بصری، حسن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اهل بیت' به 'اهل‌بیت'
جز (جایگزینی متن - 'اهل بیت' به 'اهل‌بیت')
خط ۱۸۸: خط ۱۸۸:
سید مرتضى مى‌گوید: «روزى على بن الحسین علیه‌السّلام بر حسن بصرى- در حالى که کنار حجر اسماعیل داستان مى‌گفت- وارد شده فرمود: آیا خودت را براى مرگ راضى ساخته‌اى؟ گفت: نه. حضرت فرمود: براى حسابرسى در روز قیامت عملى فراهم آورده‌اى؟ گفت: نه. فرمود: آیا جاى دیگرى غیر از این دنیا براى عمل سراغ دارى؟ گفت: نه. فرمود: آیا خداوند در زمین پناه‌گاهى غیر این خانه (کعبه) براى‌ بندگان دارد؟ عرض کرد: نه. حضرت فرمود: پس چرا مردم را از طواف باز مى‌دارى؟». همین حدیث را ابن خلکان با تبدیل «یا حسن» به «یا شیخ» روایت کرده و در پایان اضافه مى‌کند: «حسن بعد از آن دیگر به داستان سرایى ننشست».
سید مرتضى مى‌گوید: «روزى على بن الحسین علیه‌السّلام بر حسن بصرى- در حالى که کنار حجر اسماعیل داستان مى‌گفت- وارد شده فرمود: آیا خودت را براى مرگ راضى ساخته‌اى؟ گفت: نه. حضرت فرمود: براى حسابرسى در روز قیامت عملى فراهم آورده‌اى؟ گفت: نه. فرمود: آیا جاى دیگرى غیر از این دنیا براى عمل سراغ دارى؟ گفت: نه. فرمود: آیا خداوند در زمین پناه‌گاهى غیر این خانه (کعبه) براى‌ بندگان دارد؟ عرض کرد: نه. حضرت فرمود: پس چرا مردم را از طواف باز مى‌دارى؟». همین حدیث را ابن خلکان با تبدیل «یا حسن» به «یا شیخ» روایت کرده و در پایان اضافه مى‌کند: «حسن بعد از آن دیگر به داستان سرایى ننشست».


ابومحمد حسن بن على بن شعبه حرانى- از دانشمندان مشهور قرن چهارم- مى‌گوید: «حسن بصرى نامه‌اى نوشت که آن را خدمت سبط اکبر حسن بن على فرستاد و نظر حضرت را درباره قدر و استطاعت بندگان جویا شد، که در مقدمه آن، سخنانى است که کاشف از علاقه قلبى و اعتقاد راسخ درونى او نسبت به اهل بیت پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله است. در آن نامه آمده است: اما بعد، شما اى هاشمیان که کشتى‌هاى شناور در امواج خروشانید و پرچم‌هاى برافراشته درخشانید؛ یا به سان کشتى توحید که مؤمنان در آن نشسته و مسلمانان به برکت آن نجات یافته‌اند. اى پسر رسول خدا! اکنون که جمعى در مسأله قضا و قدر و استطاعت به اختلاف نظر رسیده‌ایم و دچار سرگردانى شده‌ایم، این نامه را به محضرت نوشتم تا نظر خویش و پدرانت را درباره این موضوع ابراز دارى، چه اینکه علم شما از علم خداوند است و شما گواهان بر اعمال مردمید، و خداوند گواه بر شما؛ «ذُرِّیه بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ».
ابومحمد حسن بن على بن شعبه حرانى- از دانشمندان مشهور قرن چهارم- مى‌گوید: «حسن بصرى نامه‌اى نوشت که آن را خدمت سبط اکبر حسن بن على فرستاد و نظر حضرت را درباره قدر و استطاعت بندگان جویا شد، که در مقدمه آن، سخنانى است که کاشف از علاقه قلبى و اعتقاد راسخ درونى او نسبت به اهل‌بیت پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله است. در آن نامه آمده است: اما بعد، شما اى هاشمیان که کشتى‌هاى شناور در امواج خروشانید و پرچم‌هاى برافراشته درخشانید؛ یا به سان کشتى توحید که مؤمنان در آن نشسته و مسلمانان به برکت آن نجات یافته‌اند. اى پسر رسول خدا! اکنون که جمعى در مسأله قضا و قدر و استطاعت به اختلاف نظر رسیده‌ایم و دچار سرگردانى شده‌ایم، این نامه را به محضرت نوشتم تا نظر خویش و پدرانت را درباره این موضوع ابراز دارى، چه اینکه علم شما از علم خداوند است و شما گواهان بر اعمال مردمید، و خداوند گواه بر شما؛ «ذُرِّیه بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ».


مرحوم صدوق در «امالى» از ابومسلم نقل مى‌کند که گفت: «با حسن بصرى و انس بن مالک به راه افتادیم تا اینکه به در خانه ام سلمه رسیدیم. انس جلوى در نشست و من با حسن وارد خانه شدیم. شنیدم که حسن مى‌گفت: السلام علیک یا اماه و رحمه‌اللّه و برکاته. ام سلمه پاسخ داد: و علیک السلام؛ تو که هستى پسرم؟
مرحوم صدوق در «امالى» از ابومسلم نقل مى‌کند که گفت: «با حسن بصرى و انس بن مالک به راه افتادیم تا اینکه به در خانه ام سلمه رسیدیم. انس جلوى در نشست و من با حسن وارد خانه شدیم. شنیدم که حسن مى‌گفت: السلام علیک یا اماه و رحمه‌اللّه و برکاته. ام سلمه پاسخ داد: و علیک السلام؛ تو که هستى پسرم؟