امکان و ضرورت در فلسفه و منطق ابن سینا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURامکان و ضرورت در فلسفه و منطق ابن سیناJ1.jpg | عنوان =امکان و ضرورت در فلسفه و منطق ابن سینا | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = عمرانی، میلاد (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =سمندر |...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''امکان و ضرورت در فلسفه و منطق ابن سینا''' تألیف میلاد عمرانی؛ در آثار ابن سینا به بحث امکان و ضرورت هم در منطق پرداخته شده و هم در کتب الهیات (یا به عبارتی دیگر در مباحث فلسفه). بنابراین این بحث هم منطقی و هم فلسفی است. در منطق و در مبحث قضایا بخش مستقلی دربارۀ قضایای موجهه وجود دارد که در آنها اقسام مختلف قضایای موجهه و معانی آنها آورده شده است؛ اعم از اینکه محمول قضیه وجود یا غیروجود باشد.
'''امکان و ضرورت در فلسفه و منطق ابن سینا''' تألیف [[عمرانی، میلاد|میلاد عمرانی]]؛ در آثار [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] به بحث امکان و ضرورت هم در منطق پرداخته شده و هم در کتب الهیات (یا به عبارتی دیگر در مباحث فلسفه). بنابراین این بحث هم منطقی و هم فلسفی است. در منطق و در مبحث قضایا بخش مستقلی دربارۀ قضایای موجهه وجود دارد که در آنها اقسام مختلف قضایای موجهه و معانی آنها آورده شده است؛ اعم از اینکه محمول قضیه وجود یا غیروجود باشد.
==ساختار==
==ساختار==
کتاب در سه بخش تدوین شده است.
کتاب در سه بخش تدوین شده است.
خط ۳۲: خط ۳۲:
بحث دربارۀ مفاهیم امکان و ضرورت در بیشتر نظام‌های منطقی، فلسفی و علمی از موضوعات تقریباً مهم است. اگر به آثار علمی و فلسفی توجه شود، قضایای بسیاری را می‌توان یافت که از الفاظ ضرورت و امکان در آنها استفاده شده است؛ اما در همه جا این الفاظ واجد معنای واحدی نبوده و در دستگاه‌های مختلف فکری معنای به‌خصوصی دارند. در دستگاه فکری سینوی نیز به‌ویژه در منطق و سپس در حیطۀ علوم نظری، مفاهیم امکان و ضرورت از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند.
بحث دربارۀ مفاهیم امکان و ضرورت در بیشتر نظام‌های منطقی، فلسفی و علمی از موضوعات تقریباً مهم است. اگر به آثار علمی و فلسفی توجه شود، قضایای بسیاری را می‌توان یافت که از الفاظ ضرورت و امکان در آنها استفاده شده است؛ اما در همه جا این الفاظ واجد معنای واحدی نبوده و در دستگاه‌های مختلف فکری معنای به‌خصوصی دارند. در دستگاه فکری سینوی نیز به‌ویژه در منطق و سپس در حیطۀ علوم نظری، مفاهیم امکان و ضرورت از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند.


در آثار ابن سینا به بحث امکان و ضرورت هم در منطق پرداخته شده و هم در کتب الهیات (یا به عبارتی دیگر در مباحث فلسفه). بنابراین این بحث هم منطقی و هم فلسفی است. در منطق و در مبحث قضایا بخش مستقلی دربارۀ قضایای موجهه وجود دارد که در آنها اقسام مختلف قضایای موجهه و معانی آنها آورده شده است؛ اعم از اینکه محمول قضیه وجود یا غیروجود باشد. در کتاب‌های الهیات اما نظر تنها به مسئلۀ وجود بوده و اینکه نسبت هر موجود با محمول وجود چگونه است؟
در آثار [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] به بحث امکان و ضرورت هم در منطق پرداخته شده و هم در کتب الهیات (یا به عبارتی دیگر در مباحث فلسفه). بنابراین این بحث هم منطقی و هم فلسفی است. در منطق و در مبحث قضایا بخش مستقلی دربارۀ قضایای موجهه وجود دارد که در آنها اقسام مختلف قضایای موجهه و معانی آنها آورده شده است؛ اعم از اینکه محمول قضیه وجود یا غیروجود باشد. در کتاب‌های الهیات اما نظر تنها به مسئلۀ وجود بوده و اینکه نسبت هر موجود با محمول وجود چگونه است؟


بحث‌های مربوط به امکان و ضرورت در کتاب‌های منطقی و فلسفی شیخ به صورت خلاصه در این کتاب آورده شده، اما با این هدف که موادی باشند در راستای پاسخگویی به پرسش اصلی پژوهش. پرسش اصلی بر بنیاد نگاهی دیگر به امکان و ضرورت فلسفی و منطقی استوار است. در نگاه اول تنها محمول قضایا مهم بود و تفکیک به منطقی و فلسفی صرفاً صوری بود؛ اما در نگاه دوم، زمانی که گفته می‌شود ضرورت منطقی، یعنی قضیه‌ای که مبتنی بر اصل امتناع تناقض است و در حیطۀ حدود ماهیات یا یک‌جور این‌همان‌گویی باقی می‌ماند و امکان منطقی نیز دربارۀ قضیه‌ای صادق بوده که چنین ضرورتی را دارا نباشد؛ مراد از ضرورت و امکان فلسفی نیز ناظر به این است که آیا می‌توان از ملاکی ورای اصل امتناع تناقض صحبت به میان آورد و آن را ملاک ضرورت فلسفی نامید.
بحث‌های مربوط به امکان و ضرورت در کتاب‌های منطقی و فلسفی شیخ به صورت خلاصه در این کتاب آورده شده، اما با این هدف که موادی باشند در راستای پاسخگویی به پرسش اصلی پژوهش. پرسش اصلی بر بنیاد نگاهی دیگر به امکان و ضرورت فلسفی و منطقی استوار است. در نگاه اول تنها محمول قضایا مهم بود و تفکیک به منطقی و فلسفی صرفاً صوری بود؛ اما در نگاه دوم، زمانی که گفته می‌شود ضرورت منطقی، یعنی قضیه‌ای که مبتنی بر اصل امتناع تناقض است و در حیطۀ حدود ماهیات یا یک‌جور این‌همان‌گویی باقی می‌ماند و امکان منطقی نیز دربارۀ قضیه‌ای صادق بوده که چنین ضرورتی را دارا نباشد؛ مراد از ضرورت و امکان فلسفی نیز ناظر به این است که آیا می‌توان از ملاکی ورای اصل امتناع تناقض صحبت به میان آورد و آن را ملاک ضرورت فلسفی نامید.