پرورش و تربیت فرزندان ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'هها' به 'ه‌ها'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'ه‌ها')
خط ۳۱: خط ۳۱:
چرا بسیاری از فرزندان ما در زندگی شخصی نظم و انضباط ندارند؟ چرا بسیاری از کارمندان و کارگران در انجام دادن کارهایشان بی‌دقت و سهل‌انگارند؟ چرا بسیاری از فارغ‌التحصیلان مدرسه‌ها و حتی دانشگاه‌های ما کارآیی بایسته را ندارند تا شغل و پیشه‌ای مناسب با تحصیلات خود داشته باشند؟ چرا خیلی از مردم ما نسبت به جامعۀ خود بی‌اعتنا هستند؟ پاسخ این پرسش‌ها و علت ده‌ها معضل اجتماعی و مشکلات رفتاری و عدم فرهنگ در جامعه، به تربیت ربط دارد. اما چه کسی مردم را باید تربیت کند؟
چرا بسیاری از فرزندان ما در زندگی شخصی نظم و انضباط ندارند؟ چرا بسیاری از کارمندان و کارگران در انجام دادن کارهایشان بی‌دقت و سهل‌انگارند؟ چرا بسیاری از فارغ‌التحصیلان مدرسه‌ها و حتی دانشگاه‌های ما کارآیی بایسته را ندارند تا شغل و پیشه‌ای مناسب با تحصیلات خود داشته باشند؟ چرا خیلی از مردم ما نسبت به جامعۀ خود بی‌اعتنا هستند؟ پاسخ این پرسش‌ها و علت ده‌ها معضل اجتماعی و مشکلات رفتاری و عدم فرهنگ در جامعه، به تربیت ربط دارد. اما چه کسی مردم را باید تربیت کند؟


در جوامع امروزی سه بخش عهده‌دار تربیت هر شخص است. نخستین نهاد تربیتی برای هر کس خانواده است. مادران و پدران موظف‌اند که بدیهیات زندگی را به کودک بیاموزند، اموری مانند آداب صحبت کردن، آداب معاشرت، طرز غذا خوردن و بهداشت و نظافت شخصی و ... البته که هر چند دانش و تجربه و فهم ودرک مادر و پدر بیشتر باشد، بهتر و بیشتر می‌توانند فرزند خود را پرورش دهند. بخشی از تربیت عمومی جامعه هم بر عهدۀ رسانه‌های همگانی و وسایط ارتباطات جمعی از جمله رادیو، تلویزیون، سینما، تئاتر، مطبوعات و در سالیان اخیر شبکه‌های مجازی است که باید فرهنگ زندگی سالم، درستکاری، راستگویی، مهربانی، یاری رساندن به دیگران، رعایت کردن حقوق دیگران و حفظ حریمهای شخصی و دهها امر مهم دیگر را با استفاده از فیلم و نمایش و داستان و سرگرمی در جامعه گسترش دهند.
در جوامع امروزی سه بخش عهده‌دار تربیت هر شخص است. نخستین نهاد تربیتی برای هر کس خانواده است. مادران و پدران موظف‌اند که بدیهیات زندگی را به کودک بیاموزند، اموری مانند آداب صحبت کردن، آداب معاشرت، طرز غذا خوردن و بهداشت و نظافت شخصی و ... البته که هر چند دانش و تجربه و فهم ودرک مادر و پدر بیشتر باشد، بهتر و بیشتر می‌توانند فرزند خود را پرورش دهند. بخشی از تربیت عمومی جامعه هم بر عهدۀ رسانه‌های همگانی و وسایط ارتباطات جمعی از جمله رادیو، تلویزیون، سینما، تئاتر، مطبوعات و در سالیان اخیر شبکه‌های مجازی است که باید فرهنگ زندگی سالم، درستکاری، راستگویی، مهربانی، یاری رساندن به دیگران، رعایت کردن حقوق دیگران و حفظ حریمهای شخصی و ده‌ها امر مهم دیگر را با استفاده از فیلم و نمایش و داستان و سرگرمی در جامعه گسترش دهند.


اما مهم‌ترین نهاد تربیتی در هر کشور نهاد «آموزش و پرورش» است؛ زیرا بهترین و مناسب‌ترین سال‌های یادگیری انسان‌ها یعنی دوران کودکی و نوجوانی آنان در حین تحصیل در مدرسه (دبستان و دبیرستان) سپری می‌شود. اگر جامعه‌ای دچار انحطاط اخلاقی باشد، تقصیر از دستگاه آموزش و پرورش آن است و اگر به مکارم اخلاقی آراسته باشد، نتیجۀ کوشش‌های نهاد آموزش و پرورش در آن جامعه است. تربیت یعنی ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار و عادت‌های آدمیان. این مطلوبات یعنی هدف از تربیت کودکان و نوجوانان در جوامع مترقّی و یا در حال رشد شامل مواردی این چنین باید باشد: نخست اینکه فرزندان یک جامعه که دوره‌ای نسبتاً دراز، حدود یازده، دوازده سال را در مدرسه آموزش می‌بینند، در طی این دوران اندک‌اندک بیاموزند که فکر کنند و از اندیشه و خرد خود در زندگی استفاده کنند و هم‌زمان عادت یابند که در زندگی نظم و انضباط داشته باشند. دیگر اینکه هنگامی که تحصیلات مدرسه را به پایان می‌رسانند و بیشتر در جامعه باید حضور داشته باشند، از اعتماد به نفس و ارادۀ قوی برخوردار باشند. هر کس به تناسب استعداد و علاقۀ خود در کاری خاص خلاقیت داشته باشد، کاری از دستش برآید تا بتواند روح و روان خود را اقناع کند که او می‌تواند کاری مفید انجام دهد و زندگی سازنده‌ای داشته باشد. جوانان باید طوری تربیت شده باشند که نسبت به خانواده و مردم کشور خود مسئولیت‌پذیر و وظیفه‌شناس باشند و هر کس جهت پیشرفت اوضاع زندگی خود و خانواده و جامعۀ خود از دل و جان بکوشد. به ثمر رساندن چنین تربیتی وظیفۀ معلم و اولیای مدرسه است.
اما مهم‌ترین نهاد تربیتی در هر کشور نهاد «آموزش و پرورش» است؛ زیرا بهترین و مناسب‌ترین سال‌های یادگیری انسان‌ها یعنی دوران کودکی و نوجوانی آنان در حین تحصیل در مدرسه (دبستان و دبیرستان) سپری می‌شود. اگر جامعه‌ای دچار انحطاط اخلاقی باشد، تقصیر از دستگاه آموزش و پرورش آن است و اگر به مکارم اخلاقی آراسته باشد، نتیجۀ کوشش‌های نهاد آموزش و پرورش در آن جامعه است. تربیت یعنی ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار و عادت‌های آدمیان. این مطلوبات یعنی هدف از تربیت کودکان و نوجوانان در جوامع مترقّی و یا در حال رشد شامل مواردی این چنین باید باشد: نخست اینکه فرزندان یک جامعه که دوره‌ای نسبتاً دراز، حدود یازده، دوازده سال را در مدرسه آموزش می‌بینند، در طی این دوران اندک‌اندک بیاموزند که فکر کنند و از اندیشه و خرد خود در زندگی استفاده کنند و هم‌زمان عادت یابند که در زندگی نظم و انضباط داشته باشند. دیگر اینکه هنگامی که تحصیلات مدرسه را به پایان می‌رسانند و بیشتر در جامعه باید حضور داشته باشند، از اعتماد به نفس و ارادۀ قوی برخوردار باشند. هر کس به تناسب استعداد و علاقۀ خود در کاری خاص خلاقیت داشته باشد، کاری از دستش برآید تا بتواند روح و روان خود را اقناع کند که او می‌تواند کاری مفید انجام دهد و زندگی سازنده‌ای داشته باشد. جوانان باید طوری تربیت شده باشند که نسبت به خانواده و مردم کشور خود مسئولیت‌پذیر و وظیفه‌شناس باشند و هر کس جهت پیشرفت اوضاع زندگی خود و خانواده و جامعۀ خود از دل و جان بکوشد. به ثمر رساندن چنین تربیتی وظیفۀ معلم و اولیای مدرسه است.