آفاق فکرت در سپهر فطرت؛ گفتگوی حامد زارع با غلامرضا اعوانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURآفاق فکرت در سپهر فطرتJ1.jpg | عنوان =آفاق فکرت در سپهر فطرت | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = اعوانی، غلامرضا (مصاحبه‌شونده) زارع، حامد (مصاحبه‌کننده) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =ق...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''آفاق فکرت در سپهر فطرت؛ گفتگوی حامد زارع با غلامرضا اعوانی''' به کوشش حامد زارع، آنچه در این کتاب آمده، روایت سادگی‌ها و پیچیدگی‌های زندگی فکری غلامرضا اعوانی و فراز و فرودهای تفکر حکمی اوست. تفکری که منتقد جدایی علم از حکمت و حتی دین از حکمت است.
'''آفاق فکرت در سپهر فطرت؛ گفتگوی حامد زارع با غلامرضا اعوانی''' به کوشش [[زارع، حامد|حامد زارع]]، آنچه در این کتاب آمده، روایت سادگی‌ها و پیچیدگی‌های زندگی فکری [[اعوانی، غلامرضا|غلامرضا اعوانی]] و فراز و فرودهای تفکر حکمی اوست. تفکری که منتقد جدایی علم از حکمت و حتی دین از حکمت است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۲: خط ۳۲:


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
بی‌تردید باید غلامرضا اعوانی را در زمرۀ چهره‌های حکمی و در ادامۀ نگرش و روش شیخ اشراق رتبه‌بندی کرد. اعوانی نه‌تنها به حقانیت و جامعیت حکمت الهی در برابر فلسفه‌های اسلامی و غربی باور دارد، بلکه ابرام مثال‌زدنی بر این باور خود دارد. شاید به همین دلیل است که بیان و زبان او در طول سنواتی که از تأثیرگذاری او بر مجامع فکری می‌گذرد تقریباً ثابت و بدون تغییر مانده است. این ثبات اثبات پایمردی در راهی است که اعوانی آن را راه راستین و به بیان دقیق‌تر یگانه راه راستین می‌داند. بدین ترتیب غلامرضا اعوانی با گام گذاشتن در مسیر سلوک سهروردی به مثابۀ سرسلسلۀ افلاطونیان پارس، نمایندۀ نگاه حکمایی در سپهر فلسفی ایران معاصر ارزیابی می‌شود. طبیعی است که همواره در برابر این نگاه حکمایی و افلاطونی، نگاه عقلایی و ارسطویی صف‌آرایی کرده است. نگاهی که غلامحسین ابراهیمی دینانی دیگر چهرۀ شاخص اندیشۀ فلسفی معاصر، نمایندۀ آن است و بارها جلسات خصوصی‌ای که با حضور این دو نمایندۀ شاخص نگاه حکمایی و عقلایی تشکیل شده، به صحنۀ رویارویی فکری و حتی جدال جدی حکمت و فکرت تبدیل کرده است.
بی‌تردید باید [[اعوانی، غلامرضا|غلامرضا اعوانی]] را در زمرۀ چهره‌های حکمی و در ادامۀ نگرش و روش [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] رتبه‌بندی کرد. اعوانی نه‌تنها به حقانیت و جامعیت حکمت الهی در برابر فلسفه‌های اسلامی و غربی باور دارد، بلکه ابرام مثال‌زدنی بر این باور خود دارد. شاید به همین دلیل است که بیان و زبان او در طول سنواتی که از تأثیرگذاری او بر مجامع فکری می‌گذرد تقریباً ثابت و بدون تغییر مانده است. این ثبات اثبات پایمردی در راهی است که اعوانی آن را راه راستین و به بیان دقیق‌تر یگانه راه راستین می‌داند. بدین ترتیب غلامرضا اعوانی با گام گذاشتن در مسیر سلوک [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] به مثابۀ سرسلسلۀ افلاطونیان پارس، نمایندۀ نگاه حکمایی در سپهر فلسفی ایران معاصر ارزیابی می‌شود. طبیعی است که همواره در برابر این نگاه حکمایی و افلاطونی، نگاه عقلایی و ارسطویی صف‌آرایی کرده است. نگاهی که [[ابراهیمی دینانی، غلامحسین|غلامحسین ابراهیمی دینانی]] دیگر چهرۀ شاخص اندیشۀ فلسفی معاصر، نمایندۀ آن است و بارها جلسات خصوصی‌ای که با حضور این دو نمایندۀ شاخص نگاه حکمایی و عقلایی تشکیل شده، به صحنۀ رویارویی فکری و حتی جدال جدی حکمت و فکرت تبدیل کرده است.


غلامرضا اعوانی در منش و روش خود به حکمت پایبند است. هر امری را در چارچوب حکمت به سنجش می‌گیرد. او دین و علم را نیز از منظر حکمت به رسمیت می‌شناسد و به همین سبب در نظام فکری خود دچار تنش میان مسائل علمی در مواجهه با باورهای دینی نمی‌شود. البته این یگانگی علم و دین نزد او دلیلی بر عدم پیچیدگی تفکرش نیست و به نظر می‌رسد اعوانی با وجود سادگی، یکی از پچیده‌ترین متفکران معاصر ایران محسوب می‌شود.  چه اینکه به اعتقاد او باطن دین مبتنی بر علم و حکمت است و دین درصدد است تا فهم انسان را هدایت کند. از دیدگاه اعوانی آنجا که انسان هدایت‌پذیر شود، درست نقطه و جایگاهی است که به علم رسیده است. بدین ترتیب می‌توان مشاهده کرد که یگانگی علم و دین نزد او دارای مراتب است و این در حالی است که حکمت به مثابۀ راه راستین فهم دین و علم، ذاتی مبتنی بر معرفت دارد. اگر گوهر دین و علم را نیز معرفت بدانیم، متوجه پیچیدگی نگرش اعوانی با وجود سادگی آن خواهیم شد.
[[اعوانی، غلامرضا|غلامرضا اعوانی]] در منش و روش خود به حکمت پایبند است. هر امری را در چارچوب حکمت به سنجش می‌گیرد. او دین و علم را نیز از منظر حکمت به رسمیت می‌شناسد و به همین سبب در نظام فکری خود دچار تنش میان مسائل علمی در مواجهه با باورهای دینی نمی‌شود. البته این یگانگی علم و دین نزد او دلیلی بر عدم پیچیدگی تفکرش نیست و به نظر می‌رسد [[اعوانی، غلامرضا|اعوانی]] با وجود سادگی، یکی از پچیده‌ترین متفکران معاصر ایران محسوب می‌شود.  چه اینکه به اعتقاد او باطن دین مبتنی بر علم و حکمت است و دین درصدد است تا فهم انسان را هدایت کند. از دیدگاه [[اعوانی، غلامرضا|اعوانی]] آنجا که انسان هدایت‌پذیر شود، درست نقطه و جایگاهی است که به علم رسیده است. بدین ترتیب می‌توان مشاهده کرد که یگانگی علم و دین نزد او دارای مراتب است و این در حالی است که حکمت به مثابۀ راه راستین فهم دین و علم، ذاتی مبتنی بر معرفت دارد. اگر گوهر دین و علم را نیز معرفت بدانیم، متوجه پیچیدگی نگرش [[اعوانی، غلامرضا|اعوانی]] با وجود سادگی آن خواهیم شد.


او از نگاهی دیگر نیز متفکری چندوجهی به حساب می‌آید. با اینکه از یک‌سو می‌توان با اطمینان خاطر از سنت‌گرا بودن او سخن به میان آورد، نمی‌توان با قاطعیت او را در سلسلۀ سنت‌گرایانی چون شوآن و گنون قرار داد. از یک‌سو اعوانی در پایبندی به نگاه سنتی دارای صبغه‌ای غیر قابل تردید است و حتی دربارۀ مرکزپنداری زمین در نجوم سنتی معتقد است که تنها از نظر فیزیکی نظر قدما باطل شده و با بطلان حیث فیزیکی مسئله جنبۀ متافیزیکی و معنوی آن باطل نمی‌شود؛ اما از سوی دیگر بر خلاف سنت‌گرایان که نعتقد به وحدت ادیان‌ان، دیدگاه معتدل‌تری دربارۀ این وحدت دارد.
او از نگاهی دیگر نیز متفکری چندوجهی به حساب می‌آید. با اینکه از یک‌سو می‌توان با اطمینان خاطر از سنت‌گرا بودن او سخن به میان آورد، نمی‌توان با قاطعیت او را در سلسلۀ سنت‌گرایانی چون شوآن و گنون قرار داد. از یک‌سو اعوانی در پایبندی به نگاه سنتی دارای صبغه‌ای غیر قابل تردید است و حتی دربارۀ مرکزپنداری زمین در نجوم سنتی معتقد است که تنها از نظر فیزیکی نظر قدما باطل شده و با بطلان حیث فیزیکی مسئله جنبۀ متافیزیکی و معنوی آن باطل نمی‌شود؛ اما از سوی دیگر بر خلاف سنت‌گرایان که نعتقد به وحدت ادیان‌ان، دیدگاه معتدل‌تری دربارۀ این وحدت دارد.


غلامرضا اعوانی هر چه زبانی قوی در خواندن و نوشتن ادبیات عربی و انگلیسی و حتی فرانسوی دارد، دستی قوی برای نگارش کتاب یا ترجمۀ کتاب ندارد و کارنامۀ او از این منظر بسیار گزیده و انگشت‌شمار اما با این وجود قوی و مثال‌زدنی است. تصحیح رسالۀ «اعلام النبوة» ابوحاتم رازی، ترجمۀ گزیدۀ اشعار ناصر خسرو به انگلیسی، ترجمۀ فقراتی از «تحقیق ماللهند» ابوریحان بیرونی از عربی به فارسی عمده کارنامۀ شناخته‌شدۀ اعوانی در حوزۀ ترجمه و نشر کتاب است.
[[اعوانی، غلامرضا|غلامرضا اعوانی]] هر چه زبانی قوی در خواندن و نوشتن ادبیات عربی و انگلیسی و حتی فرانسوی دارد، دستی قوی برای نگارش کتاب یا ترجمۀ کتاب ندارد و کارنامۀ او از این منظر بسیار گزیده و انگشت‌شمار اما با این وجود قوی و مثال‌زدنی است. تصحیح رسالۀ «[[أعلام النبوة (رازی)|اعلام النبوة]]» [[ابوحاتم رازی، احمد بن حمدان|ابوحاتم رازی]]، ترجمۀ گزیدۀ اشعار [[ناصر خسرو]] به انگلیسی، ترجمۀ فقراتی از «[[تحقيق ماللهند|تحقیق ماللهند]]» [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونی]] از عربی به فارسی عمده کارنامۀ شناخته‌شدۀ [[اعوانی، غلامرضا|اعوانی]] در حوزۀ ترجمه و نشر کتاب است.


آنچه در این کتاب آمده، روایت سادگی‌ها و پیچیدگی‌های زندگی فکری غلامرضا اعوانی و فراز و فرودهای تفکر حکمی اوست. تفکری که منتقد جدایی علم از حکمت و حتی دین از حکمت است. این کتاب که شامل مصاحبه‌های چندسالۀ مؤلف با دکتر اعوانی است، از چهار فصل تشکیل شده است. در فصل نخست به زیروبم زندگی این حکیم معاصر پرداخته شده است. فصل دوم فرصتی برای تصویرسازی و معناسازی دیدگاه‌های علمی دکتر اعوانی در پاسخ به پرسش‌ها و چالش‌های مطرح شده در کتاب است و در آن بحث‌هایی دربارۀ فلسفه، هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی مورد گفتگو قرار گرفته است. در فصل سوم که طولانی‌ترین فصل کتاب است، به رویکرد ثابت اعوانی ناظر به وابستگی فلسفه به حکمت است پرداخته شده است. همان‌طور که می‌دانیم تعریف این حکیم معاصر از فلسفه محدود است و میزان اعتبار آن به نسبتی که با حکمت برقرار می‌کند بستگی دارد. در فصل چهارم اعوانی دربارۀ چهره‌های درخشان تفکر اسلامی چون ابن سینا، سهروردی، ابن عربی، ملاصدرا و علامه طباطبایی که همگی به نوعی منتسب به یک جریان حکمی هستند، سخن به میان می‌آورد.<ref>[https://literaturelib.com/books/4197 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
آنچه در این کتاب آمده، روایت سادگی‌ها و پیچیدگی‌های زندگی فکری [[اعوانی، غلامرضا|غلامرضا اعوانی]] و فراز و فرودهای تفکر حکمی اوست. تفکری که منتقد جدایی علم از حکمت و حتی دین از حکمت است. این کتاب که شامل مصاحبه‌های چندسالۀ مؤلف با دکتر اعوانی است، از چهار فصل تشکیل شده است. در فصل نخست به زیروبم زندگی این حکیم معاصر پرداخته شده است. فصل دوم فرصتی برای تصویرسازی و معناسازی دیدگاه‌های علمی دکتر اعوانی در پاسخ به پرسش‌ها و چالش‌های مطرح شده در کتاب است و در آن بحث‌هایی دربارۀ فلسفه، هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی مورد گفتگو قرار گرفته است. در فصل سوم که طولانی‌ترین فصل کتاب است، به رویکرد ثابت [[اعوانی، غلامرضا|اعوانی]] ناظر به وابستگی فلسفه به حکمت است پرداخته شده است. همان‌طور که می‌دانیم تعریف این حکیم معاصر از فلسفه محدود است و میزان اعتبار آن به نسبتی که با حکمت برقرار می‌کند بستگی دارد. در فصل چهارم [[اعوانی، غلامرضا|اعوانی]] دربارۀ چهره‌های درخشان تفکر اسلامی چون [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]]، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبایی]] که همگی به نوعی منتسب به یک جریان حکمی هستند، سخن به میان می‌آورد.<ref>[https://literaturelib.com/books/4197 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>