۱۰۶٬۳۴۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''خواجۀ خواجگان عبدالخالق غجدوانی''' مروری بر زندگی و آثار همراه با تصحیح رسالههای وصایا و صاحبیه از غجدوانی و شرح وصایا از فضلالله بن روزبهان خنجی تألیف عبدالخالق | '''خواجۀ خواجگان عبدالخالق غجدوانی''' مروری بر زندگی و آثار همراه با تصحیح رسالههای وصایا و صاحبیه از غجدوانی و شرح وصایا از [[فضلالله بن روزبهان|فضلالله بن روزبهان خنجی]] تألیف [[غجدوانی، عبدالخالق|عبدالخالق غجدوانی]]؛ تحقیق و تصحیح [[حسینی، مریم|مریم حسینی]]، با همکاری [[علیزاده کاشانی، محمود|محمود علیزاده کاشانی]]؛ در این کتاب مقدمهای مبسوط دربارۀ سرزمین بخارا، سرزمین خواجگان و نقشبندیه آمده است. سپس [[خواجه یوسف همدانی]] که نقطۀ پیوند خواجگان با پیران خراسان و سلسلة الذهب است، معرفی شده است و دربارۀ مقامات وی که نگارش آن را به غجدوانی نسبت میدهند، بحث شده است. پژوهشی گسترده دربارۀ [[غجدوانی، عبدالخالق|عبدالخالق غجدوانی]] و سلسلۀ خواجگان در این کتاب بر اساس کهنترین منابع انجام یافته است که بسیاری از مکتومات در مورد او و زنجیرههای جانشینی پیش و پس از وی را آشکار میکند. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
در قرن ششم دو تن از بزرگترین مشایخ صوفیه در ناحیۀ ماوراءالنهر که بخشی از آسیای مرکزی امروزی را دربر دارد، میزیستند؛ شیخ یوسف همدانی در مرو و شیخ نجمالدین کبری در خوارزم که به داشتن خانقاه و تربیت شاگردان و مریدان بسیار شهرت داشتند. پس از نجمالدین کبری، مریدان وی چون مجدالدین | در قرن ششم دو تن از بزرگترین مشایخ صوفیه در ناحیۀ ماوراءالنهر که بخشی از آسیای مرکزی امروزی را دربر دارد، میزیستند؛ شیخ یوسف همدانی در مرو و [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|شیخ نجمالدین کبری]] در خوارزم که به داشتن خانقاه و تربیت شاگردان و مریدان بسیار شهرت داشتند. پس از [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدین کبری]]، مریدان وی چون [[مجدالدین بغدادی]]، [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجمالدین رازی]] و [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حمویه]] که هر کدام خود شاهبازی در آسمان طریقت بود، روش و سلوک [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدین کبری]] را پیش گرفتند و بهتدریج سلسلۀ کبرویه در قرنهای هفتم و هشتم شکل گرفت و ادامه یافت. در میانۀ قرن ششم طریقتی با نام خواجگان در ناحیۀ بخارا پدید آمد که پیر ایشان [[غجدوانی، عبدالخالق|خواجه عبدالخالق غجدوانی]] (متوفای 575 ق) بود. این مشایخ، خواجه عبدالخالق را مرید یوسف همدانی قلمداد کردند و بدین ترتیب طریقت خود را به دنبالۀ طریق پیران خراسان چون [[بایزید بسطامی، طیفور بن عیسى|بایزید بسطامی]] و [[ابوالحسن خرقانی، علی بن احمد|ابوالحسن خرقانی]] و [[ابوعلی فارمدی]] دانستند. در طول قرن هشتم با حضور [[بهاءالدین نقشبند، محمد بن محمد|بهاءالدین نقشبند]] سلسلۀ نقشبندیه شکل گرفت و بهاءالدین که خود از تربیت دو تن از خواجگان یعنی خواجه باباسماسی و خواجه امیر کلال برخوردار شده بود، خود را مرید [[غجدوانی، عبدالخالق|عبدالخالق غجدوانی]] پیر خواجگان نامید که بیش از 150 سال از مرگ او گذشته بود. بدین ترتیب پیوندی میان طریقت خواجگان و سلسلۀ نقشبندیه برقرار شد و پیران نقشبندی نیز در پیروی طریقت بهاءالدین که خود را برخوردار از انفاس روحانی غجدوانی میدانست، خود را از خلفای یوسف همدانی به شمار آوردند و از آن طریق سند خرقه و سبق ذکر خود را به مشایخ بزرگ خراسان رساندند. | ||
این کتاب دربارۀ عبدالخالق غجدوانی و آثار وی است؛ عارف پارسایی که حلقۀ واسط میان طریقت خواجگان و خواجه یوسف همدانی و پیران خراسان است. در تمام منابع مربوط به سلسلۀ خواجگان که در نواحی فرارودان نگاشته شده و منابع مربوط به سلسلۀ نقشبندیه از نواحی کاشغر و ترکستان چین تا غربیترین نواحی آناتولی، نام وی به عنوان سرسلسلۀ خواجگان و پیر روحانی بهاءالدین نقشبند ثبت شده است. عارفی که اطلاعات ما در منابع تاریخی در مورد او بسیار ناچیز است؛ ولی در آثار پیروان طریقت خواجگان و نقشبندیه و مقاماتی که دربارۀ وی نوشته شده، حکایتهای بسیار به او نسبت داده شده و آثاری به وی منتسب است. عارفی که حتی در مورد سالیان زیست او اختلاف وجود دارد و تاریخ وفاتش را از 575 تا 618 قمری ذکر کردهاند. | این کتاب دربارۀ [[غجدوانی، عبدالخالق|عبدالخالق غجدوانی]] و آثار وی است؛ عارف پارسایی که حلقۀ واسط میان طریقت خواجگان و [[خواجه یوسف همدانی]] و پیران خراسان است. در تمام منابع مربوط به سلسلۀ خواجگان که در نواحی فرارودان نگاشته شده و منابع مربوط به سلسلۀ نقشبندیه از نواحی کاشغر و ترکستان چین تا غربیترین نواحی آناتولی، نام وی به عنوان سرسلسلۀ خواجگان و پیر روحانی بهاءالدین نقشبند ثبت شده است. عارفی که اطلاعات ما در منابع تاریخی در مورد او بسیار ناچیز است؛ ولی در آثار پیروان طریقت خواجگان و نقشبندیه و مقاماتی که دربارۀ وی نوشته شده، حکایتهای بسیار به او نسبت داده شده و آثاری به وی منتسب است. عارفی که حتی در مورد سالیان زیست او اختلاف وجود دارد و تاریخ وفاتش را از 575 تا 618 قمری ذکر کردهاند. | ||
اخلاف وی که خود را به او نسبت دادهاند، سلسلۀ طریقت وی را از طریق یوسف همدانی به ابوعلی فارمدی و ابوالحسن خرقانی و بایزید بسطامی و امام جعفر صادق(ع) و ابوبکر و پیامبر میرسانند. ایجاد هشت اصل از اصول طریقت نقشبندی به وی نسبت داده شده است. کهنترین منابع سلسلۀ خواجگان وی را عارفی گریزان از خلق و محو در حق مینمایاند. در وصایای منتسب به وی هم خود او مریدان را از اختلاط با جماعت پرهیز داده و به ذکر خفی ترغیب کرده است. با این همه بهاءالدین نقشبند واضع یکی از مهمترین سلسلهها و طریقتهای عرفانی مسلمانان جهان سلسلۀ خود را به وی میرساند و او را پیر روحانی خود میداند. | اخلاف وی که خود را به او نسبت دادهاند، سلسلۀ طریقت وی را از طریق [[یوسف همدانی]] به [[ابوعلی فارمدی]] و [[ابوالحسن خرقانی، علی بن احمد|ابوالحسن خرقانی]] و [[بایزید بسطامی، طیفور بن عیسى|بایزید بسطامی]] و [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام جعفر صادق(ع)]] و ابوبکر و پیامبر میرسانند. ایجاد هشت اصل از اصول طریقت نقشبندی به وی نسبت داده شده است. کهنترین منابع سلسلۀ خواجگان وی را عارفی گریزان از خلق و محو در حق مینمایاند. در وصایای منتسب به وی هم خود او مریدان را از اختلاط با جماعت پرهیز داده و به ذکر خفی ترغیب کرده است. با این همه [[بهاءالدین نقشبند، محمد بن محمد|بهاءالدین نقشبند]] واضع یکی از مهمترین سلسلهها و طریقتهای عرفانی مسلمانان جهان سلسلۀ خود را به وی میرساند و او را پیر روحانی خود میداند. | ||
در این کتاب مقدمهای مبسوط دربارۀ سرزمین بخارا، سرزمین خواجگان و نقشبندیه آمده است. سپس خواجه یوسف همدانی که نقطۀ پیوند خواجگان با پیران خراسان و سلسلة الذهب است، معرفی شده است و دربارۀ مقامات وی که نگارش آن را به غجدوانی نسبت میدهند، بحث شده است. پژوهشی گسترده دربارۀ عبدالخالق غجدوانی و سلسلۀ خواجگان در این کتاب بر اساس کهنترین منابع انجام یافته است که بسیاری از مکتومات در مورد او و زنجیرههای جانشینی پیش و پس از وی را آشکار میکند. | در این کتاب مقدمهای مبسوط دربارۀ سرزمین بخارا، سرزمین خواجگان و نقشبندیه آمده است. سپس خواجه یوسف همدانی که نقطۀ پیوند خواجگان با پیران خراسان و سلسلة الذهب است، معرفی شده است و دربارۀ مقامات وی که نگارش آن را به غجدوانی نسبت میدهند، بحث شده است. پژوهشی گسترده دربارۀ [[غجدوانی، عبدالخالق|عبدالخالق غجدوانی]] و سلسلۀ خواجگان در این کتاب بر اساس کهنترین منابع انجام یافته است که بسیاری از مکتومات در مورد او و زنجیرههای جانشینی پیش و پس از وی را آشکار میکند. | ||
همچنین در این کتاب متن وصایا و رسالۀ «مقامات» خواجه یوسف همدانی مشهور به «صاحبیه» از عبدالخالق غجدوانی و رسالۀ «شرح وصایای غجدوانی» از فضلالله بن روزبهان خنجی با استفاده از دستنویسهای کهن این آثار تصحیح شده است که به همراه تعلیقات و فهرستها میباشد.<ref> [https://literaturelib.com/books/6209 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | همچنین در این کتاب متن وصایا و رسالۀ «مقامات» خواجه یوسف همدانی مشهور به «صاحبیه» از [[غجدوانی، عبدالخالق|عبدالخالق غجدوانی]] و رسالۀ «شرح وصایای غجدوانی» از [[فضلالله بن روزبهان|فضلالله بن روزبهان خنجی]] با استفاده از دستنویسهای کهن این آثار تصحیح شده است که به همراه تعلیقات و فهرستها میباشد.<ref> [https://literaturelib.com/books/6209 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||