مدخل الى التربية الاسلامية و طرق تدريسها: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه هاى' به 'ه‌هاى'
جز (جایگزینی متن - 'عبد اللّه' به 'عبداللّه')
جز (جایگزینی متن - 'ه هاى' به 'ه‌هاى')
خط ۲۸: خط ۲۸:
'''مدخل الى التربية الاسلامية و طرق تدريسها'''، تألیف [[عبد الرحمن صالح عبداللّه]] است که هدفش از نگارش اين کتاب، شناساندن مفهوم، ويژگيها و مهمترين روش‌هاى تربيت اسلامى و نيز پرورش رويکرد صحيح به تربيت اسلامى خواسته شده است، تا از اين راه برترى نظام تربيتى اسلام بر ديگر نظام هاى تربيتى معلوم آيد.
'''مدخل الى التربية الاسلامية و طرق تدريسها'''، تألیف [[عبد الرحمن صالح عبداللّه]] است که هدفش از نگارش اين کتاب، شناساندن مفهوم، ويژگيها و مهمترين روش‌هاى تربيت اسلامى و نيز پرورش رويکرد صحيح به تربيت اسلامى خواسته شده است، تا از اين راه برترى نظام تربيتى اسلام بر ديگر نظام هاى تربيتى معلوم آيد.


فصل اول.مفهوم تربيت اسلامى و ويژگي هاى آن: در اين فصل معناى لغوى و اصطلاحى تربيت را مى‌کاود و برخى ديدگاه‌ها را نسبت به آغاز تاريخى تربيت نقد مى‌کند و با تکيه بر محور بودن انسان در تربيت، پار هاى ويژگي هاى تربيت اسلامى را گوشزد مى‌کند، تربيت اسلامى را تعريف مى‌کند و عناصر شش‌گانۀ آن را برمى‌شمارد و آن را شرح مى‌کند و به فرق تربيت با تعليم و تزکيه مى‌پردازد.سپس در گفتگو از مصادر تربيت اسلامى، به قرآن، سنت، جهان و انسان اشاره مى‌کند و مصدر بودن هريک را شرح مى‌دهد و از پار هاى رويکرد هاى تربيتى قرآن و سنت مى‌گويد و به مناسبت بحث از برخى تفاوت‌هاى انسان و حيوان ياد مى‌کند و ارزش عقل را در انسان مى‌آورد.آنگاه به ويژگي هاى تربيت اسلامى مى‌رسد و شش ويژگى زير را شرح مى‌دهد: ايمان شالودۀ تربيت اسلامى است؛ اين دستگاه تربيتى در عين استوارى، داراى نرمش است چه، اصول آن تغييرناپذير و فروعش دگرگون‌بردار است؛ تربيت اسلامى، جهانى است، بر مکان و زمان است نه در مکان و زمان، از اين گذشته رنگ و نژاد نمى‌شناسد و همه را به يک ديد مى‌نگرد؛ تربيت اسلامى فراگير و متعادل است هيچ جنب هاى از زندگى را فروگذار نيست و هيچ بعدى از انسان و زندگى او را فداى بعدى ديگر نمى‌کند؛ تربيت اسلامى واقعگرا و ايده‌آلى است زيرا از سويى به انسان، همان‌گونه که هست مى‌نگرد و در پى انسانى خيالى نيست و ناتواني هاى انسان را در نظر دارد، و از سوى ديگر او را بريده از خاک و افلاکى مى‌خواهد و اخلاق نيک را برتر از گنج قارون مى‌داند؛ تربيت اسلامى رويکرد فردى و اجتماعى دارد؛ يعنى، هم در پى پرورش روح و بدن و عقل فرد است، و هم فرد را عضوى از اجتماع مى‌شمارد و گسترش ارزش‌هاى اجتماعى مانند برادرى و احترام به انديشه هاى ديگران را جوياست.
فصل اول.مفهوم تربيت اسلامى و ويژگي هاى آن: در اين فصل معناى لغوى و اصطلاحى تربيت را مى‌کاود و برخى ديدگاه‌ها را نسبت به آغاز تاريخى تربيت نقد مى‌کند و با تکيه بر محور بودن انسان در تربيت، پار هاى ويژگي هاى تربيت اسلامى را گوشزد مى‌کند، تربيت اسلامى را تعريف مى‌کند و عناصر شش‌گانۀ آن را برمى‌شمارد و آن را شرح مى‌کند و به فرق تربيت با تعليم و تزکيه مى‌پردازد.سپس در گفتگو از مصادر تربيت اسلامى، به قرآن، سنت، جهان و انسان اشاره مى‌کند و مصدر بودن هريک را شرح مى‌دهد و از پار هاى رويکرد هاى تربيتى قرآن و سنت مى‌گويد و به مناسبت بحث از برخى تفاوت‌هاى انسان و حيوان ياد مى‌کند و ارزش عقل را در انسان مى‌آورد.آنگاه به ويژگي هاى تربيت اسلامى مى‌رسد و شش ويژگى زير را شرح مى‌دهد: ايمان شالودۀ تربيت اسلامى است؛ اين دستگاه تربيتى در عين استوارى، داراى نرمش است چه، اصول آن تغييرناپذير و فروعش دگرگون‌بردار است؛ تربيت اسلامى، جهانى است، بر مکان و زمان است نه در مکان و زمان، از اين گذشته رنگ و نژاد نمى‌شناسد و همه را به يک ديد مى‌نگرد؛ تربيت اسلامى فراگير و متعادل است هيچ جنب هاى از زندگى را فروگذار نيست و هيچ بعدى از انسان و زندگى او را فداى بعدى ديگر نمى‌کند؛ تربيت اسلامى واقعگرا و ايده‌آلى است زيرا از سويى به انسان، همان‌گونه که هست مى‌نگرد و در پى انسانى خيالى نيست و ناتواني هاى انسان را در نظر دارد، و از سوى ديگر او را بريده از خاک و افلاکى مى‌خواهد و اخلاق نيک را برتر از گنج قارون مى‌داند؛ تربيت اسلامى رويکرد فردى و اجتماعى دارد؛ يعنى، هم در پى پرورش روح و بدن و عقل فرد است، و هم فرد را عضوى از اجتماع مى‌شمارد و گسترش ارزش‌هاى اجتماعى مانند برادرى و احترام به انديشه‌هاى ديگران را جوياست.


در فصل دوم از برنامه و مواد آموزشى علوم اسلامى در مرحله آموزش اجبارى مى‌گويد و از اين رهگذر برنامه درسى(منهاج)، علوم اسلامى و مرحله آموزش اجبارى (التعليم الاساسى) را تعريف مى‌کند.هدف هاى عام علوم اسلامى[تربيت اسلامى]را مى‌آورد.به هدف هاى خاص تعليم و تربيت اسلامى مى‌پردازد و از هدف هاى معرفت‌شناختى که بيشتر عقلانى است و هدف هاى قلبى و روحى، و هدف هاى رفتارى- مهارتى ياد مى‌کند.هدف هاى رفتارى آموزش قرآن، حديث، سيرۀ نبوى، عقايد و فقه را شماره مى‌کند.از محتوا و درون‌مايۀ برنامه درسى علوم اسلامى مى‌گويد و معيار هاى گزينش محتوا را مى‌آورد و با شرح ويژگي هاى کتاب‌هاى درسى علوم اسلامى فصل را پايان مى‌دهد.
در فصل دوم از برنامه و مواد آموزشى علوم اسلامى در مرحله آموزش اجبارى مى‌گويد و از اين رهگذر برنامه درسى(منهاج)، علوم اسلامى و مرحله آموزش اجبارى (التعليم الاساسى) را تعريف مى‌کند.هدف هاى عام علوم اسلامى[تربيت اسلامى]را مى‌آورد.به هدف هاى خاص تعليم و تربيت اسلامى مى‌پردازد و از هدف هاى معرفت‌شناختى که بيشتر عقلانى است و هدف هاى قلبى و روحى، و هدف هاى رفتارى- مهارتى ياد مى‌کند.هدف هاى رفتارى آموزش قرآن، حديث، سيرۀ نبوى، عقايد و فقه را شماره مى‌کند.از محتوا و درون‌مايۀ برنامه درسى علوم اسلامى مى‌گويد و معيار هاى گزينش محتوا را مى‌آورد و با شرح ويژگي هاى کتاب‌هاى درسى علوم اسلامى فصل را پايان مى‌دهد.