درآمدی بر فقه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ‎' به '')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''درآمدی بر فقه اسلامی'''، اثر رضا اسلامی (معاصر) متخصص در حوزه فقه اسلامی است. این کتاب به‌عنوان یک متن درسی، به معرفی جامع ادوار، منابع، مفاهیم، کتاب‌ها و رجال فقه مذاهب اسلامی می‌پردازد.
'''درآمدی بر فقه اسلامی'''، اثر [[اسلامی، رضا|رضا اسلامی]] (معاصر) متخصص در حوزه فقه اسلامی است. این کتاب به‌عنوان یک متن درسی، به معرفی جامع ادوار، منابع، مفاهیم، کتاب‌ها و رجال فقه مذاهب اسلامی می‌پردازد.


==انگیزه نگارش==
==انگیزه نگارش==
خط ۵۵: خط ۵۵:
فصل سوم (منابع فرعی فقه نزد اهل سنت): این فصل، به منابع فرعی استنباط احکام در فقه اهل سنت می‌پردازد که نزد شیعه به‌عنوان منبع مستقل پذیرفته نیستند. قیاس به معنای سرایت دادن حکم یک موضوع به موضوع دیگر به علت مشترک است. اهل سنت آن را حجت می‌دانند، اما شیعه آن را باطل می‌داند. استحسان به معنای ترجیح یک دلیل بر دلیل دیگر یا عدول از قیاس به یک دلیل قوی‌تر برای مصلحت یا سهولت است. اهل سنت آن را پذیرفته‌اند، اما شیعه آن را معتبر نمی‌داند. استصلاح یا «مصالح مرسله»، به معنای استنباط حکم بر اساس مصالح عمومی است که نص خاصی برای آن وجود ندارد. اهل سنت آن را حجت می‌دانند، اما شیعه آن را به‌عنوان دلیل مستقل قبول ندارد. عرف به معنای آنچه که مردم به آن عادت کرده‌اند، مورد بحث قرار می‌گیرد. اهل سنت آن را در استنباط احکام مؤثر می‌دانند؛ درحالی‌که شیعه اعتبار آن را مشروط به عدم مخالفت با شرع می‌داند<ref>ر.ک: همان، ص91-108</ref>.
فصل سوم (منابع فرعی فقه نزد اهل سنت): این فصل، به منابع فرعی استنباط احکام در فقه اهل سنت می‌پردازد که نزد شیعه به‌عنوان منبع مستقل پذیرفته نیستند. قیاس به معنای سرایت دادن حکم یک موضوع به موضوع دیگر به علت مشترک است. اهل سنت آن را حجت می‌دانند، اما شیعه آن را باطل می‌داند. استحسان به معنای ترجیح یک دلیل بر دلیل دیگر یا عدول از قیاس به یک دلیل قوی‌تر برای مصلحت یا سهولت است. اهل سنت آن را پذیرفته‌اند، اما شیعه آن را معتبر نمی‌داند. استصلاح یا «مصالح مرسله»، به معنای استنباط حکم بر اساس مصالح عمومی است که نص خاصی برای آن وجود ندارد. اهل سنت آن را حجت می‌دانند، اما شیعه آن را به‌عنوان دلیل مستقل قبول ندارد. عرف به معنای آنچه که مردم به آن عادت کرده‌اند، مورد بحث قرار می‌گیرد. اهل سنت آن را در استنباط احکام مؤثر می‌دانند؛ درحالی‌که شیعه اعتبار آن را مشروط به عدم مخالفت با شرع می‌داند<ref>ر.ک: همان، ص91-108</ref>.


فصل چهارم (ابواب فقه شیعه و مباحث آن): این فصل به معرفی و تقسیم‌بندی موضوعات گسترده فقه شیعه می‌پردازد. فقه شیعه از گستردگی و تنوع بالایی برخوردار است. مباحث فقه به چهار بخش اصلی «عبادات»، «عقود»، «ایقاعات» و «احکام» تقسیم می‌شوند. در بخش عبادات، مباحثی مانند طهارت، صلات، زکات، خمس، صوم، حج، جهاد، و امر به معروف و نهی از منکر تشریح شده است. در بخش عقود، قراردادهای مالی و معاملاتی مانند تجارت، رهن، ضمان، شراکت، اجاره و نکاح مورد بررسی قرار گرفته‌اند. بخش ایقاعات و احکام شامل موضوعاتی چون طلاق، ظهار، ایلا، سوگند، عتق (آزادی بردگان)، و همچنین احکام کلی مانند ذبائح، صید و شکار، قضا (داوری)، حدود و تعزیرات (مجازات‌ها) هستند. در ادامه، کتاب به اشکالات تقسیم‌بندی مباحث فقهی می‌پردازد و راه حل‌هایی را برای آن ارائه می‌دهد، از جمله تقسیم‌بندی شهید صدر. همچنین، رابطه فقه با شاخه‌های مختلف علم حقوق، مانند حقوق عمومی، خصوصی، بین‌الملل، اداری و مدنی نیز مورد توجه قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص111-147</ref>.
فصل چهارم (ابواب فقه شیعه و مباحث آن): این فصل به معرفی و تقسیم‌بندی موضوعات گسترده فقه شیعه می‌پردازد. فقه شیعه از گستردگی و تنوع بالایی برخوردار است. مباحث فقه به چهار بخش اصلی «عبادات»، «عقود»، «ایقاعات» و «احکام» تقسیم می‌شوند. در بخش عبادات، مباحثی مانند طهارت، صلات، زکات، خمس، صوم، حج، جهاد، و امر به معروف و نهی از منکر تشریح شده است. در بخش عقود، قراردادهای مالی و معاملاتی مانند تجارت، رهن، ضمان، شراکت، اجاره و نکاح مورد بررسی قرار گرفته‌اند. بخش ایقاعات و احکام شامل موضوعاتی چون طلاق، ظهار، ایلا، سوگند، عتق (آزادی بردگان)، و همچنین احکام کلی مانند ذبائح، صید و شکار، قضا (داوری)، حدود و تعزیرات (مجازات‌ها) هستند. در ادامه، کتاب به اشکالات تقسیم‌بندی مباحث فقهی می‌پردازد و راه حل‌هایی را برای آن ارائه می‌دهد، از جمله تقسیم‌بندی [[صدر، سید محمدباقر|شهید صدر]]. همچنین، رابطه فقه با شاخه‌های مختلف علم حقوق، مانند حقوق عمومی، خصوصی، بین‌الملل، اداری و مدنی نیز مورد توجه قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص111-147</ref>.


فصل پنجم (ادوار فقه امامیه): این فصل به بررسی تاریخ تطور فقه امامیه در طول ادوار مختلف می‌پردازد. نویسنده، تاریخ فقه امامیه را به دوره‌های مختلفی تقسیم می‌کند که برخی از آنها عبارتند از:
فصل پنجم (ادوار فقه امامیه): این فصل به بررسی تاریخ تطور فقه امامیه در طول ادوار مختلف می‌پردازد. نویسنده، تاریخ فقه امامیه را به دوره‌های مختلفی تقسیم می‌کند که برخی از آنها عبارتند از:
# دوره تشریع (از آغاز بعثت تا رحلت پیامبر اکرم): این دوره 23 سال طول کشید و بر نزول تدریجی آیات احکام و تبیین سنت نبوی متمرکز بود.
# دوره تشریع (از آغاز بعثت تا رحلت پیامبر اکرم): این دوره 23 سال طول کشید و بر نزول تدریجی آیات احکام و تبیین سنت نبوی متمرکز بود.
# دوره تفسیر و تبیین شریعت (از ۱۱ تا ۲۶۰ق): این دوره با نقش ائمه اطهار(ع) در تبیین و تفسیر شریعت و آغاز شکل‌گیری اجتهاد شناخته می‌شود.
# دوره تفسیر و تبیین شریعت (از ۱۱ تا ۲۶۰ق): این دوره با نقش ائمه اطهار(ع) در تبیین و تفسیر شریعت و آغاز شکل‌گیری اجتهاد شناخته می‌شود.
# دوره شکوفایی اجتهاد و قانون‌مندی فقه (از ۲۶۰ تا 436ق): در این دوره، اجتهاد به اوج خود رسید و فقهای بزرگی مانند شیخ مفید و سید مرتضی ظهور کردند.
# دوره شکوفایی اجتهاد و قانون‌مندی فقه (از ۲۶۰ تا 436ق): در این دوره، اجتهاد به اوج خود رسید و فقهای بزرگی مانند [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] و [[سید مرتضی، علی بن حسین|سید مرتضی]] ظهور کردند.
# دوره کمال اجتهاد (عصر شیخ طوسی، 436-460ق): شیخ طوسی نقشی محوری در این دوره ایفا کرد و با آثار جامع خود، فقه شیعه را به کمال رساند.
# دوره کمال اجتهاد (عصر [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]]، 436-460ق): [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] نقشی محوری در این دوره ایفا کرد و با آثار جامع خود، فقه شیعه را به کمال رساند.
# دوره رکود فقه (از وفات شیخ طوسی تا ظهور ابن ادریس، حدود ۴ قرن): پس از شیخ طوسی، فقه شیعه وارد دوره رکود و تقلید شد.
# دوره رکود فقه (از وفات [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] تا ظهور ابن ادریس، حدود ۴ قرن): پس از [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]]، فقه شیعه وارد دوره رکود و تقلید شد.
# دوره نهضت مجدد مجتهدان (۱): این دوره با ظهور علامه حلی و شهید اول، شاهد احیای مجدد اجتهاد و توسعه فکر فقهی بود.
# دوره نهضت مجدد مجتهدان (۱): این دوره با ظهور [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] و [[شهید اول، محمد بن مکی|شهید اول]]، شاهد احیای مجدد اجتهاد و توسعه فکر فقهی بود.
# عصر تجربه عملی ساختن فقه یا عصر حاکمیت فقه: این دوره به مرحله کاربردی شدن فقه و ارتباط آن با نظام حکومتی می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص151-232</ref>.
# عصر تجربه عملی ساختن فقه یا عصر حاکمیت فقه: این دوره به مرحله کاربردی شدن فقه و ارتباط آن با نظام حکومتی می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص151-232</ref>.