۱٬۱۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
مؤید این معنا این است که نویسنده، قسمتهای قابل توجهی از تاریخ عرب را از تاریخ طبری تلخیص کرده است؛ چنانکه خود در پایان جنگ جمل میگوید: «این بود واقعه جمل، آنسان که ما از کتاب ابوجعفر طبری خلاصه کردیم» و در پایان فصل خلافت اسلامی (شامل حوادثی حدود سی سال؛ یعنی از آغاز خلافت ابوبکر تا برقراری پیمان صلح میان امام حسن(ع) و معاویه) که میگوید: «سخن ما، در خلافت اسلامی و حوادثی که در آن اتفاق افتاده بود، چون ردّه و فتوحات و جنگها، تا به اتفاق و اتحاد انجامید، به پایان آمد و ما آن را از کتاب محمد بن جریر طبری خلاصه کردهایم...»<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>. | مؤید این معنا این است که نویسنده، قسمتهای قابل توجهی از تاریخ عرب را از تاریخ طبری تلخیص کرده است؛ چنانکه خود در پایان جنگ جمل میگوید: «این بود واقعه جمل، آنسان که ما از کتاب ابوجعفر طبری خلاصه کردیم» و در پایان فصل خلافت اسلامی (شامل حوادثی حدود سی سال؛ یعنی از آغاز خلافت ابوبکر تا برقراری پیمان صلح میان امام حسن(ع) و معاویه) که میگوید: «سخن ما، در خلافت اسلامی و حوادثی که در آن اتفاق افتاده بود، چون ردّه و فتوحات و جنگها، تا به اتفاق و اتحاد انجامید، به پایان آمد و ما آن را از کتاب محمد بن جریر طبری خلاصه کردهایم...»<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>. | ||
از جمله انتقادهایی که بر [[ابن خلدون، | از جمله انتقادهایی که بر [[ابن خلدون، عبدالرحمان بن ابوعبدالله محمد|ابن خلدون]] وارد کردهاند، این است که وی معیارهای تاریخنگاری را که در مقدمه مطرح کرده، خود در مباحث تاریخی رعایت نکرده و نتوانسته از بیدقتیهای مورخان دیگر که بهخاطر آن به آنها تاخته، مصون بماند و ازاینرو عملاً طرح او در اینباره، در حد اصول نظری در مقدمه باقی مانده است؛ یعنی در واقع، تاریخ او امتیازی بر دیگر تواریخ ندارد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
به انتقادهای وارد بر کتاب، سه گونه پاسخ داده شده است: | به انتقادهای وارد بر کتاب، سه گونه پاسخ داده شده است: |