۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')') |
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
مؤلف در مقدمه ، مىنويسد: « بعد از ورود انگليس به هند، كشيشان به تبليغ مسيحيت پرداختند و رسائلى در رد اسلام نوشتند و بين مردم پخش كردند. من درخواست مناظره كردم. مناظره در سال 1270ق در اكبرآباد برپا شد و پيروزى در بحثِ تحريف و نسخ با ما بود. سپس به مكه آمدم و شيخ احمد بن زينى دحلان از من درخواست كرد كه اين مطالب را به زبان عربى بنويسم، لذا اسمش را اظهار الحق | مؤلف در مقدمه ، مىنويسد: « بعد از ورود انگليس به هند، كشيشان به تبليغ مسيحيت پرداختند و رسائلى در رد اسلام نوشتند و بين مردم پخش كردند. من درخواست مناظره كردم. مناظره در سال 1270ق در اكبرآباد برپا شد و پيروزى در بحثِ تحريف و نسخ با ما بود. سپس به مكه آمدم و شيخ احمد بن زينى دحلان از من درخواست كرد كه اين مطالب را به زبان عربى بنويسم، لذا اسمش را اظهار الحق گذاشتم». | ||
== اهميت كتاب: == | == اهميت كتاب: == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
مجامع مسيحي نيز از آن به ستوه آمدند، به طوري كه در روزنامه لندن تايمز انگلستان درباره آن آمده است: " اگر مردم اين كتاب را بخوانند پيشرفت مسيحيت متوقف خواهد شد ". | مجامع مسيحي نيز از آن به ستوه آمدند، به طوري كه در روزنامه لندن تايمز انگلستان درباره آن آمده است: " اگر مردم اين كتاب را بخوانند پيشرفت مسيحيت متوقف خواهد شد ". | ||
در بين علماى شيعى نيز اين كتاب مورد توجه است. مرحوم علامه محمد جواد بلاغى در تفسير آلاء الرحمن و كتاب الهدى إلى دين المصطفى در مباحث تنازعات بين اسلام با مسيحيت به آن ارجاع مى دهد. الهدى در رد كتاب الهدايه است و الهدايه رد كتاب اظهار الحق مىباشد، مرحوم آية اللّه العظمى خويى در البيان، ص283، اظهار الحق را چنين مىستايد: « كتاب جليل نافع | در بين علماى شيعى نيز اين كتاب مورد توجه است. مرحوم علامه محمد جواد بلاغى در تفسير آلاء الرحمن و كتاب الهدى إلى دين المصطفى در مباحث تنازعات بين اسلام با مسيحيت به آن ارجاع مى دهد. الهدى در رد كتاب الهدايه است و الهدايه رد كتاب اظهار الحق مىباشد، مرحوم آية اللّه العظمى خويى در البيان، ص283، اظهار الحق را چنين مىستايد: « كتاب جليل نافع جدّا». علامه شعرانى و مرحوم آیتالله معرفت به اين كتاب ارجاع دادهاند. | ||
مؤلف اظهار الحق اگر چه سنى است ولى در بعض موارد اختلافى، را ه انصاف را پيموده است، وى مساله تحريف قرآن را طرح نموده و نسبت دادن اين قول به شيعه اماميه اثنا عشريه را نسبتي ظالمانه و بي اساس دانسته و كلمات بزرگان شيعه را در اين زمينه آورده، تصريح مي كند كه اساس اين نسبت جز روايات بي اعتباري كه در برخي از كتابهاي قدما به چشم مي خورد، چيز ديگري نيست و اين را نمي توان دليل و پايه اعتقاد يك ملت دانست، زيرا نقل روايتي كه داراي سندي ضعيف يا قابل تاويل باشد، نمي تواند مدرك عقيده كسي قرارگيرد. | مؤلف اظهار الحق اگر چه سنى است ولى در بعض موارد اختلافى، را ه انصاف را پيموده است، وى مساله تحريف قرآن را طرح نموده و نسبت دادن اين قول به شيعه اماميه اثنا عشريه را نسبتي ظالمانه و بي اساس دانسته و كلمات بزرگان شيعه را در اين زمينه آورده، تصريح مي كند كه اساس اين نسبت جز روايات بي اعتباري كه در برخي از كتابهاي قدما به چشم مي خورد، چيز ديگري نيست و اين را نمي توان دليل و پايه اعتقاد يك ملت دانست، زيرا نقل روايتي كه داراي سندي ضعيف يا قابل تاويل باشد، نمي تواند مدرك عقيده كسي قرارگيرد. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
مؤلف در فصل اول پنج دليل عمدهى اثبات نبوت پيامبر اسلام را آورده كه عبارت است از: 1- ظهور معجزات زياد ازقبيل اخبار به مغيبات، معراج، دو نيمكردن ماه (شقّالقمر) 2- اخلاق پيامبر كه مهمترين عامل در جذب عربها به وى بود. 3- شريعت كامل كه باعث كمال جسمى و روحى انسان مىشود، برخلاف مسيحيت كه رهبانيت را ترويج مىكند، ولى اسلام دنيا و آخرت را جمع كرده است. 4- گسترش ديناسلام در زمانى اندك با اينكه در مياناقوامىبود كه فرهنگىنداشتند. 5- بشارت انبياى پيشين به آمدن وى كه در كتب عهدين به آن اشاره شده، ولى مسيحيان نمىخواهند بپذيرند و آنها را بهسود خود تأويل كردهاند. | مؤلف در فصل اول پنج دليل عمدهى اثبات نبوت پيامبر اسلام را آورده كه عبارت است از: 1- ظهور معجزات زياد ازقبيل اخبار به مغيبات، معراج، دو نيمكردن ماه (شقّالقمر) 2- اخلاق پيامبر كه مهمترين عامل در جذب عربها به وى بود. 3- شريعت كامل كه باعث كمال جسمى و روحى انسان مىشود، برخلاف مسيحيت كه رهبانيت را ترويج مىكند، ولى اسلام دنيا و آخرت را جمع كرده است. 4- گسترش ديناسلام در زمانى اندك با اينكه در مياناقوامىبود كه فرهنگىنداشتند. 5- بشارت انبياى پيشين به آمدن وى كه در كتب عهدين به آن اشاره شده، ولى مسيحيان نمىخواهند بپذيرند و آنها را بهسود خود تأويل كردهاند. | ||
نويسنده بعد از مطلب فوق، هيجده بشارت را بيان مىكند، براى نمونه، در باب 18 سفر تثنيه آمده است: « به زودى پيامبرى مثل تو در ميان برادرانت | نويسنده بعد از مطلب فوق، هيجده بشارت را بيان مىكند، براى نمونه، در باب 18 سفر تثنيه آمده است: « به زودى پيامبرى مثل تو در ميان برادرانت مىفرستيم». | ||
در فصل دوم به دفع مطاعن پرداخته است، ابتدا به ديدگاه پروتستانها در باب عصمت انبيا پرداخته و اثبات مىكند كه مسيحيان معتقدند كه انبيا گناه كبيره انجام مىدهند، بنا بر اين برخى مطاعنى كه درباره حضرت محمد (ص) نقل كردهاند و نشان از عدم عصمت وى دارد، بنابر اصول آنها هيچ قدحى نسبت به ايشان محسوب نمىشود، اما وى به جواب آنها پرداخته، و ردّ مىنمايد. | در فصل دوم به دفع مطاعن پرداخته است، ابتدا به ديدگاه پروتستانها در باب عصمت انبيا پرداخته و اثبات مىكند كه مسيحيان معتقدند كه انبيا گناه كبيره انجام مىدهند، بنا بر اين برخى مطاعنى كه درباره حضرت محمد (ص) نقل كردهاند و نشان از عدم عصمت وى دارد، بنابر اصول آنها هيچ قدحى نسبت به ايشان محسوب نمىشود، اما وى به جواب آنها پرداخته، و ردّ مىنمايد. |
ویرایش