۱۰۷٬۱۰۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
حکمت متعالیۀ صدرا که حدود چهار قرن است میداندار فلسفۀ رایج در جهان اسلام است، با الهیات عقلانی شیعی عجین شده است. فهم درست این نظام بهگونهای که بتوان آن را همچون چشیدن این نظام تعبیر کرد، میتواند درک بسیاری از معارف اسلامی، آیات قرآن مجید و تعلیمات اهل بیت (ع) را برای ما فراهم سازد. دستیابی به معنا و عمق بسیاری از آیات قرآن مجید و احادیث مفسر ذیل آنها، بدون مراجعه به حکمت متعالیه ممکن نیست و تنها با چشیدن این حکمت الهی است که میتوان به تفسیر قرآن دست یافت. | حکمت متعالیۀ صدرا که حدود چهار قرن است میداندار فلسفۀ رایج در جهان اسلام است، با الهیات عقلانی شیعی عجین شده است. فهم درست این نظام بهگونهای که بتوان آن را همچون چشیدن این نظام تعبیر کرد، میتواند درک بسیاری از معارف اسلامی، آیات قرآن مجید و تعلیمات اهل بیت(ع) را برای ما فراهم سازد. دستیابی به معنا و عمق بسیاری از آیات قرآن مجید و احادیث مفسر ذیل آنها، بدون مراجعه به حکمت متعالیه ممکن نیست و تنها با چشیدن این حکمت الهی است که میتوان به تفسیر قرآن دست یافت. | ||
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] در جلد دوم کتاب «[[الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة|الاسفار الاربعة]]» در اواخر بحث «علت و معلول» ذیل عنوان «تنبیه تقدیسی» مطلبی را بیان میکند که خلاصهاش این است که اطلاق وجود بر ذات باریتعالی در کلمات سه تن از شاعران فارسیزبان آمده است؛ یعنی از کسانی که لفظ وجود را بر ذات واجب الوجود اطلاق کردهاند، سه تن از شعرای فارسیزبانند: اول [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین عطار نیشابوری]] که در اشعار فارسی خود چنین گفته است: | [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] در جلد دوم کتاب «[[الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة|الاسفار الاربعة]]» در اواخر بحث «علت و معلول» ذیل عنوان «تنبیه تقدیسی» مطلبی را بیان میکند که خلاصهاش این است که اطلاق وجود بر ذات باریتعالی در کلمات سه تن از شاعران فارسیزبان آمده است؛ یعنی از کسانی که لفظ وجود را بر ذات واجب الوجود اطلاق کردهاند، سه تن از شعرای فارسیزبانند: اول [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین عطار نیشابوری]] که در اشعار فارسی خود چنین گفته است: | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] میگوید «هرچه هستی» یعنی مطلق هستی یا هستی مطلق و منظور فردوسی از آن، خدای مطلق است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] از شعر [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] چنین برداشت کرده که او در این بیت در مقام توصیف وجود حق متعال است. سومین شاعر [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] است که به عقیدۀ ملاصدرا، خداوند را مطلق وجود دانست است. اینکه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] را عارف قیومی میخواند، شاید به دلیل محتوای بیتی است که از او نقل کرده است. [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] گفته است وجود ما صورت وجود و در واقع هستینما است. هستی واقعی هستی خداوند و همۀ جهان نمود حق متعال است. | [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] میگوید «هرچه هستی» یعنی مطلق هستی یا هستی مطلق و منظور فردوسی از آن، خدای مطلق است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] از شعر [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] چنین برداشت کرده که او در این بیت در مقام توصیف وجود حق متعال است. سومین شاعر [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] است که به عقیدۀ ملاصدرا، خداوند را مطلق وجود دانست است. اینکه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] را عارف قیومی میخواند، شاید به دلیل محتوای بیتی است که از او نقل کرده است. [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] گفته است وجود ما صورت وجود و در واقع هستینما است. هستی واقعی هستی خداوند و همۀ جهان نمود حق متعال است. | ||
حکمت برتر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] افزون بر تسهیل نمودن فهم دستهای از آیات قرآن مجید برای اهل معرفت، بهیقین درک بسیاری از جملات منقول از اهل بیت (ع)، نهج البلاغۀ شریف و نیز ادعیه و مناجاتهای آن بزرگواران را فراهم کرده است. آنان که با دستانی تهی از این منبع فیض الهی برای تفسیر این منابع تلاش کردهاند، نتیجهای جز فروکاستن معانی ژرف آن جملات گهربار نصیبشان نشده است. | حکمت برتر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] افزون بر تسهیل نمودن فهم دستهای از آیات قرآن مجید برای اهل معرفت، بهیقین درک بسیاری از جملات منقول از اهل بیت(ع)، نهج البلاغۀ شریف و نیز ادعیه و مناجاتهای آن بزرگواران را فراهم کرده است. آنان که با دستانی تهی از این منبع فیض الهی برای تفسیر این منابع تلاش کردهاند، نتیجهای جز فروکاستن معانی ژرف آن جملات گهربار نصیبشان نشده است. | ||
این کتاب سلسلۀ درسهایی است که استاد [[محقق داماد، سید مصطفی|محقق داماد]] در سال 1385 به دعوت استاد دکتر [[اعوانی، غلامرضا|اعوانی]] برای تدریس حکمت متعالیه در مؤسسۀ حکمت و فلسفۀ ایران در مقطع دکتری طی یک ترم ارائه داده است. این سلسله گفتارها در واقع تکمیلی بر مقالۀ «حکمت متعالیه: ابداع یا التقاط؟» بوده است. در آن مقاله قطعهای از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرا]] به نقل از «اسفار» آورده شده که او در آن حدود هفده مسئله را میشمرد و معتقد است ذهن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] در این مسائل کند شده و نتوانسته است آنها را حل کند؛ اما خودش از عهدۀ حل این مسائل برآمده است. نویسنده خواسته است با مراجعه به منابع [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرا]] و نیز [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] بررسی کند که این مسائل چگونه در [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] مطرح بوده و سپس چگونه در حکمت متعالیه حل شدهاند. در این کتاب آن مقاله نیز درج شده و در دسترس قرار گرفته است. در این درسگفتارها نیز تا حد امکان این مسئله بررسی شده است. | این کتاب سلسلۀ درسهایی است که استاد [[محقق داماد، سید مصطفی|محقق داماد]] در سال 1385 به دعوت استاد دکتر [[اعوانی، غلامرضا|اعوانی]] برای تدریس حکمت متعالیه در مؤسسۀ حکمت و فلسفۀ ایران در مقطع دکتری طی یک ترم ارائه داده است. این سلسله گفتارها در واقع تکمیلی بر مقالۀ «حکمت متعالیه: ابداع یا التقاط؟» بوده است. در آن مقاله قطعهای از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرا]] به نقل از «اسفار» آورده شده که او در آن حدود هفده مسئله را میشمرد و معتقد است ذهن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] در این مسائل کند شده و نتوانسته است آنها را حل کند؛ اما خودش از عهدۀ حل این مسائل برآمده است. نویسنده خواسته است با مراجعه به منابع [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرا]] و نیز [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] بررسی کند که این مسائل چگونه در [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] مطرح بوده و سپس چگونه در حکمت متعالیه حل شدهاند. در این کتاب آن مقاله نیز درج شده و در دسترس قرار گرفته است. در این درسگفتارها نیز تا حد امکان این مسئله بررسی شده است. |