تاريخ الفلسفة في الإسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد' به 'ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد'
جز (جایگزینی متن - '↵↵ ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد' به 'ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد')
 
خط ۳۸: خط ۳۸:
اثر حاضر، نخستین کتابی است که در باب تاریخ فلسفه اسلامی به‌عنوان‎ یک مجموعه نوشته شده و حاصل‎ کار‎ یک خاورشناس‎ است‎. نویسنده، خود در آغاز مقدمه کتابش بدین ‎‎نکته‎ چنین اشارت کرده است: «این کتاب پس از مختصری که‎ استاد‎ مانک در این زمینه نوشته، نخستین‎ تلاش برای تبیین تاریخ‎ فلسفه‎ اسلامی به‌عنوان یک مجموعه‎ است‎ و می‌توان آن را شروع جدیدی به حساب آورد، نه تکمیل‌کننده نوشته‌های‎ پیشین»<ref>ر.ک: جابری، محمدعابد، ص12؛ مقدمه نویسنده، ص13</ref>‎.
اثر حاضر، نخستین کتابی است که در باب تاریخ فلسفه اسلامی به‌عنوان‎ یک مجموعه نوشته شده و حاصل‎ کار‎ یک خاورشناس‎ است‎. نویسنده، خود در آغاز مقدمه کتابش بدین ‎‎نکته‎ چنین اشارت کرده است: «این کتاب پس از مختصری که‎ استاد‎ مانک در این زمینه نوشته، نخستین‎ تلاش برای تبیین تاریخ‎ فلسفه‎ اسلامی به‌عنوان یک مجموعه‎ است‎ و می‌توان آن را شروع جدیدی به حساب آورد، نه تکمیل‌کننده نوشته‌های‎ پیشین»<ref>ر.ک: جابری، محمدعابد، ص12؛ مقدمه نویسنده، ص13</ref>‎.


اگر بر الگو شدن این کتاب، تلاشی را بیفزاییم که نویسنده در راستای جستجوی گرایش‌های تفکر فلسفی و علمی در‎ اسلام‎ از آغاز پیدایش تا ظهور [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] مبذول داشته است و سپس اتکای وی را بر شیوه ترکیبی استوار بر اثبات و عرضه تصورات و احکام‎ عام‎ در نظر بگیریم، راز شهرتی‎ را که این کتاب نزد اهل فلسفه در قلمرو اندیشه عربی معاصر کسب کرده و امروز هم از آن برخوردار است، درک خواهیم کرد<ref>ر.ک: جابری، محمدعابد، ص13</ref>‎.
اگر بر الگو شدن این کتاب، تلاشی را بیفزاییم که نویسنده در راستای جستجوی گرایش‌های تفکر فلسفی و علمی در‎ اسلام‎ از آغاز پیدایش تا ظهور [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|ابن خلدون]] مبذول داشته است و سپس اتکای وی را بر شیوه ترکیبی استوار بر اثبات و عرضه تصورات و احکام‎ عام‎ در نظر بگیریم، راز شهرتی‎ را که این کتاب نزد اهل فلسفه در قلمرو اندیشه عربی معاصر کسب کرده و امروز هم از آن برخوردار است، درک خواهیم کرد<ref>ر.ک: جابری، محمدعابد، ص13</ref>‎.


در‎ اینجا نگاهی کوتاه‎ اما‎ جستجوگرانه و منتقدانه خواهیم انداخت بر این کتاب قدیمی که همچنان جدید است:
در‎ اینجا نگاهی کوتاه‎ اما‎ جستجوگرانه و منتقدانه خواهیم انداخت بر این کتاب قدیمی که همچنان جدید است:
خط ۵۷: خط ۵۷:
باب ششم ویژه «فلسفه در مغرب» است و چهار فصل اصلی دارد: فصل اول به آغازه‌های فلسفه‌ورزی‎ در‎ اندلس می‌پردازد و سه فصل باقی‌مانده به‌ترتیب اختصاص دارند به ابن باجه و ابن طفیل و ابن رشد.
باب ششم ویژه «فلسفه در مغرب» است و چهار فصل اصلی دارد: فصل اول به آغازه‌های فلسفه‌ورزی‎ در‎ اندلس می‌پردازد و سه فصل باقی‌مانده به‌ترتیب اختصاص دارند به ابن باجه و ابن طفیل و ابن رشد.


سرانجام می‌رسیم به باب هفتم که خاتمه کتاب هم هست و دو‎ فصل‎ اصلی ذیل را شامل است: اولی ویژه [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] است و دومی مختص «عرب و فلسفه مسیحی در سده‌های میانه» و کتاب چنین به پایان می‌رسد<ref>ر.ک: همان</ref>‎.
سرانجام می‌رسیم به باب هفتم که خاتمه کتاب هم هست و دو‎ فصل‎ اصلی ذیل را شامل است: اولی ویژه [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|ابن خلدون]] است و دومی مختص «عرب و فلسفه مسیحی در سده‌های میانه» و کتاب چنین به پایان می‌رسد<ref>ر.ک: همان</ref>‎.


بی‌گمان، نخستین نقشی‎ که‎ از‎ سیمای ظاهری ساختار این کتاب‎ در‎ ضمیر‎ خواننده ترسیم می‌شود، نقشی است کاملاً مثبت: بدین‌سان که کتاب کارش را از منابع داخلی و خارجی فلسفی و علمی در اسلام‎ آغاز‎ می‌کند تا در مرحله بعدی بپردازد به آن‎ شاخه‌ها و شعبه‌ها و سیر آن‌ها در درون فرهنگ عربی اسلامی تا زمان سقوط اندلس و انتقال فلسفه و دانش‌های‎ عربی‎ به‎ اروپا. ازاین‌جهت، به نظر می‌رسد که کتاب‎ در پی ساختن تاریخ ویژه‌ای است برای فلسفه در اسلام بر طبق الگوی تاریخ عام فلسفه‌ای‎ که‎ مورخان‎ فلسفه در اروپا در نیمه دوم سده گذشته بنا کردند و با‎ تطبیق‎ تام همان روش تاریخی یا دست‎کم به‌قدر امکان منطبق با همان روش؛ اما‎ آن‎ هنگام‎ که خواننده در باب محتوای کتاب و ساختار داخلی آن شروع به کندوکاو و ژرف‎‎نگری‎ می‎‎نماید، نقش مثبتی که در ضمیرش ترسیم شده بود، دچار تشویش می‌شود<ref>ر.ک: همان</ref>‎.‎
بی‌گمان، نخستین نقشی‎ که‎ از‎ سیمای ظاهری ساختار این کتاب‎ در‎ ضمیر‎ خواننده ترسیم می‌شود، نقشی است کاملاً مثبت: بدین‌سان که کتاب کارش را از منابع داخلی و خارجی فلسفی و علمی در اسلام‎ آغاز‎ می‌کند تا در مرحله بعدی بپردازد به آن‎ شاخه‌ها و شعبه‌ها و سیر آن‌ها در درون فرهنگ عربی اسلامی تا زمان سقوط اندلس و انتقال فلسفه و دانش‌های‎ عربی‎ به‎ اروپا. ازاین‌جهت، به نظر می‌رسد که کتاب‎ در پی ساختن تاریخ ویژه‌ای است برای فلسفه در اسلام بر طبق الگوی تاریخ عام فلسفه‌ای‎ که‎ مورخان‎ فلسفه در اروپا در نیمه دوم سده گذشته بنا کردند و با‎ تطبیق‎ تام همان روش تاریخی یا دست‎کم به‌قدر امکان منطبق با همان روش؛ اما‎ آن‎ هنگام‎ که خواننده در باب محتوای کتاب و ساختار داخلی آن شروع به کندوکاو و ژرف‎‎نگری‎ می‎‎نماید، نقش مثبتی که در ضمیرش ترسیم شده بود، دچار تشویش می‌شود<ref>ر.ک: همان</ref>‎.‎