۱۰۶٬۲۵۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURبهجتافزاJ1.jpg | عنوان = | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = جربادقانی، محمدمهدی (نویسنده) سروری گلپایگانی، امید (محقق) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =بنیاد موقوفات دکتر افشار با همکار...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''بهجتافزا''' تألیف محمدمهدی | '''بهجتافزا''' تألیف [[جربادقانی، محمدمهدی|محمدمهدی جربادقانی]]، تصحیح و تحقیق [[سروری گلپایگانی، امید|امید سروری گلپایگانی]]؛ این کتاب داستان عاشقانهای به یادگارمانده از دورۀ صفوی و حکایت عشق تاجری جوان به نام بدیعالزمان به پریزاد دختر خاقان چین است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
«بهجتافزا» داستان عاشقانهای به یادگارمانده از دورۀ صفوی و حکایت عشق تاجری جوان به نام بدیعالزمان به پریزاد دختر خاقان چین است. | «بهجتافزا» داستان عاشقانهای به یادگارمانده از دورۀ صفوی و حکایت عشق تاجری جوان به نام بدیعالزمان به پریزاد دختر خاقان چین است. | ||
نام مؤلف این اثر محمدمهدی جربادقانی است که در متن این رساله ذکر شده و مهمترین منبعی که دربارۀ وی اطلاعاتی به دست داده، همین کتاب است. بر اساس این کتاب، وی پس از یادگیری علوم متداول، گلپایگان را ترک کرده و به گفتۀ خودش «مدتی مدید خلاصۀ اوقات زندگانی و تفاوت ایام جوانی را به اشتغال تحریر دفاتر دیوانی که عین معصیت و نافرمانی است، صرف نموده» است و آنچنان پیشرفت کرده و ارتقا یافته که از ندمای معتبر شاه عباس و شاه صفی و دبیران دیوانی آنها میشود و این دو پادشاه او را در جنگها و مسافرتها به همراه خود میبردهاند. | نام مؤلف این اثر [[جربادقانی، محمدمهدی|محمدمهدی جربادقانی]] است که در متن این رساله ذکر شده و مهمترین منبعی که دربارۀ وی اطلاعاتی به دست داده، همین کتاب است. بر اساس این کتاب، وی پس از یادگیری علوم متداول، گلپایگان را ترک کرده و به گفتۀ خودش «مدتی مدید خلاصۀ اوقات زندگانی و تفاوت ایام جوانی را به اشتغال تحریر دفاتر دیوانی که عین معصیت و نافرمانی است، صرف نموده» است و آنچنان پیشرفت کرده و ارتقا یافته که از ندمای معتبر شاه عباس و شاه صفی و دبیران دیوانی آنها میشود و این دو پادشاه او را در جنگها و مسافرتها به همراه خود میبردهاند. | ||
در سالهای آخر خدمت لشکر عثمانی در سال 1039 به بغداد و شهرهای همجوار حمله میکند و سردار عثمانی، خلیل پاشا، یک سال بعد در شهر حله در قلعهای مستقر و متحصن میشود و دست ظلم و تعدی بر شیعیان آن ناحیه میگشاید. شاه صفی، رستمخان سپهسالار گرجی، بیگلربیگی آذربایجان را برای فتح حله و نجات مردم آن ناحیه میفرستد و رستمخان، خلیلپاشا را در آن قلعه محاصره میکند؛ ولی دو ماه بعد نامهای مشتمل بر استهلاک و پریشانی لشکر میرسد و شاه صفی محمدمهدی جربادقانی را به همراه دوهزار نفر سرباز برای ارسال خزانهای به مبلغ دوازده هزار تومان مأمور میکند و این خود نشاندهندۀ اعتبار و اهمیت جربادقانی در دربار صفوی است. | در سالهای آخر خدمت لشکر عثمانی در سال 1039 به بغداد و شهرهای همجوار حمله میکند و سردار عثمانی، خلیل پاشا، یک سال بعد در شهر حله در قلعهای مستقر و متحصن میشود و دست ظلم و تعدی بر شیعیان آن ناحیه میگشاید. شاه صفی، رستمخان سپهسالار گرجی، بیگلربیگی آذربایجان را برای فتح حله و نجات مردم آن ناحیه میفرستد و رستمخان، خلیلپاشا را در آن قلعه محاصره میکند؛ ولی دو ماه بعد نامهای مشتمل بر استهلاک و پریشانی لشکر میرسد و شاه صفی محمدمهدی جربادقانی را به همراه دوهزار نفر سرباز برای ارسال خزانهای به مبلغ دوازده هزار تومان مأمور میکند و این خود نشاندهندۀ اعتبار و اهمیت جربادقانی در دربار صفوی است. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
نویسنده در حین گزارش وقایع و توصیف آنها، گاهی اطلاعاتی مهم را بیان میکند؛ از جمله ذکر مراسم آتشبازی، بازیگری، خیالبازی و قصهخوانی در هنگام برگزاری جشنهای دربار خاقان و نیز آیینبندی و چراغانیکردن خیابان، کوه و درخت و دشت برای به پیشواز و استقبالرفتن که قطعاً پرداختۀ ذهن مؤلف است و آنها را از تجربیات و دیدههای خود در دربار صفویه به داستانش منتقل کرده است. | نویسنده در حین گزارش وقایع و توصیف آنها، گاهی اطلاعاتی مهم را بیان میکند؛ از جمله ذکر مراسم آتشبازی، بازیگری، خیالبازی و قصهخوانی در هنگام برگزاری جشنهای دربار خاقان و نیز آیینبندی و چراغانیکردن خیابان، کوه و درخت و دشت برای به پیشواز و استقبالرفتن که قطعاً پرداختۀ ذهن مؤلف است و آنها را از تجربیات و دیدههای خود در دربار صفویه به داستانش منتقل کرده است. | ||
مهمترین ویژگی نثر جربادقانی، تأثیرپذیری فراوان نثرش از تجربیات دوران دیواننگاری و نامهنویسی اوست. وی سالهای متمادی از دبیران و منشیان دیوانی دربار صفویه بوده و در این سمت نامهها و فرمانهای دیوانی فراوانی را نگاشته و سبک اینگونه نگارشها بر نثر و شیوۀ داستانپردازیاش سایهای بلند افکنده است. سراسر این متن پر از توصیفات پیچدرپیچ، شاعرانه و ادبی و اصطلاحات ویژۀ نامهنگاری و فرماننویسی است که با چاشنی سجعها، صفات مفعولی، صفات و تشبیهات مرکب، اغراق و کلمات مطنطن عربی مختلف و متنوع همراه است و استفادۀ او از القاب و عناوین طولانی و پیدرپی برای معرفی افراد و توصیفات حماسی بلند و طولانی در هنگام ذکر وقایع و حوادث، یادآور متن نامهها و فرمانهای عهد صفوی است. | مهمترین ویژگی نثر [[جربادقانی، محمدمهدی|جربادقانی]]، تأثیرپذیری فراوان نثرش از تجربیات دوران دیواننگاری و نامهنویسی اوست. وی سالهای متمادی از دبیران و منشیان دیوانی دربار صفویه بوده و در این سمت نامهها و فرمانهای دیوانی فراوانی را نگاشته و سبک اینگونه نگارشها بر نثر و شیوۀ داستانپردازیاش سایهای بلند افکنده است. سراسر این متن پر از توصیفات پیچدرپیچ، شاعرانه و ادبی و اصطلاحات ویژۀ نامهنگاری و فرماننویسی است که با چاشنی سجعها، صفات مفعولی، صفات و تشبیهات مرکب، اغراق و کلمات مطنطن عربی مختلف و متنوع همراه است و استفادۀ او از القاب و عناوین طولانی و پیدرپی برای معرفی افراد و توصیفات حماسی بلند و طولانی در هنگام ذکر وقایع و حوادث، یادآور متن نامهها و فرمانهای عهد صفوی است. | ||
ساختار داستانپردازی در این داستان ساختاری بههمپیوسته، یکسان و یکدست است که یک خط سیر و یک قهرمان اصلی دارد که حوادث در راستای اهداف و خواستههای او رقم میخورند. این داستان در سیر یگانۀ خود دو سمت دارد و از میانه تا اواخر داستان، قهرمان اصلی در یک سمت حضور ندارد. نویسنده در هنگامی که قهرمان عاشق داستان از سرزمین معشوق فاصله گرفته، برای ذکر وقایع سمت خالی از قهرمان، گهگاه باز میگردد و وقایعی را که در نبود قهرمان وی داده، گزارش میکند. | ساختار داستانپردازی در این داستان ساختاری بههمپیوسته، یکسان و یکدست است که یک خط سیر و یک قهرمان اصلی دارد که حوادث در راستای اهداف و خواستههای او رقم میخورند. این داستان در سیر یگانۀ خود دو سمت دارد و از میانه تا اواخر داستان، قهرمان اصلی در یک سمت حضور ندارد. نویسنده در هنگامی که قهرمان عاشق داستان از سرزمین معشوق فاصله گرفته، برای ذکر وقایع سمت خالی از قهرمان، گهگاه باز میگردد و وقایعی را که در نبود قهرمان وی داده، گزارش میکند. |