۱۱۱٬۴۸۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ش های ' به 'شهای ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
اگر این نوشتار عهدهدار بهتصویرکشیدن زندگینامۀ [[تقیزاده، حسن|سید حسن تقیزاده]]، یکی از شخصیتهای سیاسی صاحبنام در تاریخ معاصر است، آنچه بیشتر توجه نگارنده را به خود معطوف داشته است، تبیین مواضع و عملکر یکی از جریانهای سیاسی است که در حساسترین فرازهای تاریخ معاصر ایران، یعنی نهضت مشروطه، ایفای نقش نمود و تقیزاده نیز در شمار یکی از اعضای شاخص و چهرههای بارز این جریان سیاسی است؛ جریانی که با عنوان «روشنفکری» در بسیاری از حوادث دوران مشروطه و قبل و بعد از آن به صورت پنهان و آشکارا دخیل بوده است. | اگر این نوشتار عهدهدار بهتصویرکشیدن زندگینامۀ [[تقیزاده، حسن|سید حسن تقیزاده]]، یکی از شخصیتهای سیاسی صاحبنام در تاریخ معاصر است، آنچه بیشتر توجه نگارنده را به خود معطوف داشته است، تبیین مواضع و عملکر یکی از جریانهای سیاسی است که در حساسترین فرازهای تاریخ معاصر ایران، یعنی نهضت مشروطه، ایفای نقش نمود و تقیزاده نیز در شمار یکی از اعضای شاخص و چهرههای بارز این جریان سیاسی است؛ جریانی که با عنوان «روشنفکری» در بسیاری از حوادث دوران مشروطه و قبل و بعد از آن به صورت پنهان و آشکارا دخیل بوده است. | ||
[[تقیزاده، حسن|تقیزاده]] روحانیزادهای بود که چون دیگر جوانان همروزگار خویش، در حوزۀ علمیۀ زادگاهش تبریز دروس معمول و متعارف حوزوی را خواندن و به حکم سنت، ملبس به لباس روحانیت شد؛ اما از آغاز جوانی تحت تأثیر روشنفکرانی چون طالبوف و میرزا ملکمخان قرار گرفت و با مطالعۀ آثار مکتوب آنان و خواندن نشریاتی که از اسلامبول، مصر، کلکته و ... مخفیانه به ایران میرسید، با آرای لیبرال ـ دمکراتها آشنا شد و پیش از عزیمت به غرب، غربگرایی در ذهن و ضمیرش نضج یافت و رفتهرفته به عنوان روشنفکری سکولار، تلاش خود را برای اشاعۀ آرای پیشکسوتان غربگرایی در زادگاهش تبریز آغاز نمود و در دورۀ اول مجلس به عنوان نمایندۀ مردم تبریز به مجلس راه یافت. | [[تقیزاده، حسن|تقیزاده]] روحانیزادهای بود که چون دیگر جوانان همروزگار خویش، در حوزۀ علمیۀ زادگاهش تبریز دروس معمول و متعارف حوزوی را خواندن و به حکم سنت، ملبس به لباس روحانیت شد؛ اما از آغاز جوانی تحت تأثیر روشنفکرانی چون طالبوف و میرزا ملکمخان قرار گرفت و با مطالعۀ آثار مکتوب آنان و خواندن نشریاتی که از اسلامبول، مصر، کلکته و... مخفیانه به ایران میرسید، با آرای لیبرال ـ دمکراتها آشنا شد و پیش از عزیمت به غرب، غربگرایی در ذهن و ضمیرش نضج یافت و رفتهرفته به عنوان روشنفکری سکولار، تلاش خود را برای اشاعۀ آرای پیشکسوتان غربگرایی در زادگاهش تبریز آغاز نمود و در دورۀ اول مجلس به عنوان نمایندۀ مردم تبریز به مجلس راه یافت. | ||
وی عضو کمیتۀ مخفی تهران یا لژ بیداری ایران بود. در تهیۀ پیشنویس قانون اساسی دخیل و به عنوان یکی از چهرههای شاخص و فعال جریان روشنفکری، طرفدار جدایی دین از سیاست بود. او شدیدترین خطابهها را علیه نمایندگان متشرع مجلس بهویژه هنگام طرح لزوم بازنگری پیشنویس قانون اساسی و انطباق آن با قوانین شرع و ارائۀ اصل دوم قانون اساسی ایراد کرد. با حزب اجتماعیون ـ عامیون و شخصیت بارز آن ـ حیدرخان عمواوغلی ـ مشهور به «بمبی» در ارتباط بود و سرانگشت اتهام همکاری با وی در برنامهریزی و عملیات تروریستی از جمله ترور اتابک، محمدعلی شاه و [[نوری، فضلالله|شیخ فضلالله نوری]] به سوی او نشانه میرفت. | وی عضو کمیتۀ مخفی تهران یا لژ بیداری ایران بود. در تهیۀ پیشنویس قانون اساسی دخیل و به عنوان یکی از چهرههای شاخص و فعال جریان روشنفکری، طرفدار جدایی دین از سیاست بود. او شدیدترین خطابهها را علیه نمایندگان متشرع مجلس بهویژه هنگام طرح لزوم بازنگری پیشنویس قانون اساسی و انطباق آن با قوانین شرع و ارائۀ اصل دوم قانون اساسی ایراد کرد. با حزب اجتماعیون ـ عامیون و شخصیت بارز آن ـ حیدرخان عمواوغلی ـ مشهور به «بمبی» در ارتباط بود و سرانگشت اتهام همکاری با وی در برنامهریزی و عملیات تروریستی از جمله ترور اتابک، محمدعلی شاه و [[نوری، فضلالله|شیخ فضلالله نوری]] به سوی او نشانه میرفت. |