ابن خلدون، یحیی بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۰: خط ۵۰:
[[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|عبدالرحمان‌]] از مشاهیر این‌ افراد به‌ سَطّى‌ فقیه‌ مالكى‌، ابن‌ عبدالمهیمن‌ نحوی‌، ابن‌ رضوان‌ ادیب‌، ابن‌ شعیب‌ فاسى‌ حكیم‌ و ادیب‌، ابن‌ عبدالنور فقیه‌ مالكى‌، ابن‌ صباغ‌ محدث‌، ابن‌ مرزوق‌ و آبلى‌ اشاره‌ كرده‌ و از آنان‌ به‌ عنوان‌ مشایخ‌ و دوستان‌ خود سخن‌ رانده‌ است‌. از میان‌ این‌ عالمان‌ استفاده یحیى‌ از محضر ابوعبدالله‌ آبلى‌ و برخى‌ شاگردان‌ او مانند ابوعبدالله‌ شریف‌، مسلم‌ است، به‌ویژه‌ آبلى‌ بر هر دو برادر تأثیر قاطعى‌ داشته‌ است.
[[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|عبدالرحمان‌]] از مشاهیر این‌ افراد به‌ سَطّى‌ فقیه‌ مالكى‌، ابن‌ عبدالمهیمن‌ نحوی‌، ابن‌ رضوان‌ ادیب‌، ابن‌ شعیب‌ فاسى‌ حكیم‌ و ادیب‌، ابن‌ عبدالنور فقیه‌ مالكى‌، ابن‌ صباغ‌ محدث‌، ابن‌ مرزوق‌ و آبلى‌ اشاره‌ كرده‌ و از آنان‌ به‌ عنوان‌ مشایخ‌ و دوستان‌ خود سخن‌ رانده‌ است‌. از میان‌ این‌ عالمان‌ استفاده یحیى‌ از محضر ابوعبدالله‌ آبلى‌ و برخى‌ شاگردان‌ او مانند ابوعبدالله‌ شریف‌، مسلم‌ است، به‌ویژه‌ آبلى‌ بر هر دو برادر تأثیر قاطعى‌ داشته‌ است.


حاجیات‌ احتمال‌ داده‌ كه‌ یحیى‌ به‌ همراه‌ [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|عبدالرحمان‌]] در دربار ابوعنان‌ بوده‌ و در آن‌جا محضر ابوعبدالله‌ شریف‌ را درك‌ كرده‌ است‌. همچنین‌ بسیار محتمل‌ است‌ كه‌ یحیى‌ از لسان‌الدین‌ بن‌ خطیب‌ نیز كه‌ در 761ق‌ به‌ فاس‌ مسافرت‌ كرد، بهره‌ برده‌ باشد، زیرا یحیى‌ در آن‌ زمان‌ در دیوان‌ انشای‌ فاس‌ و زیر نظر ابن‌ رضوان‌ منصب‌ دبیری‌ داشت‌. گذشته‌ از آن‌، نامه‌ای‌ از ابن‌ خطیب‌ به‌ یحیى‌ در دست‌ است‌ كه‌ بیان‌گر رابطه دوستانه آن‌ دو است و نثر مصنوع‌ ابن‌ خطیب‌ مى‌توانسته‌ است‌ راهنمای‌ خوبى‌ برای‌ یحیى‌ در شیوه نگارش‌ بُغیةالرُّوّاد باشد. گذشته‌ از اینها یحیى‌ بن‌ خلدون‌ از ابوالبركات‌ بلفیقى‌، فقیه‌، ادیب‌ و دبیر و ابوعلى‌ زواوی‌، مفتى‌ و از شاگردان‌ بلفیقى‌، و ابن‌ عبدالمهیمن‌ به‌ عنوان‌ استادان‌ خود یاد كرده‌ است‌. ابن‌ خطیب‌ در نامه خود به‌ یحیى‌ او را فاضل‌ و فقیه‌ خوانده‌ است‌.
حاجیات‌ احتمال‌ داده‌ كه‌ یحیى‌ به‌ همراه‌ [[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|عبدالرحمان‌]] در دربار ابوعنان‌ بوده‌ و در آن‌جا محضر ابوعبدالله‌ شریف‌ را درك‌ كرده‌ است‌. همچنین‌ بسیار محتمل‌ است‌ كه‌ یحیى‌ از لسان‌الدین‌ بن‌ خطیب‌ نیز كه‌ در 761ق‌ به‌ فاس‌ مسافرت‌ كرد، بهره‌ برده‌ باشد، زیرا یحیى‌ در آن‌ زمان‌ در دیوان‌ انشای‌ فاس‌ و زیر نظر ابن‌ رضوان‌ منصب‌ دبیری‌ داشت‌. گذشته‌ از آن‌، نامه‌ای‌ از ابن‌ خطیب‌ به‌ یحیى‌ در دست‌ است‌ كه‌ بیان‌گر رابطه دوستانه آن‌ دو است و نثر مصنوع‌ [[ابن خطیب (ابهام‌زدایی)|ابن‌ خطیب‌]] مى‌توانسته‌ است‌ راهنمای‌ خوبى‌ برای‌ یحیى‌ در شیوه نگارش‌ بُغیةالرُّوّاد باشد. گذشته‌ از اینها یحیى‌ بن‌ خلدون‌ از ابوالبركات‌ بلفیقى‌، فقیه‌، ادیب‌ و دبیر و ابوعلى‌ زواوی‌، مفتى‌ و از شاگردان‌ بلفیقى‌، و ابن‌ عبدالمهیمن‌ به‌ عنوان‌ استادان‌ خود یاد كرده‌ است‌. ابن‌ خطیب‌ در نامه خود به‌ یحیى‌ او را فاضل‌ و فقیه‌ خوانده‌ است‌.
 
افزون‌ بر آن‌، عنوان‌ فقیه‌ در آغاز خطبه بغیة نیز دیده‌ مى‌شود. از این‌جا مى‌توان‌ دانست‌ كه‌ یحیى‌ علم‌ دینى‌ و ادبى‌ عصر را به‌خوبى‌ آموخته‌ بوده‌ است‌. اگر چه‌ از تنها اثری‌ كه‌ از او در دست‌ است‌، نمى‌توان‌ دریافت‌ كه‌ مایه فقهى‌ او تا چه‌ پایه‌ بوده‌، اما مهارت‌ ادبى‌ او در همین‌ اثر و در اشعاری‌ كه‌ از او باقى‌ مانده‌ است‌، به‌ چشم‌ مى‌خورد. گذشته‌ از آن‌، بغیةالروّاد نشان‌دهنده گرایش‌های‌ یحیى‌ به‌ احوال‌ و اندیشه‌های‌ صوفیانه‌ است‌ و آن‌ را غیر از تأثیر فضای‌ عمومى‌ عصر باید ناشى‌ از تأثیر مستقیم‌ شیخ‌ ابوعبدالله‌ آبلى‌، استاد یحیى‌ و برادرش‌ عبدالرحمان‌ دانست‌.
افزون‌ بر آن‌، عنوان‌ فقیه‌ در آغاز خطبه بغیة نیز دیده‌ مى‌شود. از این‌جا مى‌توان‌ دانست‌ كه‌ یحیى‌ علم‌ دینى‌ و ادبى‌ عصر را به‌خوبى‌ آموخته‌ بوده‌ است‌. اگر چه‌ از تنها اثری‌ كه‌ از او در دست‌ است‌، نمى‌توان‌ دریافت‌ كه‌ مایه فقهى‌ او تا چه‌ پایه‌ بوده‌، اما مهارت‌ ادبى‌ او در همین‌ اثر و در اشعاری‌ كه‌ از او باقى‌ مانده‌ است‌، به‌ چشم‌ مى‌خورد. گذشته‌ از آن‌، بغیةالروّاد نشان‌دهنده گرایش‌های‌ یحیى‌ به‌ احوال‌ و اندیشه‌های‌ صوفیانه‌ است‌ و آن‌ را غیر از تأثیر فضای‌ عمومى‌ عصر باید ناشى‌ از تأثیر مستقیم‌ شیخ‌ ابوعبدالله‌ آبلى‌، استاد یحیى‌ و برادرش‌ عبدالرحمان‌ دانست‌.