سرخسی، احمد بن طیب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عبد اللّه' به 'عبداللّه'
جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'عبد اللّه' به 'عبداللّه')
 
خط ۵۲: خط ۵۲:
او نخست معلم المعتضد، خلیفه عباسى بود، سپس ندیم او و از نزدیکان او شد. معتضد اسرار خود را به او مى‌گفت و با او در امور مملکت مشورت مى‌کرد.  
او نخست معلم المعتضد، خلیفه عباسى بود، سپس ندیم او و از نزدیکان او شد. معتضد اسرار خود را به او مى‌گفت و با او در امور مملکت مشورت مى‌کرد.  


وى با آنکه معلم و ندیم و مستشار معتضد بود، دیرى نپایید که به دستور معتضد کشته شد (محرم 286 هجرى). علت این امر افشاى سرى بود که به قاسم بن عبد اللّه وزیر و بدر غلام او ارتباط داشت و قاسم با حیله و تزویر به راز مزبور دست‌یافت و در نتیجه معتضد او را به آن دو نفر سپرد و آنها، هم اموال او را مصادره کردند و هم او را به زندان و سیاه‌چال انداختند.  
وى با آنکه معلم و ندیم و مستشار معتضد بود، دیرى نپایید که به دستور معتضد کشته شد (محرم 286 هجرى). علت این امر افشاى سرى بود که به قاسم بن عبداللّه وزیر و بدر غلام او ارتباط داشت و قاسم با حیله و تزویر به راز مزبور دست‌یافت و در نتیجه معتضد او را به آن دو نفر سپرد و آنها، هم اموال او را مصادره کردند و هم او را به زندان و سیاه‌چال انداختند.  


چون معتضد به قصد فتح «آمد» و جنگ با احمد بن عیسى بن شیخ بیرون شد جمعى از خوارج و گروهى از دیگر زندانیان از سیه‌چالها گریختند، مونس فحل که رئیس پلیس و جانشین معتضد در اداره پایتخت بود آنها را مجددا دستگیر کرد و به زندان افکند. احمد جزء فراریان از زندان نبود و ازاین‌رو امیدوار بود که همین عمل مایه نجات او شود ولى این کار منجر به کشته شدن او شد چون معتضد به قاسم وزیر دستور داد تا صورتى از نام‌هاى اشخاصى را که باید کشته شوند تهیه کند و بحضور بیاورد تا از فکر آنها آسوده‌خاطر شود.  
چون معتضد به قصد فتح «آمد» و جنگ با احمد بن عیسى بن شیخ بیرون شد جمعى از خوارج و گروهى از دیگر زندانیان از سیه‌چالها گریختند، مونس فحل که رئیس پلیس و جانشین معتضد در اداره پایتخت بود آنها را مجددا دستگیر کرد و به زندان افکند. احمد جزء فراریان از زندان نبود و ازاین‌رو امیدوار بود که همین عمل مایه نجات او شود ولى این کار منجر به کشته شدن او شد چون معتضد به قاسم وزیر دستور داد تا صورتى از نام‌هاى اشخاصى را که باید کشته شوند تهیه کند و بحضور بیاورد تا از فکر آنها آسوده‌خاطر شود.