ به‌ علوم‌ شریعت‌ در كتاب‌ و سنت‌ گفته‌ است‌، ابونعیم‌ اصفهانى‌ او را شیخ‌ وقت‌ در علم‌ و حال‌ دانسته، انصاری‌ گوید كه‌ او را «شیخ‌ الاسلام‌» مى‌خوانده‌اند، هجویری‌ او را «عالم‌ به‌ علوم‌ ظاهری‌ و باطنى‌»، عطار او را یگانه عالم‌ در علوم‌ ظاهر و باطن‌ دانسته‌، یاقوت‌ او را از دانشمندترین‌ مشایخ‌ در علوم‌ ظاهر شمرده‌ و ابن‌ ملقن‌ گوید كه‌ وی‌ از رویم‌ و جریری‌ و ابن‌ عطا به‌ علوم‌ ظاهر داناتر بوده‌ است‌.
اغلب‌ مؤلفانى‌ كه‌ به‌ ذكر احوال‌ او پرداخته‌اند، از دانش‌ او در علوم‌ دینى‌ و پای‌ بندیش‌ به‌ احكام‌ شریعت‌ سخن‌ گفته‌اند. سلمى‌ او را «اوحد المشایخ‌ فى‌ وقته‌» و «عالماً بعلوم‌ الظاهر و علوم‌ الحقائق‌» و متمسك‌ به‌ علوم‌ شریعت‌ در كتاب‌ و سنت‌ گفته‌ است‌، ابونعیم‌ اصفهانى‌ او را شیخ‌ وقت‌ در علم‌ و حال‌ دانسته، انصاری‌ گوید كه‌ او را «شیخ‌ الاسلام‌» مى‌خوانده‌اند، هجویری‌ او را «عالم‌ به‌ علوم‌ ظاهری‌ و باطنى‌»، عطار او را یگانه عالم‌ در علوم‌ ظاهر و باطن‌ دانسته‌، یاقوت‌ او را از دانشمندترین‌ مشایخ‌ در علوم‌ ظاهر شمرده‌ و ابن‌ ملقن‌ گوید كه‌ وی‌ از رویم‌ و جریری‌ و ابن‌ عطا به‌ علوم‌ ظاهر داناتر بوده‌ است‌.
خط ۶۵: خط ۶۵:
از میان‌ مشایخ‌ صوفیه‌، اقتدا به‌ 5 كس‌ را توصیه‌ مى‌كرد: حارث‌ محاسبى‌، ابوالقاسم‌ جنید، ابومحمد رویم‌، ابوالعباس‌ بن‌ عطا و عمرو بن‌ عثمان‌، زیرا روش‌ ایشان‌ بر طریقه صحو بوده‌ و علم‌ و حقیقت‌ را با هم‌ جمع‌ كرده‌ بودند و چنان‌كه‌ ملاحظه‌ مى‌شود، كسانى‌ چون‌ بایزید بسطامى‌ و حسین‌ بن‌ منصور حلاج‌ را كه‌ از اصحاب‌ سُكر بودند، در این‌ شمار نمى‌آورد، زیرا «دیگر مشایخ‌ ارباب‌ حال‌ بودند... و در هنگام‌ استغراق‌ گاه‌گاهى‌ از ایشان‌ سخنى‌ چند صادر شده‌ است‌، كه‌ به‌ میزان‌ شرع‌ راست‌ نیست‌، چون‌ بازِ خود مى‌آمدند، از آن‌ سخنان‌ توبت‌ مى‌كردند... و استغفار واجب‌ مى‌دیدند».
از میان‌ مشایخ‌ صوفیه‌، اقتدا به‌ 5 كس‌ را توصیه‌ مى‌كرد: حارث‌ محاسبى‌، ابوالقاسم‌ جنید، ابومحمد رویم‌، ابوالعباس‌ بن‌ عطا و عمرو بن‌ عثمان‌، زیرا روش‌ ایشان‌ بر طریقه صحو بوده‌ و علم‌ و حقیقت‌ را با هم‌ جمع‌ كرده‌ بودند و چنان‌كه‌ ملاحظه‌ مى‌شود، كسانى‌ چون‌ بایزید بسطامى‌ و حسین‌ بن‌ منصور حلاج‌ را كه‌ از اصحاب‌ سُكر بودند، در این‌ شمار نمى‌آورد، زیرا «دیگر مشایخ‌ ارباب‌ حال‌ بودند... و در هنگام‌ استغراق‌ گاه‌گاهى‌ از ایشان‌ سخنى‌ چند صادر شده‌ است‌، كه‌ به‌ میزان‌ شرع‌ راست‌ نیست‌، چون‌ بازِ خود مى‌آمدند، از آن‌ سخنان‌ توبت‌ مى‌كردند... و استغفار واجب‌ مى‌دیدند».
برخلاف‌ بسیاری‌ از صوفیه آن‌ روزگار كه‌ از تحصیل‌ علوم‌ رسمى‌ اجتناب‌ داشتند. ابن‌ خفیف‌ شاگردان‌ و مریدان‌ خود را به‌ كسب‌ علوم‌ ترغیب‌ مى‌كرد. او خود در جوانى‌ از بیم‌ اعتراض‌ و بدگویى‌ صوفیان،‌ پنهانى‌ به‌ مجلس‌ علمای‌ حدیث‌ مى‌رفت‌ و همیشه‌ دوات‌ و كاغذ در لباس‌ پنهان‌ مى‌كرد و چنان‌ شد كه‌ سرانجام‌ آنان‌ همگى‌ به‌ او محتاج‌ شدند و برای‌ حل‌ مشكلات‌ خود به‌ نزد او مى‌رفتند. وی‌ در روزگار خود مورد اعزاز و احترام‌ طبقات‌ مختلف‌ بود و نه‌تنها اهل‌ تصوف‌، بلكه‌ فقها و محدثین‌ نیز او را بزرگ‌ مى‌داشتند. درباریان‌ و دیوانیان‌ از معتقدان‌ او بودند و گفته‌اند كه‌ نزد عضدالدوله دیلمى‌ مقرب‌ بوده‌ است‌.  
برخلاف‌ بسیاری‌ از صوفیه آن‌ روزگار كه‌ از تحصیل‌ علوم‌ رسمى‌ اجتناب‌ داشتند. ابن‌ خفیف‌ شاگردان‌ و مریدان‌ خود را به‌ كسب‌ علوم‌ ترغیب‌ مى‌كرد. او خود در جوانى‌ از بیم‌ اعتراض‌ و بدگویى‌ صوفیان،‌ پنهانى‌ به‌ مجلس‌ علمای‌ حدیث‌ مى‌رفت‌ و همیشه‌ دوات‌ و كاغذ در لباس‌ پنهان‌ مى‌كرد و چنان‌ شد كه‌ سرانجام‌ آنان‌ همگى‌ به‌ او محتاج‌ شدند و برای‌ حل‌ مشكلات‌ خود به‌ نزد او مى‌رفتند. وی‌ در روزگار خود مورد اعزاز و احترام‌ طبقات‌ مختلف‌ بود و نه‌تنها اهل‌ تصوف‌، بلكه‌ فقها و محدثین‌ نیز او را بزرگ‌ مى‌داشتند. درباریان‌ و دیوانیان‌ از معتقدان‌ او بودند و گفته‌اند كه‌ نزد عضدالدوله دیلمى‌ مقرب‌ بوده‌ است‌.  
ابن‌ خفیف‌ در شیراز دارای‌ دستگاهى‌ بوده‌ و دوستان‌ و مریدان‌ بسیار داشته‌ است‌. مؤلف‌ فردوس‌المرشدیة در سبب‌ تقرب‌ مردمان‌ به‌ او گوید كه‌ طریق‌ وی‌ آن‌ بود «كه‌ بستدی‌ و بدادی‌». در زمان‌ حیات‌ هجویری‌ طریقه او به‌ خفیفیة‌ معروف‌ بوده‌ و همو گوید كه‌ خفیفیان‌ به‌ ابن‌ خفیف‌ تولاّ كنند. حمدالله‌ مستوفى‌ در تاریخ‌ گزیده‌ به‌ «قبیله خفیفیة‌ كه‌ ارباب‌ و اكابر ابهرند»، اشاره‌ مى‌كند و آنان‌ را از «تخمه» وی‌ مى‌داند، ولى‌ معلوم‌ نیست‌ كه‌ مقصود مستوفى‌ از این‌ تعبیر چیست‌، زیرا از اولاد و احفاد ابن‌ خفیف‌ در هیچ‌ مأخذی‌ ذكری‌ نیامده‌ است‌ و شاید این‌ نكته‌ اشاره‌ای‌ به‌ گسترش‌ طریقه او در آن‌ نواحى‌ باشد و به‌ هر حال‌ حاكى‌ از آن‌ است‌ كه‌ در اوایل‌ سده 8ق‌ كسانى‌ در آن‌جا خود را به‌ وی‌ منسوب‌ مى‌داشته‌اند.
ابن‌ خفیف‌ در شیراز دارای‌ دستگاهى‌ بوده‌ و دوستان‌ و مریدان‌ بسیار داشته‌ است‌. مؤلف‌ فردوس‌المرشدیة در سبب‌ تقرب‌ مردمان‌ به‌ او گوید كه‌ طریق‌ وی‌ آن‌ بود «كه‌ بستدی‌ و بدادی‌». در زمان‌ حیات‌ هجویری‌ طریقه او به‌ خفیفیة‌ معروف‌ بوده‌ و همو گوید كه‌ خفیفیان‌ به‌ ابن‌ خفیف‌ تولاّ كنند. حمدالله‌ مستوفى‌ در تاریخ‌ گزیده‌ به‌ «قبیله خفیفیة‌ كه‌ ارباب‌ و اكابر ابهرند»، اشاره‌ مى‌كند و آنان‌ را از «تخمه» وی‌ مى‌داند، ولى‌ معلوم‌ نیست‌ كه‌ مقصود مستوفى‌ از این‌ تعبیر چیست‌، زیرا از اولاد و احفاد ابن‌ خفیف‌ در هیچ‌ مأخذی‌ ذكری‌ نیامده‌ است‌ و شاید این‌ نكته‌ اشاره‌ای‌ به‌ گسترش‌ طریقه او در آن‌ نواحى‌ باشد و به‌ هر حال‌ حاكى‌ از آن‌ است‌ كه‌ در اوایل‌ سده 8ق‌ كسانى‌ در آن‌جا خود را به‌ وی‌ منسوب‌ مى‌داشته‌اند.


طریقه ابن‌ خفیف‌ به‌ توسط مریدش‌ حسین‌ اكّار و به‌ وسیله مرید او [[ابواسحاق‌ كازرونى‌]] (ه م‌) به‌ تأسیس‌ طریقه كازرونیه‌ انجامید.  
طریقه ابن‌ خفیف‌ به‌ توسط مریدش‌ حسین‌ اكّار و به‌ وسیله مرید او [[ابواسحاق‌ كازرونى‌]] (ه م‌) به‌ تأسیس‌ طریقه كازرونیه‌ انجامید.