۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
'''آینده پاینده باد: امید در شعر شاعران بزرگ ایران''' تألیف دکتر قدمعلی سرامی و اشرف چیتگرزاده میکوشد تا جلوهی امید را در اندیشهی چهار رکن شعر پارسی "فردوسی، سعدی، مولانا و حافظ" به تصویر بکشد. | '''آینده پاینده باد: امید در شعر شاعران بزرگ ایران''' تألیف دکتر [[سرامی، قدمعلی|قدمعلی سرامی]] و [[چیتگرزاده، اشرف|اشرف چیتگرزاده]] میکوشد تا جلوهی امید را در اندیشهی چهار رکن شعر پارسی "[[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] و [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]]" به تصویر بکشد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
این کتاب در پنج بخش امید در شعر شاعران بزرگ ایران و فرهنگ ایران را بررسی کرده است. بخش اول به عنوان مقدمۀ بخش اختصاص به وجود امید در فرهنگ ایران از دوران باستان تاکنون دارد. نویسندگان در این بخش متون نثر و اشعاری به عنوان شاهد مثال برای بودن امید در فرهنگ ایرانی بیان کردهاند. اصولاً میتوان امید را یکی از مفاهیم نهادینهشده در فرهنگ ایرانی به شمار آورد. همۀ اجزا و پارههای این فرهنگ حاکی از آیندهبینی ایرانیان است. این آینده است که حال و گذشته را راه میبرد و این آرمان است که واقعیت اکنونی و دیرینه را به دنبال خود میکشاند. | این کتاب در پنج بخش امید در شعر شاعران بزرگ ایران و فرهنگ ایران را بررسی کرده است. بخش اول به عنوان مقدمۀ بخش اختصاص به وجود امید در فرهنگ ایران از دوران باستان تاکنون دارد. نویسندگان در این بخش متون نثر و اشعاری به عنوان شاهد مثال برای بودن امید در فرهنگ ایرانی بیان کردهاند. اصولاً میتوان امید را یکی از مفاهیم نهادینهشده در فرهنگ ایرانی به شمار آورد. همۀ اجزا و پارههای این فرهنگ حاکی از آیندهبینی ایرانیان است. این آینده است که حال و گذشته را راه میبرد و این آرمان است که واقعیت اکنونی و دیرینه را به دنبال خود میکشاند. | ||
بخش دوم به بررسی امید در اشعار فردوسی اختصاص دارد. اصولاً در فرهنگهای هزارهای پیش از آنکه آدمیان به تفاوت میان امور قائل شوند، به دلیل عدم انفکاک رویدادها از همدیگر در ذهن آنان، نوعی یگانهبینی شکل میگرفته است تا آنجا که از نشانهها و نموداری فرهنگ کهن ایرانی میتوان دریافت در آغاز این فرهنگ صورت سیمرغی داشته است؛ یعنی مبین همگوهری اضداد بوده است. چنانکه میدانیم سیمرغ در فرهنگ ایران باستان از سویی سپندینه و از سوی دیگر گجستک است؛ هم از پهلوان بزرگ ایران رستم و خاندان او پشتیبانی میکند و هم اسفندیار در هفتخان با وی چنان دشمنی اهریمنی به نبرد میپردازد. اصولاً زندگی فردوسی به دلیل اینکه دهقان است و با درخت سروکار دارد، زندگیاش با امید است. کتاب شاهنامه مانند درخت است و درخت با امید زنده است. بروز حماسی تخیل جمعی، امیدی است در برابر بیم بیگانه. در شاهنامه ایران، ایران است و توران و تازی نمایندۀ هر عنصر و قدرت متجاوز بالفعل یا بالقوهای که آرمان ملی را تهدید میکند. اعم از ترکان ترکستان و تازیان مهاجم و مسلط و حاکمیت خلفا و جباران بغداد. ظاهراً امید و آرزوی احیاء و تجدید آزادی و آبادی و آسایش و استقلال ایران تاریخی و آرمان فردوسی و بسیاری از ایرانیان آن روزگار بوده است و اهتمام در تألیف و تدوین و گردآوری شاهنامۀ گوناگون خود دلیل وجود داشتن چنین آرمانی است. | بخش دوم به بررسی امید در اشعار [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] اختصاص دارد. اصولاً در فرهنگهای هزارهای پیش از آنکه آدمیان به تفاوت میان امور قائل شوند، به دلیل عدم انفکاک رویدادها از همدیگر در ذهن آنان، نوعی یگانهبینی شکل میگرفته است تا آنجا که از نشانهها و نموداری فرهنگ کهن ایرانی میتوان دریافت در آغاز این فرهنگ صورت سیمرغی داشته است؛ یعنی مبین همگوهری اضداد بوده است. چنانکه میدانیم سیمرغ در فرهنگ ایران باستان از سویی سپندینه و از سوی دیگر گجستک است؛ هم از پهلوان بزرگ ایران رستم و خاندان او پشتیبانی میکند و هم اسفندیار در هفتخان با وی چنان دشمنی اهریمنی به نبرد میپردازد. اصولاً زندگی [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] به دلیل اینکه دهقان است و با درخت سروکار دارد، زندگیاش با امید است. کتاب شاهنامه مانند درخت است و درخت با امید زنده است. بروز حماسی تخیل جمعی، امیدی است در برابر بیم بیگانه. در شاهنامه ایران، ایران است و توران و تازی نمایندۀ هر عنصر و قدرت متجاوز بالفعل یا بالقوهای که آرمان ملی را تهدید میکند. اعم از ترکان ترکستان و تازیان مهاجم و مسلط و حاکمیت خلفا و جباران بغداد. ظاهراً امید و آرزوی احیاء و تجدید آزادی و آبادی و آسایش و استقلال ایران تاریخی و آرمان [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] و بسیاری از ایرانیان آن روزگار بوده است و اهتمام در تألیف و تدوین و گردآوری شاهنامۀ گوناگون خود دلیل وجود داشتن چنین آرمانی است. | ||
در بخش سوم امید در آثار سعدی بررسی شده است. زندگی در نگاه سعدی به بازی نرد میماند و در آن کوسس نرّاد با بخشش تاسها همدست و همداستان است. او با وجود اعتقاد به رحمت خداوند، زحمت بنده را در تحقق آن ضروری میبیند. ممکن است در آثار سعدی از غمها و دردها و ناملایمات افراد و اجتماعات بشری سخن رفته باشد و رفته است؛ اما آنچه قطعی است نقش اثباتی کلیۀ عوامل منفینماست. کسی که گرسنگی را موجد و مولد نور معرفت میبیند و ضعف را نعمتی سپاسداشتنی میشناسد، بدی در کار نمیبیند. در نگاه او هرچه هست، همانگونه است که باید باشد. سعدی روندهای جهان را در نمودهای گوناگون خویش گذرا و ناپایدار میداند به همین روی در میپذیرد که هر دشواری سرانجام به آسانی خواهد کشید؛ همانگونه هر شب و از آن میان درازترین شب سال هم به روز خواهد پیوست: | در بخش سوم امید در آثار [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] بررسی شده است. زندگی در نگاه [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] به بازی نرد میماند و در آن کوسس نرّاد با بخشش تاسها همدست و همداستان است. او با وجود اعتقاد به رحمت خداوند، زحمت بنده را در تحقق آن ضروری میبیند. ممکن است در آثار سعدی از غمها و دردها و ناملایمات افراد و اجتماعات بشری سخن رفته باشد و رفته است؛ اما آنچه قطعی است نقش اثباتی کلیۀ عوامل منفینماست. کسی که گرسنگی را موجد و مولد نور معرفت میبیند و ضعف را نعمتی سپاسداشتنی میشناسد، بدی در کار نمیبیند. در نگاه او هرچه هست، همانگونه است که باید باشد. سعدی روندهای جهان را در نمودهای گوناگون خویش گذرا و ناپایدار میداند به همین روی در میپذیرد که هر دشواری سرانجام به آسانی خواهد کشید؛ همانگونه هر شب و از آن میان درازترین شب سال هم به روز خواهد پیوست: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''هنوز با همه دردم امید است درمان''|2='' که آخری بود آخر شبان یلدا را''}} | {{ب|''هنوز با همه دردم امید است درمان''|2='' که آخری بود آخر شبان یلدا را''}} | ||