الرد علي المتعصب العنيد المانع من ذم يزيد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اهل بیت' به 'اهل‌بیت'
جز (جایگزینی متن - '= ' به '=')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'اهل بیت' به 'اهل‌بیت')
 
خط ۳۱: خط ۳۱:
[[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] چند نمونه از دیدگاه‌های نادرست عبدالمغیث را می‌آورد<ref>ر.ک: همان، ص26-23</ref>، آنگاه، به نوشته او در منزه‌سازی یزید بن معاویه اشاره می‌کند و خشم او را نسبت به خود، که یزید را ملامت کرده است، یادآور می‌شود. [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] ادعای عبدالمغیث را به اینکه عالمان دینی، یزید را لعن و نکوهش نکرده‌اند، نقل می‌کند، سپس، در پاسخ او سخن عالمانی را که ذم و لعن را (به‌ویژه بر یزید) جایز می‌دانند، گواه می‌آورد<ref>ر.ک: همان، ص31-27</ref>‏.
[[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] چند نمونه از دیدگاه‌های نادرست عبدالمغیث را می‌آورد<ref>ر.ک: همان، ص26-23</ref>، آنگاه، به نوشته او در منزه‌سازی یزید بن معاویه اشاره می‌کند و خشم او را نسبت به خود، که یزید را ملامت کرده است، یادآور می‌شود. [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] ادعای عبدالمغیث را به اینکه عالمان دینی، یزید را لعن و نکوهش نکرده‌اند، نقل می‌کند، سپس، در پاسخ او سخن عالمانی را که ذم و لعن را (به‌ویژه بر یزید) جایز می‌دانند، گواه می‌آورد<ref>ر.ک: همان، ص31-27</ref>‏.


[[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] سپس، رساله‌اش را فصل‌بندی می‌کند، ولی به فصل‌ها عنوان نداده و شماره‌گذاری نمی‌کند. او در نخستین فصل، روایت‌هایی را نقل می‌کند که در آن‌ها از لعن کسانی یاد شده‌ است که یک‌دهم یزید بن معاویه ستم نورزیده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص39-32</ref>. او در فصل دوم، از حالات یزید و چگونگی تثبیت حکمرانی برای او سخن می‌گوید<ref>ر.ک: همان، ص42-39</ref>‏. [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] در فصل‌های دیگر به ماجرای بیعت‌ طلبیدن یزید از مردم، به‌ویژه از امام حسین(ع)، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر اشاره می‌کند و به‌تفصیل، از حرکت امام به‌سوی مکه، اشتیاق کوفیان به بیعت با ایشان، رفتن و کشته شدن مسلم بن عقیل در کوفه، رسیدن امام به کربلا، محاصره ایشان به دستور عبیدالله، کشته ‌شدن امام، اسارت اهل بیت ایشان و حرکتشان به کوفه و گفتگوی زینب کبری و دیگران با عبیدالله و سپس بردنشان به شام و مجلس یزید و...، سخن می‌گوید. به‌ویژه با چندین روایت از گستاخی یزید با سر امام(ع) و خواندن شعرهایی که در آن‌ها، کینه‌های خود و اجدادش را از رسول خدا(ص) و امیر مؤمنان(ع)، به‌ویژه در جنگ بدر یادآور شده است، سخن به میان می‌آورد<ref>ر.ک: همان، ص61-43</ref>. ‏ابن جوزی پس از ذکر حرکت اسیران به مدینه، یزید را در اسائه ادبش به سر امام(ع) شماتت می‌کند و می‌گوید که مگر او با کشتن حسین(ع) به مقصودش نرسید، پس چرا به‌جای اینکه سر را احترام کند، به آن چوب می‌زد و کینه‌های جاهلیت را با اشعارش یادآوری می‌کرد؟<ref>ر.ک: همان، ص64-62</ref>‏.
[[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] سپس، رساله‌اش را فصل‌بندی می‌کند، ولی به فصل‌ها عنوان نداده و شماره‌گذاری نمی‌کند. او در نخستین فصل، روایت‌هایی را نقل می‌کند که در آن‌ها از لعن کسانی یاد شده‌ است که یک‌دهم یزید بن معاویه ستم نورزیده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص39-32</ref>. او در فصل دوم، از حالات یزید و چگونگی تثبیت حکمرانی برای او سخن می‌گوید<ref>ر.ک: همان، ص42-39</ref>‏. [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] در فصل‌های دیگر به ماجرای بیعت‌ طلبیدن یزید از مردم، به‌ویژه از امام حسین(ع)، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر اشاره می‌کند و به‌تفصیل، از حرکت امام به‌سوی مکه، اشتیاق کوفیان به بیعت با ایشان، رفتن و کشته شدن مسلم بن عقیل در کوفه، رسیدن امام به کربلا، محاصره ایشان به دستور عبیدالله، کشته ‌شدن امام، اسارت اهل‌بیت ایشان و حرکتشان به کوفه و گفتگوی زینب کبری و دیگران با عبیدالله و سپس بردنشان به شام و مجلس یزید و...، سخن می‌گوید. به‌ویژه با چندین روایت از گستاخی یزید با سر امام(ع) و خواندن شعرهایی که در آن‌ها، کینه‌های خود و اجدادش را از رسول خدا(ص) و امیر مؤمنان(ع)، به‌ویژه در جنگ بدر یادآور شده است، سخن به میان می‌آورد<ref>ر.ک: همان، ص61-43</ref>. ‏ابن جوزی پس از ذکر حرکت اسیران به مدینه، یزید را در اسائه ادبش به سر امام(ع) شماتت می‌کند و می‌گوید که مگر او با کشتن حسین(ع) به مقصودش نرسید، پس چرا به‌جای اینکه سر را احترام کند، به آن چوب می‌زد و کینه‌های جاهلیت را با اشعارش یادآوری می‌کرد؟<ref>ر.ک: همان، ص64-62</ref>‏.


واقعه حره، دومین موردی است که [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] با آن بر خباثت یزید احتجاج می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص70-64</ref>. او سپس، دیدگاه عبدالمغیث را در جایی که [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] برای لعن یزید به آیه «فهل عسيتم إن توليتم أن تفسدوا في الأرض و تقطعوا أرحامكم» استشهاد کرده است، نقد می‌کند؛ چراکه عبدالمغیث شأن نزول این آیه را «منافقان یهود» می‌داند<ref>ر.ک: همان، ص72-71</ref>‏. همچنین، دیدگاه عبدالمغیث را در منزه‌سازی معاویه به چالش می‌کشد<ref>ر.ک: همان، ص</ref>. [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] سپس، نگاه او را در درستی بیعت با یزید نقد می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص79-75</ref>‏ و رأی او را در وجوب پیروی از پیشوایان ستمگر مخدوش می‌داند. او در این‌باره، مثال‌هایی را از حجاج ثقفی و رویکرد نقادانه عمر بن عبدالعزیز به حاکمان می‌آورد<ref>ر.ک: همان، ص89-79</ref>. [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] در پایان، به کسانی که امام حسین(ع) را خارجی دانسته‌اند و به کسانی که می‌گویند به حرمت معاویه، متعرض یزید نشوید، پاسخ می‌گوید<ref>ر.ک: همان، ص90-89</ref>‏.
واقعه حره، دومین موردی است که [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] با آن بر خباثت یزید احتجاج می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص70-64</ref>. او سپس، دیدگاه عبدالمغیث را در جایی که [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] برای لعن یزید به آیه «فهل عسيتم إن توليتم أن تفسدوا في الأرض و تقطعوا أرحامكم» استشهاد کرده است، نقد می‌کند؛ چراکه عبدالمغیث شأن نزول این آیه را «منافقان یهود» می‌داند<ref>ر.ک: همان، ص72-71</ref>‏. همچنین، دیدگاه عبدالمغیث را در منزه‌سازی معاویه به چالش می‌کشد<ref>ر.ک: همان، ص</ref>. [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] سپس، نگاه او را در درستی بیعت با یزید نقد می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص79-75</ref>‏ و رأی او را در وجوب پیروی از پیشوایان ستمگر مخدوش می‌داند. او در این‌باره، مثال‌هایی را از حجاج ثقفی و رویکرد نقادانه عمر بن عبدالعزیز به حاکمان می‌آورد<ref>ر.ک: همان، ص89-79</ref>. [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] در پایان، به کسانی که امام حسین(ع) را خارجی دانسته‌اند و به کسانی که می‌گویند به حرمت معاویه، متعرض یزید نشوید، پاسخ می‌گوید<ref>ر.ک: همان، ص90-89</ref>‏.