۱۰۶٬۲۵۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''الروض الجلي في أنساب آل باعلوي'''، اثر ابوفیض سید محمد بن محمد بن محمد بن عبدالرزاق حسینی | '''الروض الجلي في أنساب آل باعلوي'''، اثر [[مرتضی زبیدی، محمد|ابوفیض سید محمد بن محمد بن محمد بن عبدالرزاق حسینی زبیدی]]، معروف به [[مرتضی زبیدی، محمد|مرتضی زبیدی]] (1145- 1205ق)، کتابی است در بررسی انساب خاندان باعلوی در یمن و سایر کشورها که با تحقیق [[عبدالغنی، عارف احمد|عارف عبدالغنی]]، منتشر شده است. | ||
از این کتاب، با عنوان «الروض الجلي في نسب بني‌علوي» نیز یاد شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص7</ref>. | از این کتاب، با عنوان «الروض الجلي في نسب بني‌علوي» نیز یاد شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص7</ref>. | ||
| خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
یکی از اموری که باعث اهمیت کتاب شده، آن است که نگاشته خامه عالمی نسب‌شناس می‌باشد که در این زمینه، آثار ارزشمندی را از خود برجای گذاشته است<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | یکی از اموری که باعث اهمیت کتاب شده، آن است که نگاشته خامه عالمی نسب‌شناس می‌باشد که در این زمینه، آثار ارزشمندی را از خود برجای گذاشته است<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | ||
نویسنده کتاب را در اجابت به درخواست فقیه و محدث دوران خود، عبدالرحمن عیدروس تریمی حسینی به رشته تحریر درآورده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | نویسنده کتاب را در اجابت به درخواست فقیه و محدث دوران خود، [[عبدالرحمن عیدروس تریمی حسینی]] به رشته تحریر درآورده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
وی در این کتاب، به دنبال ذکر نسب آل باعلوی یمن است و اهمیت کتاب در این است که همه انساب این خاندان و شاخه‌های مربوط به آن را در کشورهایی مانند یمن، هند، سومالی، حبشه، حجاز و اندونزی مورد بحث و تحقیق قرار داده و تمام نسب و اعقاب آنها را بررسی نموده و نسب هریک از نیاکان آنان را به اصل و ریشه خود رسانده است. علاوه بر این، توضیحات مفید و ارزشمندی پیرامون نسب حسینیان در مراکش و چگونگی نقل مکان این خاندان از حجاز به آن سرزمین در پاسخ به تمایلات مردم آنجا برای نزدیک شدن به خاندان پیامبر(ص)، به دست داده است<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref>. | وی در این کتاب، به دنبال ذکر نسب آل باعلوی یمن است و اهمیت کتاب در این است که همه انساب این خاندان و شاخه‌های مربوط به آن را در کشورهایی مانند یمن، هند، سومالی، حبشه، حجاز و اندونزی مورد بحث و تحقیق قرار داده و تمام نسب و اعقاب آنها را بررسی نموده و نسب هریک از نیاکان آنان را به اصل و ریشه خود رسانده است. علاوه بر این، توضیحات مفید و ارزشمندی پیرامون نسب حسینیان در مراکش و چگونگی نقل مکان این خاندان از حجاز به آن سرزمین در پاسخ به تمایلات مردم آنجا برای نزدیک شدن به خاندان پیامبر(ص)، به دست داده است<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref>. | ||
| خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
کتاب با مقدمه مختصری از محقق در معرفی کتاب و اشاره به موضوع و اهمیت و نیز شرح حال نویسنده آن، آغاز شده است<ref>ر.ک: همان، ص7-12</ref>. | کتاب با مقدمه مختصری از محقق در معرفی کتاب و اشاره به موضوع و اهمیت و نیز شرح حال نویسنده آن، آغاز شده است<ref>ر.ک: همان، ص7-12</ref>. | ||
نویسنده، مطالب را پس از توضیح مختصری پیرامون فضیلت و اهمیت علم نسب‌شناسی، با معرفی اولاد حضرت علی(ع) و نام بردن از آنها، آغاز نموده و اسامی افراد و نسب آنها که همگی به حضرت علی بن ابی‌طالب(ع) ختم می‌شود را ذکر کرده است. از اعلام و بزرگان معرفی‌شده در کتاب، می‌توان از افرادی همچون: محمد قاضی بن حسن بن علی بن ابی‌بکر سکران<ref>ر.ک: همان، ص69</ref>، احمد بن ابی‌بکر سکران<ref>ر.ک: همان، ص70</ref>، علی ابوالحسن بن ابوالمحاسن<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>، علوی بن سقاف<ref>ر.ک: همان، ص79</ref>، ابراهیم ابواسحاق بن سقاف<ref>ر.ک: همان، ص81</ref>، حسین بن سقاف<ref>ر.ک: همان، ص83</ref> و عبدالله بن شیخ سقاف<ref>ر.ک: همان، ص84</ref> نام برد. | نویسنده، مطالب را پس از توضیح مختصری پیرامون فضیلت و اهمیت علم نسب‌شناسی، با معرفی اولاد حضرت [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] و نام بردن از آنها، آغاز نموده و اسامی افراد و نسب آنها که همگی به [[امام علی علیه‌السلام|حضرت علی بن ابی‌طالب(ع)]] ختم می‌شود را ذکر کرده است. از اعلام و بزرگان معرفی‌شده در کتاب، می‌توان از افرادی همچون: محمد قاضی بن حسن بن علی بن ابی‌بکر سکران<ref>ر.ک: همان، ص69</ref>، احمد بن ابی‌بکر سکران<ref>ر.ک: همان، ص70</ref>، علی ابوالحسن بن ابوالمحاسن<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>، علوی بن سقاف<ref>ر.ک: همان، ص79</ref>، ابراهیم ابواسحاق بن سقاف<ref>ر.ک: همان، ص81</ref>، حسین بن سقاف<ref>ر.ک: همان، ص83</ref> و عبدالله بن شیخ سقاف<ref>ر.ک: همان، ص84</ref> نام برد. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||