۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'صاحب كفايه' به 'صاحب كفايه ') |
||
| خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
جلد اوّل كتاب در بيان مراد از مكلّف شروع شده و تا وجوب عمل به ظواهر كتاب ادامه دارد. به نظر شارح مراد از مكلف در تعريف شيخ، اعمّ از مجتهد و مقلّد است. مرحوم آخوند خراسانى در حاشيه بر رسائل فرموده است: كلمه مكلّف در مكلف فعلى ظهور دارد يعنى كسى كه الآن و بالفعل تكليف گريبانگير اوست. در حالى كه بعضى موارد، فردى كه در حكم فعلى شرعى، شك دارد او فاقد تكليف فعلى است چون تكليف فعلى بدون علم محقق نمىشود؛ بنابراين نمىتوان عنوان را «المكلّف» قرار داد، لذا مرحوم صاحب كفايه عبارت را به اين نحو تغيير مىدهند: «البالغ الّذى وضع عليه القلم...» يعنى فردى كه به مرحله بلوغ رسيده و فاقد جنون و نظاير آن است. خواه تكليف به مرحله فعليّت رسيده باشد يا نرسيده باشد. شارح بيان مىكند كه تقسيم حالات مجتهد در كلام مرحوم شيخ به صورت حصر غيرعقلى و ثلاثى آمده است در حاليكه اين تقسيم در بيان آخوند خراسانى به حصر عقلى و ثنايى است. | جلد اوّل كتاب در بيان مراد از مكلّف شروع شده و تا وجوب عمل به ظواهر كتاب ادامه دارد. به نظر شارح مراد از مكلف در تعريف شيخ، اعمّ از مجتهد و مقلّد است. مرحوم آخوند خراسانى در حاشيه بر رسائل فرموده است: كلمه مكلّف در مكلف فعلى ظهور دارد يعنى كسى كه الآن و بالفعل تكليف گريبانگير اوست. در حالى كه بعضى موارد، فردى كه در حكم فعلى شرعى، شك دارد او فاقد تكليف فعلى است چون تكليف فعلى بدون علم محقق نمىشود؛ بنابراين نمىتوان عنوان را «المكلّف» قرار داد، لذا مرحوم [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|صاحب كفايه]] عبارت را به اين نحو تغيير مىدهند: «البالغ الّذى وضع عليه القلم...» يعنى فردى كه به مرحله بلوغ رسيده و فاقد جنون و نظاير آن است. خواه تكليف به مرحله فعليّت رسيده باشد يا نرسيده باشد. شارح بيان مىكند كه تقسيم حالات مجتهد در كلام مرحوم شيخ به صورت حصر غيرعقلى و ثلاثى آمده است در حاليكه اين تقسيم در بيان آخوند خراسانى به حصر عقلى و ثنايى است. | ||
مقصد اوّل درباره قطع است و مشتمل بر پنج مطلب است: 1- طريقت و حجيّت قطع 2- معانى حجّت و اطلاق آن بر قطع و اماره 3- اقسام قطع و تعاريف آنها 4- فرق قطع موضوعى و طريقى 5- اقسام ظن. همچنين اين مقصد داراى چهار تنبيه است كه عبارتند از: 1- تجرّى 2- آيا قطع ناشى از مقدّمات عقليه حجت است؟ 3- آيا قطع قطّاع حجت است؟ 4- حجيّت و اعتبار علم اجمالى مانند علم تفصيلى. در بحث تجرّى مصنف و شارح به قبح فاعلى اعتقاد دارند نه فعلى زيرا ملاك در استحقاق عقاب اين است كه فعل خارجى متجرّى مصداقى از مصاديق گناه باشد و چنين چيزى در تجرّى وجود ندارد ولى به عقيده آخوند تجرّى علّت تامه قبح و استحقاق عقاب است. | مقصد اوّل درباره قطع است و مشتمل بر پنج مطلب است: 1- طريقت و حجيّت قطع 2- معانى حجّت و اطلاق آن بر قطع و اماره 3- اقسام قطع و تعاريف آنها 4- فرق قطع موضوعى و طريقى 5- اقسام ظن. همچنين اين مقصد داراى چهار تنبيه است كه عبارتند از: 1- تجرّى 2- آيا قطع ناشى از مقدّمات عقليه حجت است؟ 3- آيا قطع قطّاع حجت است؟ 4- حجيّت و اعتبار علم اجمالى مانند علم تفصيلى. در بحث تجرّى مصنف و شارح به قبح فاعلى اعتقاد دارند نه فعلى زيرا ملاك در استحقاق عقاب اين است كه فعل خارجى متجرّى مصداقى از مصاديق گناه باشد و چنين چيزى در تجرّى وجود ندارد ولى به عقيده آخوند تجرّى علّت تامه قبح و استحقاق عقاب است. | ||
ویرایش