شرح رسالۀ قشیریه گیسودراز: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سیدم' به 'سید م'
جز (جایگزینی متن - 'سیدم' به 'سید م')
خط ۳۸: خط ۳۸:
[[گیسودراز، محمد بن یوسف|محمد گیسودراز]] زبان‌های فارسی، عربی، سانسکریت و هندی را می‌دانست. بیشتر آثار او در شرح و تفسیر متون فقه، حدیث و تصوف است. برخی از آثار او عبارتند از: اذکار چشتیه، استقامت الشریعه بطریق الحقیقه دربارۀ عقاید و عبادات اسلامی از دیدگاه عرفانی، اسمار الاسرار یا اسماء الاسرار در موضوع توحید و تصوف، انیس العشق یا دیوان گیسودراز، برهان العاشقین که به شکارنامه و چهاربرادران نیز معروف است، ترجمۀ مشارق الانوار، ترجمه و شرح عوارف المعارف سهروردی، ترجمه و شرح فارسی آداب المریدین سهروردی، تفسیر پنج جزء قرآن به شیوۀ کشاف، جوامع الکلم شامل ملفوظات گیسودراز، جواهر العشاق در شرح رسالۀ غوث الاعظم، حواشی قوت القلوب، رسالۀ توحید خاص، شرح الرسالۀ القشیریه و......
[[گیسودراز، محمد بن یوسف|محمد گیسودراز]] زبان‌های فارسی، عربی، سانسکریت و هندی را می‌دانست. بیشتر آثار او در شرح و تفسیر متون فقه، حدیث و تصوف است. برخی از آثار او عبارتند از: اذکار چشتیه، استقامت الشریعه بطریق الحقیقه دربارۀ عقاید و عبادات اسلامی از دیدگاه عرفانی، اسمار الاسرار یا اسماء الاسرار در موضوع توحید و تصوف، انیس العشق یا دیوان گیسودراز، برهان العاشقین که به شکارنامه و چهاربرادران نیز معروف است، ترجمۀ مشارق الانوار، ترجمه و شرح عوارف المعارف سهروردی، ترجمه و شرح فارسی آداب المریدین سهروردی، تفسیر پنج جزء قرآن به شیوۀ کشاف، جوامع الکلم شامل ملفوظات گیسودراز، جواهر العشاق در شرح رسالۀ غوث الاعظم، حواشی قوت القلوب، رسالۀ توحید خاص، شرح الرسالۀ القشیریه و......


«الرساله» مهم‌ترین اثر [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|قشیری]] و از کهن‌ترین کتب تعلیمی عرفانی است. قشیری این کتاب را در یک مقدمه، دو فصل و 55 باب به عربی، تألیف کرد. به سبب اهمیت «الرساله» این کتاب دو بار به زبان فارسی برگردانده و شروحی نیز بر این کتاب نوشته شده است. شرح سیدمحمد گیسودراز نخستین شرح این کتاب است. مقدمۀ این شرح را کاتب ناشناسی به درخواست گیسودراز نوشته است. بعد از مقدمۀ کاتب، متن شرح «الرساله» آغاز می‌شود. البته گیسودراز همۀ کتاب را شرح نکرده است، بلکه شرح او تا پایان باب نوزدهم «توکل» را دربر دارد. دلیل ناتمام‌ماندن این شرح معلوم نیست و گیسودراز به ادامۀ شرح در جلد دیگری هم اشاره نکرده است. روش گیسودراز بدین ترتیب است که ابتدا قسمتی از سخن [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|قشیری]] را با لفظ «قوله» آورده و سپس آن را به فارسی برگردانده است. اگر در جملات از نظر لفظ یا معنی دشواری وجود داشته که با ترجمه برطرف نشده است، با شرح و توضیح بیشتر در تبیین آن کوشیده و گاهی به نقد سخن مشایخ یا حکایات نقل‌شده پرداخته است. بنابراین گیسودراز همۀ عبارات «الرساله» را تا پایان باب نوزدهم ترجمه، شرح و گاه نقد کرده است و هر جا به دلیل تکراری بودن مفهوم سخن قشیری، آن را ترجمه و شرح نکرده با عباراتی چون «این همه ترجمه بالا گفته‌ام؛ باز چه مکرر کنم؟» خواننده را آگاه کرده است.
«الرساله» مهم‌ترین اثر [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|قشیری]] و از کهن‌ترین کتب تعلیمی عرفانی است. قشیری این کتاب را در یک مقدمه، دو فصل و 55 باب به عربی، تألیف کرد. به سبب اهمیت «الرساله» این کتاب دو بار به زبان فارسی برگردانده و شروحی نیز بر این کتاب نوشته شده است. شرح سید محمد گیسودراز نخستین شرح این کتاب است. مقدمۀ این شرح را کاتب ناشناسی به درخواست گیسودراز نوشته است. بعد از مقدمۀ کاتب، متن شرح «الرساله» آغاز می‌شود. البته گیسودراز همۀ کتاب را شرح نکرده است، بلکه شرح او تا پایان باب نوزدهم «توکل» را دربر دارد. دلیل ناتمام‌ماندن این شرح معلوم نیست و گیسودراز به ادامۀ شرح در جلد دیگری هم اشاره نکرده است. روش گیسودراز بدین ترتیب است که ابتدا قسمتی از سخن [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|قشیری]] را با لفظ «قوله» آورده و سپس آن را به فارسی برگردانده است. اگر در جملات از نظر لفظ یا معنی دشواری وجود داشته که با ترجمه برطرف نشده است، با شرح و توضیح بیشتر در تبیین آن کوشیده و گاهی به نقد سخن مشایخ یا حکایات نقل‌شده پرداخته است. بنابراین گیسودراز همۀ عبارات «الرساله» را تا پایان باب نوزدهم ترجمه، شرح و گاه نقد کرده است و هر جا به دلیل تکراری بودن مفهوم سخن قشیری، آن را ترجمه و شرح نکرده با عباراتی چون «این همه ترجمه بالا گفته‌ام؛ باز چه مکرر کنم؟» خواننده را آگاه کرده است.


خواننده در این شرح با دو چهره از گیسودراز مواجه است؛ هنگامی که او در مقام یک شارح سخن گفته، از تکرار مطالب و اطالۀ کلام دوری کرده است؛ زیرا معمولاً ترجمۀ سخن قشیری که به‌خوبی از عهدۀ آن برآمده، در انتقال مقصود کفایت کرده است. نقش دیگر او در این متن، منتقدبودن اوست. نگاهی انتقادی او به متن اصلی موجب شده تا هرجا لازم بوده، بعد از ترجمه به نقد اقوال قشیری و دیگر مشایخ بپردازد. به عبارت دیگر گیسودراز «رسالۀ قشیریه» را مانند مریدی که به خود اجازۀ اظهارنظر در برابر پیر را نمی‌دهد، شرح نکرده است، بلکه شیوه‌ای محققانه و منتقدانه در پیش گرفته است. او در این قسمت‌ها گزیده‌گویی و اختصار را کنار نهاده و کوشیده سخن خود را در برابر سخن قشیری و دیگران، دقیق و سنجیده‌تر جلوه دهد.
خواننده در این شرح با دو چهره از گیسودراز مواجه است؛ هنگامی که او در مقام یک شارح سخن گفته، از تکرار مطالب و اطالۀ کلام دوری کرده است؛ زیرا معمولاً ترجمۀ سخن قشیری که به‌خوبی از عهدۀ آن برآمده، در انتقال مقصود کفایت کرده است. نقش دیگر او در این متن، منتقدبودن اوست. نگاهی انتقادی او به متن اصلی موجب شده تا هرجا لازم بوده، بعد از ترجمه به نقد اقوال قشیری و دیگر مشایخ بپردازد. به عبارت دیگر گیسودراز «رسالۀ قشیریه» را مانند مریدی که به خود اجازۀ اظهارنظر در برابر پیر را نمی‌دهد، شرح نکرده است، بلکه شیوه‌ای محققانه و منتقدانه در پیش گرفته است. او در این قسمت‌ها گزیده‌گویی و اختصار را کنار نهاده و کوشیده سخن خود را در برابر سخن قشیری و دیگران، دقیق و سنجیده‌تر جلوه دهد.