مدارس عشایری ایران در دورۀ پهلوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ت های ' به 'ت‌های '
جز (جایگزینی متن - 'ه ها ' به 'ه‌ها ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ت های ' به 'ت‌های ')
خط ۲۸: خط ۲۸:


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
پیشینۀ ایجاد مدرسه یا مکتب خانۀ عشایری را می توان به حدود هفتصد سال پیش نسبت داد که به دستور سلطان محمد خدابنده الجایتو(چهارمین پادشاه صفوی) مدرسۀ سیار ایجاد شد و طبعا همراه با اردوی سلطان در ییلاق و قشلاق در حرکت بوده و وصاف الحضره (از ادیبان و شاعران سدۀ هفتم و هشتم هجری) آن را «مدرسۀ سیار سلطانی» که سوادآموزی به شیوۀ سنتی رایج بود، خوانده است. تا پیش از سال 1370 که مدارس عشایری مدرن دولتی در قالب دارالتربیۀ عشایری احداث شد، سوادآموزی مدرن در بین کوچ نشینان رواج نداشت. اما همرا با ظهور عصر جدید، بنیاد بسیاری از نهادهای سنتی دگرگون شد و پیشرفت های شگفت انگیز دانش بشری، دستگاه تعلیم و تربیت عمومی نیز در بسیاری از کشورها به تدریج از شیوه های سنتی و کهنه فاصله گرفت و با پیدایش نظریه های نوین دچار تحول و تطور شد. تا اینکه از اواخر سدۀ نوزدهم کوشش های پیشگامان تعلیم و تربیت نوین، آموزش را هرچه بیشتر با زندگی مردمان پیوند داد. در ایران نیز همگام با جنبش مشروطه خواهی، سازمان تعلیم و تربیت نوین به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های دوران گذار تلقی و در اصل نوزدهم متمم قانون اساسی «تحصیل اجباری» مطرح شد و سپس به صورت قانون مصوب درآمد. با این همه و به رغم قانونی شدن تحصیل اجباری،  تا دهۀ 1340 بسیاری از کودکان و نوجوانان روستایی به خصوص جامعۀ عشایری که در کنار جامعۀ شهری و روستایی یکی از سه الگوی زیستی در کشور به شمار می رفت، از سوادآموزی در حد خواندن و نوشتن نیز محروم بودند.
پیشینۀ ایجاد مدرسه یا مکتب خانۀ عشایری را می توان به حدود هفتصد سال پیش نسبت داد که به دستور سلطان محمد خدابنده الجایتو(چهارمین پادشاه صفوی) مدرسۀ سیار ایجاد شد و طبعا همراه با اردوی سلطان در ییلاق و قشلاق در حرکت بوده و وصاف الحضره (از ادیبان و شاعران سدۀ هفتم و هشتم هجری) آن را «مدرسۀ سیار سلطانی» که سوادآموزی به شیوۀ سنتی رایج بود، خوانده است. تا پیش از سال 1370 که مدارس عشایری مدرن دولتی در قالب دارالتربیۀ عشایری احداث شد، سوادآموزی مدرن در بین کوچ نشینان رواج نداشت. اما همرا با ظهور عصر جدید، بنیاد بسیاری از نهادهای سنتی دگرگون شد و پیشرفت‌های شگفت انگیز دانش بشری، دستگاه تعلیم و تربیت عمومی نیز در بسیاری از کشورها به تدریج از شیوه های سنتی و کهنه فاصله گرفت و با پیدایش نظریه های نوین دچار تحول و تطور شد. تا اینکه از اواخر سدۀ نوزدهم کوشش های پیشگامان تعلیم و تربیت نوین، آموزش را هرچه بیشتر با زندگی مردمان پیوند داد. در ایران نیز همگام با جنبش مشروطه خواهی، سازمان تعلیم و تربیت نوین به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های دوران گذار تلقی و در اصل نوزدهم متمم قانون اساسی «تحصیل اجباری» مطرح شد و سپس به صورت قانون مصوب درآمد. با این همه و به رغم قانونی شدن تحصیل اجباری،  تا دهۀ 1340 بسیاری از کودکان و نوجوانان روستایی به خصوص جامعۀ عشایری که در کنار جامعۀ شهری و روستایی یکی از سه الگوی زیستی در کشور به شمار می رفت، از سوادآموزی در حد خواندن و نوشتن نیز محروم بودند.


مطالعه و پژوهش دربارۀ مدارس عشایری در دوران 57 سالۀ حکومت پهلوی ازیک سو به موضوع عام ایلات و عشایر ایران مربوط است، واز سوی دیگر به تاریخ تعلیم و تربیت ایران در دورۀ معاصر، که نه در آثار منتشر شده در زمینۀ ایلات و عشایر بدان توجهی در خور و شایسته شده است و نه در کتاب ها و مقالات مربوط به تاریخ آموزش و پرورش نوین ایران.
مطالعه و پژوهش دربارۀ مدارس عشایری در دوران 57 سالۀ حکومت پهلوی ازیک سو به موضوع عام ایلات و عشایر ایران مربوط است، واز سوی دیگر به تاریخ تعلیم و تربیت ایران در دورۀ معاصر، که نه در آثار منتشر شده در زمینۀ ایلات و عشایر بدان توجهی در خور و شایسته شده است و نه در کتاب ها و مقالات مربوط به تاریخ آموزش و پرورش نوین ایران.