۱۱۱٬۸۳۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURپنترکیزم و سرنوشت تاریخی تاجیکانJ1.jpg | عنوان =پنترکیزم و سرنوشت تاریخی تاجیکان | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = شکوروف، محمدجان (نویسنده) باباخانی، مصطفی (مقدمهنویس، محقق) |زبان | زبان = | کد کن...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''پنترکیزم و سرنوشت تاریخی تاجیکان''' تألیف محمدجان شکوری | '''پنترکیزم و سرنوشت تاریخی تاجیکان''' تألیف [[شکوروف، محمدجان|محمدجان شکوری بخارایی]]، با مقدمه، تصحیح، تحقیق و توضیح دکتر [[باباخانی، مصطفی|مصطفی باباخانی]]، در این کتاب که چند مقاله و رسالۀ نویسنده را فرامیگیرد، دربارۀ دردناکترین مسئله در سرنوشت تاریخی تاجیکان، یعنی مرزبندیهای بیعدالتانۀ سالهای 1924 ـ 1929 میلادی و انکار ملت تاجیک که ترکگرایان پس از انقلاب بلشویکی روسیه (1917 م) به راه انداختند، سخن به میان آمده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
در این کتاب که چند مقاله و رسالۀ نویسنده را فرامیگیرد، دربارۀ دردناکترین مسئله در سرنوشت تاریخی تاجیکان، یعنی مرزبندیهای بیعدالتانۀ سالهای 1924 ـ 1929 میلادی و انکار ملت تاجیک که ترکگرایان پس از انقلاب بلشویکی روسیه (1917 م) به راه انداختند، سخن به میان آمده است. اصل قضیه که نگارنده دربارۀ آن اندیشههایش را بیان میدارد، چنین است که پس از انقلاب بلشویکی روسیه و دگرگونیهایی که پس از آن در بخارا رخ داد، زبان فارسی را که بیش از هزار سال زبان علم و ادب و دیوان دولتداری مردم آسیای مرکزی بود، از میدان فعالیت و رسمیت بیرون کردند و چه ترکستان شوروی و چه جمهوری بخارا، زبان اصلی را ترکی ازبکی دانستند. به همین سبب بود که سالهای 1917 ـ 1924 م. به جز مجلۀ «شعلۀ انقلاب»، هیچ نشریۀ دیگری به فارسی به میدان نیامد و حتی اثرهایی که صدرالدین عینی به فارسی تاجیکی تألیف کرده بود، با اجبار به ازبکی برگردان و نشر شدند. بهویژه در آستانیۀ مرزبندیهای سال 1924 م. که مسئلۀ اختصاص دادن جمهوری به هر قوم مقیم آسیای مرکزی به میان آمد، پانترکیستها با تمام اقتدار به انکار مردم تاجیک برخاستند و گفتند اصلاً چنین ملیتی با نام تاجیک وجود ندارد، آنها همان ازبکهایی هستند که تحت تأثیر ایرانیها فارس شدهاند. حال آنکه مسئله به کلی صورت عکس را داشت و تاجیکان از اقوام اساسی، بومی و فرهنگساز این سرزمین بودند که به دیگر قومهای ترک منطقه، علم و ادب و مذهب و معنویت آموخته بودند. | در این کتاب که چند مقاله و رسالۀ نویسنده را فرامیگیرد، دربارۀ دردناکترین مسئله در سرنوشت تاریخی تاجیکان، یعنی مرزبندیهای بیعدالتانۀ سالهای 1924 ـ 1929 میلادی و انکار ملت تاجیک که ترکگرایان پس از انقلاب بلشویکی روسیه (1917 م) به راه انداختند، سخن به میان آمده است. اصل قضیه که نگارنده دربارۀ آن اندیشههایش را بیان میدارد، چنین است که پس از انقلاب بلشویکی روسیه و دگرگونیهایی که پس از آن در بخارا رخ داد، زبان فارسی را که بیش از هزار سال زبان علم و ادب و دیوان دولتداری مردم آسیای مرکزی بود، از میدان فعالیت و رسمیت بیرون کردند و چه ترکستان شوروی و چه جمهوری بخارا، زبان اصلی را ترکی ازبکی دانستند. به همین سبب بود که سالهای 1917 ـ 1924 م. به جز مجلۀ «شعلۀ انقلاب»، هیچ نشریۀ دیگری به فارسی به میدان نیامد و حتی اثرهایی که صدرالدین عینی به فارسی تاجیکی تألیف کرده بود، با اجبار به ازبکی برگردان و نشر شدند. بهویژه در آستانیۀ مرزبندیهای سال 1924 م. که مسئلۀ اختصاص دادن جمهوری به هر قوم مقیم آسیای مرکزی به میان آمد، پانترکیستها با تمام اقتدار به انکار مردم تاجیک برخاستند و گفتند اصلاً چنین ملیتی با نام تاجیک وجود ندارد، آنها همان ازبکهایی هستند که تحت تأثیر ایرانیها فارس شدهاند. حال آنکه مسئله به کلی صورت عکس را داشت و تاجیکان از اقوام اساسی، بومی و فرهنگساز این سرزمین بودند که به دیگر قومهای ترک منطقه، علم و ادب و مذهب و معنویت آموخته بودند. | ||
استاد شکوری بخارایی همۀ این بیعدالتیها در حق مردم تاجیک را با درد و الم یاد میکند و جفای تاریخی را به آنها با دلایل و ارقام فراوان بایگانی، مواد مطبوعات و مثالهای زندهای به اثبات میرساند و تلاشهایی برای برقراری عدالت تاریخی میکند ( به مسکو نامهها ارسال مینماید، در مطبوعات شوروی مقالهها به نشر میرساند) و با این آخرین کتاب خود، دلیلی برای آیندگان میگذارد که این خطای تاریخی باید اصلاح شود و باور دارد که «قرن 21 م. برای تاجیکان قرن امید خواهد بود». میتوان گفت که این کتاب، در عین حال وصیت یک مرد واقعا ملتدوست است برای وارثان او و نسلهای آینده. | استاد شکوری بخارایی همۀ این بیعدالتیها در حق مردم تاجیک را با درد و الم یاد میکند و جفای تاریخی را به آنها با دلایل و ارقام فراوان بایگانی، مواد مطبوعات و مثالهای زندهای به اثبات میرساند و تلاشهایی برای برقراری عدالت تاریخی میکند (به مسکو نامهها ارسال مینماید، در مطبوعات شوروی مقالهها به نشر میرساند) و با این آخرین کتاب خود، دلیلی برای آیندگان میگذارد که این خطای تاریخی باید اصلاح شود و باور دارد که «قرن 21 م. برای تاجیکان قرن امید خواهد بود». میتوان گفت که این کتاب، در عین حال وصیت یک مرد واقعا ملتدوست است برای وارثان او و نسلهای آینده. | ||
هدف اصلی این کتاب، روشنکردن برههای از تاریخ ماوراءالنهر با تمرکز ویژه بر محدودۀ بخاراست. البته امارت بخارا به عنوان یک کشور که تا پیش از 1920 میلادی، و به وقوع پیوستن انقلاب بخارا یا به تعبیر نویسنده «فتنه» و به تعبیر صدر ضیاء «بلا و بلوا» و پیداشدن پانترکیسم رسمیت داشته است. این کتاب صفحاتی از تاریخ این منطقه و ساکنان آن را پیش چشم میگشاید و با درد و آه شرح میدهد که چگونه خائنان و وطنفروشان، هستی ملت را بر باد نیستی میدهند و سرنوشتشان را به دست بیگانگان میسپارند و زبان و ملیت و هویت سرزمینشان را به تاراج میدهند و تاریخ را تحریف میکنند. | هدف اصلی این کتاب، روشنکردن برههای از تاریخ ماوراءالنهر با تمرکز ویژه بر محدودۀ بخاراست. البته امارت بخارا به عنوان یک کشور که تا پیش از 1920 میلادی، و به وقوع پیوستن انقلاب بخارا یا به تعبیر نویسنده «فتنه» و به تعبیر صدر ضیاء «بلا و بلوا» و پیداشدن پانترکیسم رسمیت داشته است. این کتاب صفحاتی از تاریخ این منطقه و ساکنان آن را پیش چشم میگشاید و با درد و آه شرح میدهد که چگونه خائنان و وطنفروشان، هستی ملت را بر باد نیستی میدهند و سرنوشتشان را به دست بیگانگان میسپارند و زبان و ملیت و هویت سرزمینشان را به تاراج میدهند و تاریخ را تحریف میکنند. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
چاپ و انتشار این کتاب برای همۀ فارسیزبانان از این حیث دارای اهمیت است که بدانند پانترکیسمی که در صد سال پیش به وجود آمد، در طول این صد سال چه فجایعی به بار آورد و آگاه باشند تا دیگر این فجایع تکرار نشود و با توجه به اینکه هر افراطی بد است ـ چه پانترکیسم، چه پانعربیسم، پانایرانیسم و ..... ـ پیوسته بر جادۀ انصاف و عدالت روند و به تحریف تاریخ راه ندهند. | چاپ و انتشار این کتاب برای همۀ فارسیزبانان از این حیث دارای اهمیت است که بدانند پانترکیسمی که در صد سال پیش به وجود آمد، در طول این صد سال چه فجایعی به بار آورد و آگاه باشند تا دیگر این فجایع تکرار نشود و با توجه به اینکه هر افراطی بد است ـ چه پانترکیسم، چه پانعربیسم، پانایرانیسم و ..... ـ پیوسته بر جادۀ انصاف و عدالت روند و به تحریف تاریخ راه ندهند. | ||
در ابتدای این کتاب نوشتاری با عنوان «سعد اکبر علم و فرهنگ تاجیک» آمده که مقالۀ علمی مفصلی است که تمام حیات و فعالیتهای استاد شکوری بخارایی را تا روزهای پیش از وفاتش که این کتاب چاپ شد را دربر گرفته است. همچنین در ترجمۀ فارسی این کتاب، مقالۀ «چهرۀ ماندگار استاد محمدجان شکوری | در ابتدای این کتاب نوشتاری با عنوان «سعد اکبر علم و فرهنگ تاجیک» آمده که مقالۀ علمی مفصلی است که تمام حیات و فعالیتهای استاد شکوری بخارایی را تا روزهای پیش از وفاتش که این کتاب چاپ شد را دربر گرفته است. همچنین در ترجمۀ فارسی این کتاب، مقالۀ «چهرۀ ماندگار استاد [[شکوروف، محمدجان|محمدجان شکوری بخارایی]]» درج شده که این نوشتار اثر عبدالخالق نبوی است. این نوشتار نیز به آثار و فعالیتهای علمی و فرهنگی و جریانهایی که ایشان با آن مرتبط بودند، پرداخته است. پس از این مقاله، شعری با نام «مانند بخارا» اثر طبع زنده یاد [[عبدالله رحمان]] از شاعران معاصر تاجیک که در مدح استاد [[شکوروف، محمدجان|شکوری بخارایی]] سروده است، آورده شده است. همچنین یادداشتی از دکتر انظورت ملکزاد بر ترجمۀ «نامه به م.س. گورباچف» در بخش ابتدایی کتاب آورده شده است. نیز در پایان کتاب، فهرست لغات، ترکیبات، تعبیرات و اصطلاحات و کتابنامه آورده شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/4495 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references /> |