۱۴۷٬۰۸۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
ادبیات فارسی مجموعهای پربار از متون مختلف نظم و نثر است که در طی بیش از هزار سال در حوزههای گوناگون پدید آمده است. ادیبان و استادان ادب فارسی در دورههای مختلف برای فهم و آموزش این متون تلاش بسیار کردهاند و آثار گرانقدری در زمینۀ توضیح و تفسیر متون از خود به یادگار گذاشتهاند. در شروح گوناگونی که بر بعضی از متون ادب فارسی نوشته شده است، اساس دیدگاه شارح آن بوده است که متن مجموعهای از لغات، اصطلاحات، ترکیبات و صور خیال است و هر کدام از این اجزا به صورت جداگانه و نه در ارتباط با هم توضیح و تفسیر میشوند. اینگونه بررسی و شرح متن به خواننده و مخاطب نوعی علم دایرةالمعارفی میدهد که در نتیجۀ آن خوانندۀ متن ادبی فضل و دانشی به دست میآورد که آمیزهای پراکنده و نامنسجم از علومی چون دستور، بلاغت، فقه، کلام، عرفان، زبانشناسی، فلسفه، طب، نجوم و ... است و تنها حلقۀ گمشدۀ آن، ادبیات و ادبیت متن یا دستکم تناسب و ارتباط ادبیات با این علوم یا این علوم با ادبیات است. | ادبیات فارسی مجموعهای پربار از متون مختلف نظم و نثر است که در طی بیش از هزار سال در حوزههای گوناگون پدید آمده است. ادیبان و استادان ادب فارسی در دورههای مختلف برای فهم و آموزش این متون تلاش بسیار کردهاند و آثار گرانقدری در زمینۀ توضیح و تفسیر متون از خود به یادگار گذاشتهاند. در شروح گوناگونی که بر بعضی از متون ادب فارسی نوشته شده است، اساس دیدگاه شارح آن بوده است که متن مجموعهای از لغات، اصطلاحات، ترکیبات و صور خیال است و هر کدام از این اجزا به صورت جداگانه و نه در ارتباط با هم توضیح و تفسیر میشوند. اینگونه بررسی و شرح متن به خواننده و مخاطب نوعی علم دایرةالمعارفی میدهد که در نتیجۀ آن خوانندۀ متن ادبی فضل و دانشی به دست میآورد که آمیزهای پراکنده و نامنسجم از علومی چون دستور، بلاغت، فقه، کلام، عرفان، زبانشناسی، فلسفه، طب، نجوم و... است و تنها حلقۀ گمشدۀ آن، ادبیات و ادبیت متن یا دستکم تناسب و ارتباط ادبیات با این علوم یا این علوم با ادبیات است. | ||
برای فهم حداکثری از متون ادبی، نیازمند روشی مشخص و منسجم هستیم تا درک بهتری از آن متون به دست آید. در این کتاب بر اساس روشهای گوناگون استادان، مفسران و پژوهشگران برجسته در شرح و تفسیر متون ادبی و نیز بهرهگیری از آنچه در حوزههای مختلف در مواجهه با متن مطرح شده است، الگویی روشمند برای تحلیل متون ادبی ارائه شده است. | برای فهم حداکثری از متون ادبی، نیازمند روشی مشخص و منسجم هستیم تا درک بهتری از آن متون به دست آید. در این کتاب بر اساس روشهای گوناگون استادان، مفسران و پژوهشگران برجسته در شرح و تفسیر متون ادبی و نیز بهرهگیری از آنچه در حوزههای مختلف در مواجهه با متن مطرح شده است، الگویی روشمند برای تحلیل متون ادبی ارائه شده است. | ||
| خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
یکی از مهمترین موضوعات در هر بحثی، اصطلاحشناسی یا تعریف دقیق اصطلاحاتی است که در آن بحث به کار میرود. در روش تفسیری که با عنوان الگوی چندسطحی مطرح شده است، پارهای اصطلاحات اساسی وجود دارد که در کتاب به آنها پرداخته شده است؛ بنابراین در فصل نخست این اصطلاحها تعریف و بررسی شدهاند. این اصطلاحها عبارتاند از: معنی، متن، شرح، تفسیر و تأویل و پنج اصطلاح توضیح، تبیین، تحلیل، نقد و خوانش نیز در کنار این اصطلاحات اصلی بازتعریف شدهاند. | یکی از مهمترین موضوعات در هر بحثی، اصطلاحشناسی یا تعریف دقیق اصطلاحاتی است که در آن بحث به کار میرود. در روش تفسیری که با عنوان الگوی چندسطحی مطرح شده است، پارهای اصطلاحات اساسی وجود دارد که در کتاب به آنها پرداخته شده است؛ بنابراین در فصل نخست این اصطلاحها تعریف و بررسی شدهاند. این اصطلاحها عبارتاند از: معنی، متن، شرح، تفسیر و تأویل و پنج اصطلاح توضیح، تبیین، تحلیل، نقد و خوانش نیز در کنار این اصطلاحات اصلی بازتعریف شدهاند. | ||
شعر در هر دورهای با توجه به فهم شاعر و مخاطب از شعر و گفتمانهای غالب در آن دوره تعریف میشود. بوطیقا در هر دوره امری سیال است که با توجه به افق انتظارات همان دوره تعریف میشود. توجه به شاخصههایی چون دورۀ تاریخی، گفتمانهای فرهنگی غالب در هر دوره، ذهنیت گوینده و مخاطب از شعر و مسئلۀ بلاغت و بوطیقا در تعریفی که از شعر ارائه میشود، بسیار راهگشاست. برای فهم بهتر بحث میتوان پرسشهایی از این قبیل را طرح کرد و در پی پاسخ آنها برآمد: در تعریف شعر آیا باید به شیوۀ ذاتگرایانه عمل کرد یا لازم است تعریف شعر را بر اساس ویژگیها، مؤلفههای و کارکردهای آن ارائه نمود؟ شاخصههایی چون ذهنیت شاعر، ذهنیت مخاطب و گفتمانهای غالب هر عصر چگونه در تعریف شعر میتوانند دخیل و مؤثر باشند؟ و .... در فصل دوم با توجه به این قبیل پرسشها، نسبیتگرایی تاریخی در نظریۀ شعر بررسی شده است. | شعر در هر دورهای با توجه به فهم شاعر و مخاطب از شعر و گفتمانهای غالب در آن دوره تعریف میشود. بوطیقا در هر دوره امری سیال است که با توجه به افق انتظارات همان دوره تعریف میشود. توجه به شاخصههایی چون دورۀ تاریخی، گفتمانهای فرهنگی غالب در هر دوره، ذهنیت گوینده و مخاطب از شعر و مسئلۀ بلاغت و بوطیقا در تعریفی که از شعر ارائه میشود، بسیار راهگشاست. برای فهم بهتر بحث میتوان پرسشهایی از این قبیل را طرح کرد و در پی پاسخ آنها برآمد: در تعریف شعر آیا باید به شیوۀ ذاتگرایانه عمل کرد یا لازم است تعریف شعر را بر اساس ویژگیها، مؤلفههای و کارکردهای آن ارائه نمود؟ شاخصههایی چون ذهنیت شاعر، ذهنیت مخاطب و گفتمانهای غالب هر عصر چگونه در تعریف شعر میتوانند دخیل و مؤثر باشند؟ و.... در فصل دوم با توجه به این قبیل پرسشها، نسبیتگرایی تاریخی در نظریۀ شعر بررسی شده است. | ||
یکی از موضوعات مهم در شرح و تفسیر متن، دستیابی به الگویی جامع است که بتواند ابعاد گوناگون متن را به گونهای منسجم و بدون محدودماندن در قالب نظریهای خاص شرح کند. الگوی ارائهشده در این کتاب بر اساس سنت تفسیری مفسران قرآن و حدیث و همچنین شیوۀ ادیبان و پژوهشگران برجستۀ ادب فارسی در شرح و تفسیر متون ادبی طراحی شده است. البته در کنار این موارد به رویکردهای گوناگون نقد ادبی نیز توجه شده است. نویسندگان این کتاب روش مواجهه با متن را الگوی چندسطحی نامگذاری کردهاند و آن را در فصل سوم تفسیر و تبیین میکنند. | یکی از موضوعات مهم در شرح و تفسیر متن، دستیابی به الگویی جامع است که بتواند ابعاد گوناگون متن را به گونهای منسجم و بدون محدودماندن در قالب نظریهای خاص شرح کند. الگوی ارائهشده در این کتاب بر اساس سنت تفسیری مفسران قرآن و حدیث و همچنین شیوۀ ادیبان و پژوهشگران برجستۀ ادب فارسی در شرح و تفسیر متون ادبی طراحی شده است. البته در کنار این موارد به رویکردهای گوناگون نقد ادبی نیز توجه شده است. نویسندگان این کتاب روش مواجهه با متن را الگوی چندسطحی نامگذاری کردهاند و آن را در فصل سوم تفسیر و تبیین میکنند. | ||