۱۴۴٬۹۷۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURزیباییشناسی زداییJ1.jpg | عنوان =زیباییشناسی زدایی | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = خبازی کناری، مهدی (نویسنده) سبطی، صفا (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =حکایت قلم نوین |...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''زیباییشناسی زدایی؛ رویکردی ساختارزدایانه به زیباییشناسی''' تألیف مهدی خبازی کناری، صفا | '''زیباییشناسی زدایی؛ رویکردی ساختارزدایانه به زیباییشناسی''' تألیف مهدی خبازی کناری، صفا سبطی،این نوشتار تحولات زیباییشناسی مدرن را از دکارت و کانت تا ساختارگرایی و ساختارزدایی قرن بیستم بررسی میکند. ابتدا نشان میدهد چگونه زیباییشناسی کانت پایههای هنر مدرن را بنا نهاد، سپس به چالشهای معرفتشناختی قرن بیستم و ظهور ساختارگرایی میپردازد. در نهایت، ساختارزدایی را به عنوان پاسخی به محدودیتهای ساختارگرایی مطرح کرده و تأثیر آن بر زیباییشناسی و هنر معاصر (به ویژه هنر تعاملی) را تحلیل میکند. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
برای ورود به موضوع زیباییشناسی باید نخست از ساختارزدایی آغاز شود. ساختارزدایی جریانی است که از دل ساختارگرایی بیرون آمده است. نسبت ساختارگرایی و ساختارزدایی نسبتی بسیار مهم است، به طوری که فهم نسبت میان این دو ما را به درک عمیق ساختارزدایی نزدیک میکند. این نسبت رابطهای صرفا تقابلی نیست، بلکه آن دو نسبتی دیالکتیک با هم دارند. در ساختارزدایی ناگزیر از ساختارگرایی هستیم؛ اما ساختارهایی که مدام کانونهایشان در حال تغییر و تکثر هستند. با این تلقی ساختارزدایی زدودن ساختارها و عبور از ساختارگرایی نیست، بلکه روایت تازهای از ساختارگرایی است که در آن ساختارها به سیالیت درآمدهاند. چنین رویکردی به ساختارزدایی ضرورت بحث دربارۀ ساختارگرایی را مقدم بر ساختارزدایی ایجاب میکند. اغلب متونی که ساختارگرایی را مورد ملاحظه قرار دادهاند، این بحث را در قالب نشانهشناسی و به تأسی از زبانشناسی پی گرفتهاند؛ اما نویسندگان در این کتاب ساختارگرایی را به وجه فلسفی مورد بررسی قرار داده و در صدد آنند تا نشان دهند چگونه ساختارگایی در پی حل بحرانهای فلسفی و معرفتشناختی در قرن بیستم بوده است. | برای ورود به موضوع زیباییشناسی باید نخست از ساختارزدایی آغاز شود. ساختارزدایی جریانی است که از دل ساختارگرایی بیرون آمده است. نسبت ساختارگرایی و ساختارزدایی نسبتی بسیار مهم است، به طوری که فهم نسبت میان این دو ما را به درک عمیق ساختارزدایی نزدیک میکند. این نسبت رابطهای صرفا تقابلی نیست، بلکه آن دو نسبتی دیالکتیک با هم دارند. در ساختارزدایی ناگزیر از ساختارگرایی هستیم؛ اما ساختارهایی که مدام کانونهایشان در حال تغییر و تکثر هستند. با این تلقی ساختارزدایی زدودن ساختارها و عبور از ساختارگرایی نیست، بلکه روایت تازهای از ساختارگرایی است که در آن ساختارها به سیالیت درآمدهاند. چنین رویکردی به ساختارزدایی ضرورت بحث دربارۀ ساختارگرایی را مقدم بر ساختارزدایی ایجاب میکند. اغلب متونی که ساختارگرایی را مورد ملاحظه قرار دادهاند، این بحث را در قالب نشانهشناسی و به تأسی از زبانشناسی پی گرفتهاند؛ اما نویسندگان در این کتاب ساختارگرایی را به وجه فلسفی مورد بررسی قرار داده و در صدد آنند تا نشان دهند چگونه ساختارگایی در پی حل بحرانهای فلسفی و معرفتشناختی در قرن بیستم بوده است. | ||
در طی مباحث این کتاب مشخص میشود ساختارگرایی در حل معضل معرفتشناسی ناتوان بوده و ساختارزدایی در حالی که بر ستونهای ساختارگرایی ایستاده است، به عنوان رویدادی از درون آن سر برمیآورد و تلاش میکند تا فقدانهای آن را پر کند. با روشنشدن وجه فلسفی ساختارگرایی و ساختارزدایی در طی دو فصل اول کتاب، در فصول بعد زیباییشناسی و به طور خاص زیباییشناسی کانت مورد ملاحظه قرار گرفته است. با جستجو در ساختارهای آن مشخص میشود زیباییشناسی مدرن چگونه بر ستونهای زیباییشناسی کانت پایدار شده است. در فصل پنجم جریان ساختارگرایی در زیباییشناسی پیگیری شده و سپس چگونگی ساختارزدایی در زیباییشناسی تحت عنوان زیباییشناسی مورد بررسی قرار گرفته است. فصل آخر نیز به موضوع هنر تعاملی به عنوان رویدادی ساختارزدایانه در هنر اختصاص دارد که ضمن آن به چگونگی تغییرات بنیادین ساختارهای زیباییشناسی در رویداد هنر تعاملی پرداخته شده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/3517 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | در طی مباحث این کتاب مشخص میشود ساختارگرایی در حل معضل معرفتشناسی ناتوان بوده و ساختارزدایی در حالی که بر ستونهای ساختارگرایی ایستاده است، به عنوان رویدادی از درون آن سر برمیآورد و تلاش میکند تا فقدانهای آن را پر کند. با روشنشدن وجه فلسفی ساختارگرایی و ساختارزدایی در طی دو فصل اول کتاب، در فصول بعد زیباییشناسی و به طور خاص زیباییشناسی کانت مورد ملاحظه قرار گرفته است. با جستجو در ساختارهای آن مشخص میشود زیباییشناسی مدرن چگونه بر ستونهای زیباییشناسی کانت پایدار شده است. در فصل پنجم جریان ساختارگرایی در زیباییشناسی پیگیری شده و سپس چگونگی ساختارزدایی در زیباییشناسی تحت عنوان زیباییشناسی مورد بررسی قرار گرفته است. فصل آخر نیز به موضوع هنر تعاملی به عنوان رویدادی ساختارزدایانه در هنر اختصاص دارد که ضمن آن به چگونگی تغییرات بنیادین ساختارهای زیباییشناسی در رویداد هنر تعاملی پرداخته شده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/3517 ر.ک. پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||