۱۴۴٬۹۵۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURاخلاق خسروانیJ1.jpg | عنوان =اخلاق خسروانی | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = مهدی پور، محمدعلی (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =هرمس | مکان نشر =تهران | سال نشر =1398 | کد اتوماسیون...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''اخلاق خسروانی؛ مروری بر شاهنامه با تأکید بر نکتههای اخلاقی''' تألیف محمدعلی مهدی | '''اخلاق خسروانی؛ مروری بر شاهنامه با تأکید بر نکتههای اخلاقی''' تألیف [[مهدی پور، محمدعلی|محمدعلی مهدی پور]]، نگارنده در این کتاب با توجه به نیاز نسل جوان و فرصت اندک افراد برای مطالعه و ضرورت تأمل در مبانی اخلاقی، خلاصۀ کل [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] را با تکیه بر اشعار اخلاقی آن جمعآوری کرده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
فردوسی در زمانهای میزیسته که آثار حملۀ اعراب، همۀ هستی ملتی تاریخساز و متمدن را از بین برده و بیخردی و آز و حرص و طمع و نان به نرخ روز خوردن در گوشت و پوست مردم و بهویژه حاکمان آن رخنه کرده است. | [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] در زمانهای میزیسته که آثار حملۀ اعراب، همۀ هستی ملتی تاریخساز و متمدن را از بین برده و بیخردی و آز و حرص و طمع و نان به نرخ روز خوردن در گوشت و پوست مردم و بهویژه حاکمان آن رخنه کرده است. | ||
بدانگونه که سلطانی به نام اسلام و در پناه ولایت حکومت خلیفۀ عباسی، بیمحابا به همۀ دنیای آن روز اطراف ایران به عنوان جهاد حملهور میشود؛ خونها میریزد و همۀ این کارها را به نام جهاد و در پوشش دین انجام میدهد و تعدادی شاعر و عالم به ظاهر دینی نیز برای تأیید خودش در دربار پرورش میدهد. اینک این فردوسی این دهقان آزادۀ توسی که قطعاً از بندگان خاص خداست و از هوش و فراست بینظیر برخوردار است، شاهد این اوضاع است و تمام سوابق و حتی زیان یک قوم تمدنساز را در معرض نابودی میبیند. | بدانگونه که سلطانی به نام اسلام و در پناه ولایت حکومت خلیفۀ عباسی، بیمحابا به همۀ دنیای آن روز اطراف ایران به عنوان جهاد حملهور میشود؛ خونها میریزد و همۀ این کارها را به نام جهاد و در پوشش دین انجام میدهد و تعدادی شاعر و عالم به ظاهر دینی نیز برای تأیید خودش در دربار پرورش میدهد. اینک این [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] این دهقان آزادۀ توسی که قطعاً از بندگان خاص خداست و از هوش و فراست بینظیر برخوردار است، شاهد این اوضاع است و تمام سوابق و حتی زیان یک قوم تمدنساز را در معرض نابودی میبیند. | ||
قصد اصلی فردوسی، حفظ ملیت ایرانی و جلوگیری از استمرار تحقیر ایرانی توسط قوم مهاجر عرب بوده است و بنابراین وی با بهدستآوردن نظم نیمهتمام دقیقی که هزار بیت است از یکسو و بهدستآوردن شاهنامۀ منثور و خداینامهها، بنیان شاهنامه را افکند. گرچه فردوسی خود در شاهنامه تکیه بر حفظ زبان فارسی دارد؛ ولی اصل هدف او، حفظ هویت ایران و ایرانی است و او بین دو کانون قدرت عرب بغداد و ترک غزنه نمیتواند دم از هویت ایرانی بزند و به اصطلاح حفظ زبان را بهانه قرار داده است. | قصد اصلی [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، حفظ ملیت ایرانی و جلوگیری از استمرار تحقیر ایرانی توسط قوم مهاجر عرب بوده است و بنابراین وی با بهدستآوردن نظم نیمهتمام دقیقی که هزار بیت است از یکسو و بهدستآوردن شاهنامۀ منثور و خداینامهها، بنیان [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] را افکند. گرچه فردوسی خود در شاهنامه تکیه بر حفظ زبان فارسی دارد؛ ولی اصل هدف او، حفظ هویت ایران و ایرانی است و او بین دو کانون قدرت عرب بغداد و ترک غزنه نمیتواند دم از هویت ایرانی بزند و به اصطلاح حفظ زبان را بهانه قرار داده است. | ||
شاید بتوان گفت شاهنامه افزون بر رسالت احیای هویت ملی ایرانی در ساحت رفتارهای فردی و اجتماعی مبتنی بر چهار صفت اصلی است که در جایجای این اثر هویداست؛ یکی نام است که منظور شهرت به نیکی و نامآوری است؛ دوم خرد است؛ سوم داد و عدل و چهارم خداشناسی و از سوی دیگر همواره در مقام نفی دو صفت منفی که شاید ریشۀ همۀ بدبختیهاست؛ یعنی آز و نیاز برآمده است. افزون بر آن غرور و تکبر را در همه جا نهی میکند؛ حتی اگر دانشمند باشی و ادعای بینیازی از علمآموزی کنی. | شاید بتوان گفت [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] افزون بر رسالت احیای هویت ملی ایرانی در ساحت رفتارهای فردی و اجتماعی مبتنی بر چهار صفت اصلی است که در جایجای این اثر هویداست؛ یکی نام است که منظور شهرت به نیکی و نامآوری است؛ دوم خرد است؛ سوم داد و عدل و چهارم خداشناسی و از سوی دیگر همواره در مقام نفی دو صفت منفی که شاید ریشۀ همۀ بدبختیهاست؛ یعنی آز و نیاز برآمده است. افزون بر آن غرور و تکبر را در همه جا نهی میکند؛ حتی اگر دانشمند باشی و ادعای بینیازی از علمآموزی کنی. | ||
بهراستی کدام کتاب بیشتر از شاهنامه، این تکدرخت ساحت ادبیات ایران بزرگ، با بیان داستان میتواند این همه قلل رفیع اخلاقی را بنمایاند؟ راستی و درستی را، پیمان نگهداشتن و وفاداری را، عشق را و مبارزه با ناپاکی، جهل و بیداد را؟ بیشک چنانچه به اندرزهای شاهنامه که رتبۀ اول را در ادبیات ما دارد عمل گردد، حاصل آن یک زندگی شاد و سالم خواهد بود. | بهراستی کدام کتاب بیشتر از شاهنامه، این تکدرخت ساحت ادبیات ایران بزرگ، با بیان داستان میتواند این همه قلل رفیع اخلاقی را بنمایاند؟ راستی و درستی را، پیمان نگهداشتن و وفاداری را، عشق را و مبارزه با ناپاکی، جهل و بیداد را؟ بیشک چنانچه به اندرزهای شاهنامه که رتبۀ اول را در ادبیات ما دارد عمل گردد، حاصل آن یک زندگی شاد و سالم خواهد بود. | ||
بهیقین شاهنامه مجموعهای از مکارم اخلاق است؛ به طوری که گفتهاند تقریباً ده درصد کل شاهنامه مجموعۀ ادبیات تعلیمی یا اخلاقی است. چکیدۀ شاهنامه تبلیغ خرد است و عدالت و دوری از حرص و آز و اینکه هر عملی را عکسالعملی است مناسب با آن. بنابراین فردوسی بنا ندارد هیچ بدی را در شاهنامه بدون جزا و به حال خود واگذارد؛ حتی در مورد جمشید که از راه عدل به دور افتاد، میگوید: | بهیقین [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] مجموعهای از مکارم اخلاق است؛ به طوری که گفتهاند تقریباً ده درصد کل [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] مجموعۀ ادبیات تعلیمی یا اخلاقی است. چکیدۀ شاهنامه تبلیغ خرد است و عدالت و دوری از حرص و آز و اینکه هر عملی را عکسالعملی است مناسب با آن. بنابراین فردوسی بنا ندارد هیچ بدی را در شاهنامه بدون جزا و به حال خود واگذارد؛ حتی در مورد جمشید که از راه عدل به دور افتاد، میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''منی کرد آن شاه یزدانشناس''|2=''ز یزدان بپیچید و شد ناسپاس''}} | {{ب|''منی کرد آن شاه یزدانشناس''|2=''ز یزدان بپیچید و شد ناسپاس''}} | ||
| خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
{{ب|''به کین جستن مردهای ناپدید''|2=''سر زندگانی چند خواهی برید؟''}} | {{ب|''به کین جستن مردهای ناپدید''|2=''سر زندگانی چند خواهی برید؟''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
باید امروزه بیاموزیم که فردوسی با این اثر نخواسته است راوی تاریخ رخدادها باشد، بلکه آنان تاریخ آرمانها و آرزوهای ملتی را که اینک تقدیر، سرنوشت شومی را برای او رقم زده است بیان کرده و به دنبال احیای غیرت ملی ایرانی بوده است که بیتردید به توفیق کامل دست یافته است. | باید امروزه بیاموزیم که [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] با این اثر نخواسته است راوی تاریخ رخدادها باشد، بلکه آنان تاریخ آرمانها و آرزوهای ملتی را که اینک تقدیر، سرنوشت شومی را برای او رقم زده است بیان کرده و به دنبال احیای غیرت ملی ایرانی بوده است که بیتردید به توفیق کامل دست یافته است. | ||
نگارنده در این کتاب با توجه به نیاز نسل جوان و فرصت اندک افراد برای مطالعه و ضرورت تأمل در مبانی اخلاقی، خلاصۀ کل شاهنامه را با تکیه بر اشعار اخلاقی آن جمعآوری کرده است. کتاب بدین سبب «اخلاق خسروانی» نامیده شده که اخلاق برآمده از حکمت یا به تعبیری فلسفه است و آنچه در طی قرون به نام فلسفۀ ایران باستان شناخته شده و شیخ شهید سهروردی منادی آن بوده است، به نام حکمت خسروانی شناخته میشود. بنابراین اخلاق خردگرای ایرانی مبتنی بر آن فلسفه و نگرش «اخلاق خسروانی» نامیده شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/3852 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | نگارنده در این کتاب با توجه به نیاز نسل جوان و فرصت اندک افراد برای مطالعه و ضرورت تأمل در مبانی اخلاقی، خلاصۀ کل [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] را با تکیه بر اشعار اخلاقی آن جمعآوری کرده است. کتاب بدین سبب «اخلاق خسروانی» نامیده شده که اخلاق برآمده از حکمت یا به تعبیری فلسفه است و آنچه در طی قرون به نام فلسفۀ ایران باستان شناخته شده و شیخ شهید [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] منادی آن بوده است، به نام حکمت خسروانی شناخته میشود. بنابراین اخلاق خردگرای ایرانی مبتنی بر آن فلسفه و نگرش «اخلاق خسروانی» نامیده شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/3852 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||